در کتاب «امپراتوری و صنعت» نوشته اریک هابسبام، تاریخدان برجسته انگلیسی، بحثی مفصل پیرامون نسبت بین سیاست و صنعت در عصر ظهور بریتانیا بهعنوان ابرقدرت جهان صورت گرفته که ریشههای انقلاب صنعتی اول را نیز تشریح میکند. استدلال کلی کتاب نیز بر پایه اثر دولتها روی تحولات صنعتی جهان بنا شده است. ایران در همه ۲۰۰سال گذشته در یک سرگشتگی اقتصادی و صنعتی جدی قرار داشته که در نتیجه بیتوجهی به استخوانبندی قدرت ملی شکل گرفته و نتیجه آن فضای کمرمق تولید و تجارت در کشور است. بسیاری از پژوهشگران در این باره پیشنهاد تهیه و تدوین و اجرای سیاست صنعتی را به دولت ایران داده و اصرار دارند این مهم را راهی نو برای تغییر ساختار اقتصادی کشور قلمداد کنند. «باشگاه اقتصاددانان» امروز میزبان سهیادداشت در همین باره است.
دکتر سیاوش محدث /پژوهشگر پسادکترای اقتصاد دانشگاه ماستریخت
سالهاست که تب گفتمان «روششناسی علم اقتصاد» در بین جامعه دانشگاهی و غیردانشگاهی اقتصاددانان در ایران داغ شده و بسیاری از مناظرات و مباحث و سمینارهای دانشگاهها به محلی برای تحلیل «عقاید» و «روششناسی»های مختلف عمدتا قرن نوزدهمی و بیستمی تبدیل شده است. متنهای از دور خارجشده اقتصاد اتریشی، سوسیالیستی، نئوکلاسیک و نئوکینزی از طاقچههای خاکخورده کتابخانهها و اینترنت بیرون کشیده شده و هر کدام به دنبال خود طایفهای از استاد و دانشجو و روزنامهنگار را همراه کردند.
بهمنظور نگارش نقد و تکملهنویسی در ابتدا لازم است که موضوع بهدقت مورد بررسی قرار گیرد. جهت واکاوی موضوع، کلیدواژههای استفادهشده در یادداشت به شرح ذیل است:
کشورهای در حال توسعه مانند ایران با محدودیتها و مشکلات قابلتوجهی در اجرای قرارداد روبهرو هستند که میتواند آنها را از پذیرش فناوریهای موجود باز دارد. دولت سیزدهم برای حل این مشکل برنامهای نداشت. این شکستهای قراردادی اغلب مانع اصلی توسعه هستند و حتی برخی نظرات صاحبان صنایع و معادن به همین موضوع در حیطه توسعه معدنی کشور اشاره دارد.