گزارش اختصاصی «دنیای اقتصاد» از برخی تیمها و مدیران استارتآپی که در چهار سال اخیر مهاجرت کردهاند
سرمایه انسانی در خطر انقراض
از یک طرف تورم، تحریم و مشکلات اقتصادی باعث مهاجرت گروههای عظیمی از فعالان این اکوسیستم شده و از طرف دیگر اجرای خاموش طرح صیانت و قطع گاه و بیگاه اینترنت و همچنین فشارهای اجتماعی باعث شده تا برخی دیگر از شرکتهای استارتآپی و حتی مدیران کارآفرین دیگر نخواهند در ایران بمانند. در کنار مهاجرت نیروی انسانی تیمهای استارتآپی یا خود کسب و کارهای ایرانی - اگر از مدیران سرشناس اکوسیستم استارتآپی که کوچانده شدند، چشمپوشی کنیم- میتوان نام مدیران سرشناس دیگر این اکوسیستم را هم در این فهرست دید که در دهه ۹۰ و اوج پاگرفتن اکوسیستم استارتآپی کشور با برگزاری برنامهها و رویدادهای مختلف از «امید» برای کار در ایران میگفتند و جوانان را تشویق میکردند که با کمک تکنولوژی، ایدههای خود را پرورش دهند و تسلیم موانع نشوند. حالا برخی از همین مدیران در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، ناامیدتر از همیشه از اجبارشان برای جلای وطن میگویند و اینکه به ناچار عطای ماندن در ایران را به لقایش بخشیدهاند. البته در این بین مدیرانی هم هستند که هر چند هنوز قبول ندارند که به صورت رسمی از کشور مهاجرت کردهاند، اما دائم در حال رفتوآمد از ایران به مقصد آینده هستند و به نوعی میتوان از آنها به عنوان «کولیهای اینترنتی» یاد کرد که در صورت مهیا شدن شرایط، بلیت یک طرفه را خواهند خرید و به یک مهاجر همیشگی تبدیل میشوند.
اما این موج شدید مهاجرت در اکوسیستم استارتآپی در نهایت چه تبعاتی برای کشور خواهد داشت؟ آیا خالی شدن اکوسیستم از مدیران باتجربه و نیروی انسانی متخصص به معنای خداحافظی با استارتآپهای جدیدی نیست که قرار بود چراغ نسل دوم شرکتهای استارتآپی را روشن نگه دارند و پایان اکوسیستمی را که یک دهه توانست روزهای طلایی برای کشور رقم بزند، هجی نمیکند؟
خشکسالی در راه است
در ابتدای تیر ماه معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری در واکنشی با بیان اینکه جامعه نخبگی نباید به تب مهاجرت دامن بزند، در اظهارنظری جالب با بیاعتنایی اعلام کرد: «اینکه جو ما را بگیرد و بگوییم همه دارند مهاجرت میکنند، غلط است.» اینها تنها اظهارات روحالله دهقانی فیروزآبادی در مورد شدت گرفتن موج مهاجرت در بین فعالان اکوسیستم استارتآپی و دانشبنیان کشور نیست. پیش از این هم در حالی که اخبار مهاجرت مدیران سرشناس حوزه کارآفرینی استارتآپی و تیمهای استارتآپی پس از فیلترینگ شدید و محدودیتهای اینترنتی شنیده میشد، او گفته بود: «ایران بهشت کارآفرینان است، اگر نخبگان واقعی باشند.» همچنین دهقانی فیروزآبادی تاکید کرده بود که سه برنامه برای ایجاد ۱۰ یونیکورن تا سه سال آینده در دستور کار قرار دارد. اما در غیاب این متخصصان مهاجر، چه کسانی میتوانند این یونیکورنها را بسازند؟
با این همه مدیر رصدخانه مهاجرت ایران به تازگی در مصاحبهای اعلام کرد طبق آمار اعلامی نیروهای کلیدی و متخصص ۶۷درصد شرکتهای دانشبنیان، وارد فرآیند مهاجرت شدهاند. بر اساس پیمایش «رصدخانه مهاجرت ایران» از میان ایرانیان خارج از کشور که سال گذشته منتشر شد، تنها ۱۴درصد افراد تصمیم قطعی برای بازگشت به کشور دارند. ۶۲درصد به هیچ عنوان قصد بازگشت به کشور را ندارند و ۲۴درصد نیز تصمیم مشخصی در این خصوص نگرفتهاند. از سوی دیگر گزارش «جاب ویژن» که زمستان سال گذشته از وضعیت مهاجرت شاغلان در ایران منتشر شد، نشان داد که ۷۷درصد شاغلان تمایل زیادی به مهاجرت دارند. همچنین طبق برآوردهای این گزارش، مهاجرت هر یک از این افراد، به ۳۰درصد از سازمانها هزینهای بیش از ۱۰۰ میلیون تومان تحمیل میکند. علاوه بر اینها، هفته گذشته نیز در همایش برند کارفرمایی کیوان جامهبزرگ، معاون توسعه کسب و کار فناپ، اعلام کرد که در یک سال و نیم گذشته به اندازه ۱۵ سال گذشته خروج نیروی انسانی متخصص داشتهایم که بالای ۸۰درصد آنها از ایران مهاجرت کردند و تنها ۲۰درصد به شرکتهای داخلی رفتهاند یا فریلنس شدهاند.
مقصد نهایی: امارات، استونی و پرتغال
مدیر رصدخانه مهاجرت ایران سال گذشته و در مراسم رونمایی از گزارش «سالنامه مهاجرتی ایران» گفته بود که شیوه استارتآپ یکی از روشهای نوین مهاجرت و دریافت ویزاست. به گفته بهرام صلواتی، ۸۰ ویزا در سال ۲۰۲۱ از سوی کانادا و ۳۰ ویزا توسط انگلستان برای استارتآپهای ایرانی صادر شده است که این آمار در سال ۲۰۲۲ به ترتیب به ۳۰ و ۱۴ ویزا رسید.
بررسیهای «دنیای اقتصاد» نشان میدهد که بیشتر استارتآپها به دنبال این هستند که با روشهای مختلف، مخصوصا از طریق استارتآپ ویزا، مجوز مهاجرت به کشورهایی را بگیرند که از این شرکتها حمایتهای ویژهای میکنند تا با کمک شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر بینالمللی بتوانند از ظرفیتها و توانمندیهایشان به درستی استفاده کنند.کشورهای اروپایی مختلفی از جمله پرتغال، استونی، انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس مانند امارات شرایط خوبی را برای استارتآپها ایجاد کردهاند تا بتوانند شرکتهای VC را مجاب به سرمایهگذاری و گرفتن اقامت آن کشور کنند.
در مقابل این خبرها اما روحالله دهقانی فیروزآبادی، معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری چند ماه پیش در گفتوگو با خبرگزاری فارس اعلام کرده بود: «ما بیکار ننشستیم که سایرین، شرکتهای دانشبنیان ما را از ریشه دربیاورند و به کشور خودشان ببرند.» او مهاجرت تیمهای استارتآپی به کشورهای دیگر را پدیدهای طبیعی دانسته بود که فقط در ایران رخ نمیدهد و همچنین تاکید کرده بود که این تیمها بعد مهاجرت به ایران بازمیگردند.
اما وقتی پای صحبت برخی تیمهای استارتآپی مینشینید که تصمیم گرفتهاند به همراه تیمهای خود و به خاطر موانع زیاد بر سر توسعه کسب و کارشان به خارج از کشور مهاجرت کنند، آنها نظری خلاف نظر معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری دارند. فرخ شهابی، همبنیانگذار و مدیرعامل استارتآپ استودیو بینالمللی «ایدهران» و «فرمالو» از جمله تیمهای استارتآپی است که خیلی زودتر و بعد از اولین قطعی اینترنت، یعنی آبان ۱۳۹۸، به فکر انتقال کسب و کارش به کشوری دیگر افتاد. در نهایت نیز او بین کشور آلمان و استونی که بهترین فضا را برای اکوسیستم استارتآپی فراهم میکنند، استونی را به خاطر داشتن بوروکراسی کمتر نسبت به آلمان انتخاب میکند.
شهابی هرچند فعالیت استارتآپ استودیو ایدهران را متوقف کرده است، اما تمرکزش را روی رشد فرمالو گذاشته که به عنوان پلتفرمی بینیاز از کد زدن به افراد اجازه میدهد نرمافزار اداری بسازند. حالا بعد از پنج سال از زمان مهاجرت تیم فرمالو، او به «دنیای اقتصاد» از رشد خوبی میگوید که در این سالها داشتهاند. شهابی تیم اولیه فرمالو را که ۷ نفر بودهاند به ۱۵ نفر رسانده و اخیرا هم توانسته برای فرمالو ۲/ ۲ میلیون یورو سرمایه بینالمللی جذب کند. فرخ شهابی در مورد اینکه آیا حاضر است به ایران بازگردد یا خیر، به سادگی میگوید به این موضوع فکر هم نمیکند.
شهابی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» تاکید میکند که اولین و اصلیترین دلیل تصمیمش برای مهاجرت تیمی به کشوری مانند استونی، قطعی اینترنت در سال ۱۳۹۸ و ایجاد فضای ناپایدار برای ادامه فعالیتشان در کشور بوده است. شهابی در این مورد میگوید: «در سال ۱۳۹۸ که اینترنت برای اولین بار قطع شد، حتی نمیتوانستیم به مشتریان خود ایمیل بزنیم و بگوییم که در دسترس نیستیم. یکسری جلسات را هماهنگ کرده بودیم، ولی امکان حضور نداشتیم. دائم میترسیدیم که مشتریانی را که به دست آوردهایم، ظرف چند روز از دست بدهیم. حتی به فکر افتادیم که برای حفظ تماسمان با مشتریان به صورت موقت به ترکیه برویم و برگردیم، ولی در نهایت توانستیم اینترنت را از راههای مختلف و با سرعت پایین وصل کنیم.»
او ادامه میدهد: «در همان زمان یک جلسه اضطراری با همبنیانگذاران گذاشتیم و اعلام کردیم که به این صورت نمیتوانیم ادامه دهیم. وقتی عدهای بتوانند با یک دکمه اینترنت را قطع کنند، نمیتوان یک کسب و کار بینالمللی را در ایران جلو برد. به این ترتیب تصمیم گرفتیم کل شرکت را به کشور دیگری بفرستیم و از ایران خارج شویم.» او تاکید میکند در آن زمان کسب و کارشان از اهمیت بالایی برخوردار بود، چون هم «ایدهران» و هم «فرمالو» تازه شکل گرفته بودند و مشتریان اولیه خود را جذب میکردند. آنطور که او میگوید در نهایت بعد از این تصمیم، در کمتر از یک هفته کارهای خود را سامان داده و از کشور خارج شدهاند.
فرمالو در حالی کار خودش را در بازار بینالمللی شروع کرده است که نمونههای مشابه خارجی آن هم فعالیت میکنند. شهابی در پاسخ به این سوال که در این بازار پر رقابت خارجی چگونه توانستهاند دوام بیاورند و حتی جذب سرمایه کنند، میگوید: «در بازار بینالمللی تعداد رقبا بسیار زیاد است. در این بازار ناچاریم با همه رقابت کنیم و شرایط خیلی سخت میشود. در یک سال و نیم اول بزرگترین چالش ما این بود که رشدمان به صورت کاملا خطی پیش میرفت؛ رشد میکردیم اما نه آن رشد قابلتوجهی که یک استارتآپ نیاز دارد. در واقع مشکل اساسی ما رقبا بودند و اینکه همه از ما میپرسیدند فرق شما با رقیبتان چیست؟»
او ادامه میدهد: «اولین پاسخمان به این سوال این بود که ما ارزانتر هستیم، اما بعد متوجه شدیم که برای مشتری بینالمللی اینکه یک محصول ارزانتر باشد، جذابیتی ندارد و فهمیدیم که ارزشی که ما خلق میکنیم باید متفاوت باشد. به این ترتیب به جای اینکه مشتریان هدفمان را یک عده دانشمند علوم داده و توسعهدهنده در نظر بگیریم، بازار خود را کوچکتر و متمرکز به کسب و کارهای کاربرمحور کردیم. کسب و کار کاربرمحور یعنی کسانی که در یک شرکت کار میکنند ولی لزوما توسعهدهنده نیستند.»
به گفته او در حال حاضر بزرگترین مشتریان آنها اعضای تیمهای نیروی انسانی، بازاریابی و توسعه محصول هستند؛ یعنی تیمهای داخل یک سازمان که میخواهند برای خودشان محصولی تولید کنند، ولی در عین حال قصد ندارند که از تیم توسعهدهندگان برای تولید آن کمک بگیرند. شهابی اعلام میکند همین تغییر باعث شده است که حالا فرمالو به عنوان بهترین پلتفرم بینیاز از کدنویسی (No-code platform) در جهان شناخته شود و توسط ۲۷هزار کسب و کار در دنیا مورد استفاده قرار بگیرد.
شهابی در واکنش به اینکه آیا تمایل به بازگرداندن کسب و کارش به ایران دارد، اعلام میکند تا وقتی کسی بتواند با یک دکمه کل اینترنت را قطع کند و از طرفی ارتباط یک کسب و کار با جهان به دلیل تحریم و البته خودتحریمی قطع باشد، ایجاد کسب و کار اینترنتی در ایران معنای چندانی ندارد.
فرار بزرگ
در کنار مهاجرت نیروی انسانی متخصص و تیمهای استارتآپی به کشورهای همسایه یا اروپایی که بعد از قطعی بزرگ اینترنت در سال ۱۳۹۸ شدت گرفته است، حالا صندلی خالی برخی مدیران استارتآپهای بزرگ و شناخته شده که آنها را به خاطر شعارهایشان در تزریق امید به تیمهای جوان استارتآپی به یاد میآورند، بیشتر تعجببرانگیز است.
یک جستوجوی طولانی در لینکدین، شما را به فهرست بلندبالایی از مدیران شرکتهای شناخته شده استارتآپی میرساند که حالا محل زندگیشان از ایران به تورنتو در کانادا، کالیفرنیا در آمریکا، لندن در انگلستان، برلین در آلمان، آمستردام در هلند، ازمیر در ترکیه، دبی در امارت متحده عربی و … تغییر کرده است.
مهدی نایبی، مدیرعامل سابق الوپیک، حمید میهنی از بنیانگذاران تپسی، نیما نورمحمدی و روشنک علیطلب همبنیانگذاران پونیشا، حسین اخلاقپور و محسن حاتمی همبنیانگذاران استادکار، امین امیرشریفی مدیرعامل پیشین کافهبازار، رضا کلانترینژاد مدیرعامل شرکت همآوا، امین جلالپور و هادی علاقبند از همبنیانگذاران آدرس، ایمان داوودیان مدیرعامل فضای کار اشتراکی زاویه، محیالدین سنسیل بنیانگذار دونیت، سهیل علوی، بنیانگذار ریحون، اسما کروبی مدیرعامل شرکت تیارا، ناصر غانمزاده، منتور و مدیرعامل استارتآپ نیوُ، نازنین دانشور، مدیرعامل تخفیفان تنها بخشی از مدیران اکوسیستم استارتآپی هستند که بررسی خبرنگار «دنیای اقتصاد» نشان میدهد که حداقل در ۴ سال گذشته از ایران مهاجرت کردهاند. قطعا این فهرست در کنار مدیران دیگر شرکتهای بزرگ استارتآپی که در یک دهه گذشته مجبور به مهاجرت شدهاند، بلندبالاتر هم خواهد شد. بخشی از این مدیران حالا یا در شرکتهای مطرح تکنولوژی دنیا مشغول به کارند یا کسب و کار استارتآپی خود را در کشورهایی که به آن اشاره شده است، راهاندازی کردهاند.
اما چرا اکثر این مدیران که خود نیز یک بار از ایران مهاجرت کرده و در دهه ۹۰ با اوجگیری اکوسیستم استارتآپی برای کمک به رشد این فضا به ایران برگشتهاند و با حضور در دورهمیها و رویدادهای استارتآپی از امید به ادامه کار در کشور گفتهاند، حالا یک به یک و بیسروصدا از ایران خارج شدهاند.
شاید یکی از کسانی که برای اکثر تیمهای استارتآپ ایرانی به خاطر سخنان امیدبخشش نامآشنا باشد، ناصر غانمزاده است که حدود یک سال پیش از ایران مهاجرت کرده. او کسی است که خود را شیفته استارتآپها و جامعه کارآفرینی فناوری و سرمایهگذاری جسورانه در ایران معرفی میکند، اما در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» میگوید که درسالهای اخیر آنقدر به او از سوی نهادهای امنیتی به صورت مستقیم و غیرمستقیم فشار وارد شده که تصمیم به مهاجرت گرفته است.
او در پاسخ به این سوال که چرا با وجود اینکه برای جوانان اکوسیستم ایرانی به سمبلی برای امید و ادامه کار در شرایط سخت تبدیل شده بود، تصمیم به مهاجرت گرفته است، توضیح میدهد: «من تا چند ماه آینده ۴۵ساله میشوم. کسی که در آستانه ۴۵سالگی مهاجرت میکند؛ یعنی خیلی ناامید است. احتمالا انتظار داشته که به دستاوردهایی برسد، اما نرسیده است. من در سالیان دراز تلاش کردم که تغییراتی در سطح کلان و خرد در کشورم به وجود بیاورم؛ منظورم از سطح کلان، ایجاد تغییر در اکوسیستم - کسب و کار تخصصی خودم- است و در سطح خرد نیز در بخشهای مختلف سرمایهگذاری یا کارهای اجرایی است، ولی هیچ گاه به آن چیزی که میخواستم، نرسیدم. سیگنالهای منفی اکوسیستم ما چه به دلیل مشکلات اقتصادی و چه به خاطر سختیهای اداره یک کسب و کار در ایران، روز بهروز بیشتر میشد.»
غانمزاده در واکنش به اینکه همیشه خود او به تیمهای استارتآپی برای ادامه کار در کشور امید میداده است، میگوید: «من خودم را گول میزدم. سیگنالهای منفی به قدری قوی بود که امکان مقابله را از ما میگرفت. اولین نکته مهم اینکه اکوسیستم کنونی قابل قیاس با ۶ یا ۷ سال قبل نیست. قصد اهانت به شخص خاصی را ندارم، ولی به نظرم آدمهایی که در اکوسیستم فعلی کار میکنند، چگالی خیلی کمی دارند؛ چه از نظر علمی و چه تجربه اجرایی، چون همه افراد متخصص دیگر مهاجرت کردهاند.»
او مشکلات ادامه فعالیت در ایران را بیشمار میداند و اعلام میکند: «کسی که در ایران بخواهد به معنای واقعی کارآفرینی کند باید در ۲۰ جبهه بجنگد: اینترنت ندارد، نیرو ندارد، بیمه برای او مانع تراشی میکند، مالیات جلویش را میگیرد، ثبات اقتصاد کلان نداریم و… همیشه از این حرف میزنیم که چرا کسی در کشور سرمایهگذاری نمیکند؟ واقعا چرا باید کسی در این بخش سرمایهگذاری کند وقتی اقتصاد کشورمان ثبات ندارد؟»
آنطور که غانمزاده توضیح میدهد، وقتی در صحبت با کسانی که به خارج آمدهاند، یک مورد هم نشنیده است که از خروج خود پشیمان باشند و همه میگویند: «ای کاش زودتر میآمدیم» او نیز اعلام میکند که کاش زودتر از اینها از کشور خارج میشد تا این همه انرژی، اعتبار و پولش را هدر نمیداد. به باور او شاید اگر این انرژی را جای دیگری صرف میکرد، نتیجه بهتری هم دریافت میکرد.
نازنین دانشور، مدیرعامل تخفیفان و از مدیران زن شناخته شده اکوسیستم استارتآپی کشور، هم چند ماه پیش به صورت رسمی مهاجرت خود را اعلام کرد. او در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» دو دلیل شخصی و مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور را عامل تصمیم به مهاجرت خود از ایران اعلام میکند و میگوید: «واقعیت این است که از زاویه شخصی شرایط مملکت در حدود چهار سال گذشته و مخصوصا یک سال گذشته آدم را به جایی رسانده است که دیگر جنگندگی صبح تا شب جواب نمیدهد و آدم احساس میکند در حال تحلیل رفتن است.» او تاکید میکند که به خاطر همین در فضایی که برای او در حوزه کاری به وجود آمد، تصمیم گرفت خانواده را در اولویت بگذارد و مسیر جدیدی را طی کند. دانشور تاکید میکند اگر مدیر یا کارآفرینی به بهبود شرایط امید داشته باشد، میایستد و میجنگد؛ اما وقتی میبیند شرایط به هیچوجه تغییر نمیکند و کسی هم در راستای بهبود وضعیت قدمی برنمیدارد، رفتن را به ماندن ترجیح میدهد.
ماندن یا رفتن؛ مساله این است
برخلاف مدیران شرکتهای استارتآپی شناخته شده که برای همیشه چمدان خود را بسته و از ایران خارج شده و حتی حاضر نیستند به پشت سر خود نیز نگاه کنند، مدیرانی هم وجود دارند که اگر چه مهاجرت آنها قطعی نشده، اما در حال رفت وآمد بین ایران و کشور مقصد خارجی خود هستند. در واقع این گروه در انتظارند که بتوانند کسب و کار خود را در ایران به کشور مقصد انتقال دهند یا با راهاندازی کسب و کار جدید و حتی کار در یک شرکت بینالمللی با رسیدن به یک ثبات، فصل جدیدی از زندگی کاری خود را شروع کنند.
بهزاد سیفی، مدیرعامل استارتآپ استودیو «هلثیو» از جمله همین افراد است.
او که حالا در کانادا زندگی میکند در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» هرچند نمیپذیرد که برای همیشه مهاجرت کرده، اما در لابهلای صحبتهایش میتوان فهمید که او هم به خاطر مشکلاتی که کسبو کارهای اینترنتی در ایران با آن درگیرند، در آیندهای نزدیک مهاجرت خود را قطعی میکند. سیفی یکی از بزرگترین مشکلات برای تیمهای استارتآپی ایرانی را عدمثبات اعلام میکند و به «دنیای اقتصاد» میگوید: «نکات منفی قابلتوجهی برای رشد یک کسب و کار در ایران وجود دارد که شاید اصلیترین آن، این باشد که در ایران ثبات در هیچ بخشی وجود ندارد و این برای یک استارتآپ که ماهیت خودش ذاتا پر از عدمقطعیت و ریسک است، سم محسوب میشود.» او ادامه میدهد: «در ایران تیمهای استارتآپی درگیر کارهایی میشوند که اصلا به آنها ربطی ندارد. برای نمونه ما به عنوان یک فعال در حوزه سلامت همیشه یک پایمان در وزارت بهداشت بود تا قوانین مربوط به فعالیت در فضای مجازی را برای ما تدوین کنند، این در حالی است که در کشوری مانند کانادا این قوانین توسط دولت - بدون اینکه استارتآپها خود را با آن درگیر کنند- نوشته شده است.»
همچنین او فیلترینگ و قطعی اینترنت را یکی دیگر از مشکلات رشد کسب و کارهای اینترنتی در ایران میبیند. سیفی از سوی دیگر یکی از چالشهایی که جلوی رشد استارتآپهای ایران را میگیرد، سقف کوتاه گسترش فعالیت میداند. او در این مورد توضیح میدهد: «سقف ایران برای گسترده کردن فعالیت یک استارتآپ کوتاه است. در بهترین حالت شما به عنوان یک کسب و کار خیلی سخت هم تلاش کنید، تبدیل به دیجیکالا یا اسنپ میشوید. این به معنی کوچک بودن این شرکتها یا ضعیف بودن آنها نیست، بلکه منظورم این است که این استارتآپها به خاطر مشکلات تحریمی و چالشهای ارتباطات ایران با کشورهای خارجی، نمیتوانند بلندپروازانه فکر کنند و وارد ارتباط با بازارهای بینالمللی شوند.»
به باور کارشناسان و فعالان فناوری اطلاعات، اکوسیستم استارتآپی کشور که یک دهه پیش و با حضور مدیران شناختهشده و متخصصان باانگیزه دوران طلایی را آغاز کرد، حالا با مهاجرت همین مدیران و نیروهای انسانی تربیتشده در آستانه آیندهای مبهم قرار دارد. این کارشناسان معتقدند با شرایطی که سیاستگذاران و تصمیمگیران کشور در پیش گرفتهاند و همچنین مشکلات اقتصادی و سیاسی، تا کمتر از چند سال دیگر اکوسیستم استارتآپی کشور نیز به خاطر تشدید موجهای مهاجرتی، درست مانند حوزه پزشکی یا دانشگاهی، با کمبود نیروی انسانی متخصص مواجه خواهد شد و این یعنی نقطه پایان برای اکوسیستمی که منتظر شکلگیری نسل دوم استارتآپهاست؛ آن هم در شرایطی که نسل اول آن هم به خاطر انواع فشارهای اقتصادی و اجتماعی در حال از بین رفتن است.
فهرست برخی از مدیران استارتآپی که در 4 سال گذشته مهاجرت کردند
مهدی نایبی، مدیرعامل سابق الوپیک
حمید میهنی از بنیانگذاران تپسی
نیما نورمحمدی و روشنک علیطلب همبنیانگذاران پونیشا
حسین اخلاقپور و محسن حاتمی همبنیانگذاران استادکار
امین امیرشریفی مدیرعامل پیشین کافهبازار
رضا کلانترینژاد مدیرعامل شرکت همآوا
امین جلالپور و هادی علاقبند از همبنیانگذاران آدرس
ایمان داوودیان مدیرعامل سابق فضای کار اشتراکی زاویه
محیالدین سنسیل بنیانگذار دونیت
سهیل علوی، بنیانگذار ریحون
اسما کروبی مدیرعامل شرکت تیارا
ناصر غانمزاده منتور و مدیرعامل استارتآپ نیو
نازنین دانشور، مدیرعامل تخفیفان