ژان ماری لوپن، بنیانگذار حزب راست افراطی «جبهه ملی»، در ۹۶سالگی درگذشت
خاموشی «شیطان جمهوری»
«میدل ایستآی» در مقالهای در ۷ژانویه در همین رابطه نوشت، لوپن در طول دوران حرفهای خود جایگاهی را در سیاست و جامعه فرانسه بهعنوان «یکی از بدنامترین سیاستمداران» این کشور بهدست آورد که بهخاطر لفاظیهای نژادپرستانه و تحریکآمیز خود در میان رأیدهندگان مورد حمایت قرار میگرفت. با بالا رفتن دخترش «مارین لوپن» از پلکان سیاست (البته پدر و دختر اختلافات سیاسی عمیقی با هم داشتند) لوپنِ پدر موافق شد «سلسله سیاسی» خود را وارد سیاست فرانسه کند. در طول دهه گذشته که طی آن «مارین لوپن» از پدرش فاصله گرفت، «مارین» بحث درباره ایدههای راست افراطی را در گفتمان سیاسی فرانسه به امری عادی تبدیل کرد و حزب خود را در قلب سیستم سیاسی کشور قرار داد. اما این تحولات بدون سیاست تفرقهافکنانه و لفاظیهای تحریکآمیز لوپنِ پدر که مدتها پس از مرگش همچنان بر فرانسه و مردم آن سایه افکنده است و برای بسیاری نماد «شیطان جمهوری» بود، رخ نمیداد.
از تولد تا ورود به سیاست
«ژان ماری لوپن» در ۲۰ژوئن۱۹۲۸ در «ل تِقینیتِه سوق مِق»، واقع در بریتانی، در یک خانواده مسیحی که نام خانوادگی آنها در برِتون به «سر» ترجمه میشود، به دنیا آمد. بعدها در زندگی اطرافیانش از او بهعنوان «سنگ دراز» یاد میکردند که کنایهای از «کلان سنگ»هایی است که در منطقه محل تولدش وجود دارد و همچنین اشارهای به طول عمر سیاسیاش دارد [Menhir: از دو واژه برتونی Men به معنی سنگ و hir به معنی دراز ترکیب شده و ترجمه آن سنگ دراز یا سنگافراشت میشود]. در سال۱۹۴۲، پدرش که یک ماهیگیر بود، در قایق خود درگذشت و پسرش تحت حمایت دولت قرار گرفت. در سال۱۹۴۴، در سن ۱۶سالگی، «ژان» سعی کرد به مقاومت در فرانسه اشغالی علیه نیروهای آلمانی بپیوندد؛ اما بهدلیل سنش رد شد. پس از تحصیل در یک کالج یسوعی در شهر «وِینز» در برتون، در دو دبیرستان تحصیل کرد که از هر دوی آنها بهدلیل بیانضباطی اخراج شد. او سرانجام دیپلم خود را از دبیرستانی در «سن ژِقمن آن لِی» در نزدیکی پاریس گرفت و سپس در سال۱۹۴۸ وارد دانشکده حقوق در پایتخت شد. (در سال۱۹۷۱ تحصیلات خود را از سر گرفت و مدرک خود را در رشته علوم سیاسی دریافت کرد) .در عرض چند ماه، «ژان» به یک چهره کلیدی در سیاست دانشجویی پاریس پساجنگ تبدیل شد و با لفاظیهای صریح شهرتی برای رهبری خویش ایجاد کرد. در سال۱۹۴۹، درحالیکه رئیس «انجمن شرکتی دانشجویان حقوق» بود، سخنرانی «ژان» در یک کنگره اتحادیه دانشجویی علیه استفاده از «پیشپرداخت» برای دانشجویان توجهات را به خود جلب کرد. اگرچه در آن زمان عضو هیچ حزبی نبود، اما به «اکسیون فقانسِز»، یک جنبش سیاسی ملیگرا و سلطنتطلب راست افراطی، نزدیک بود.
لژیونر شکنجهگر
پس از دانشگاه، لوپنِ پدر بین «قانون» و «ارتش» مردد بود. سرانجام او دومی را انتخاب کرد و در طول دهه۱۹۵۰ بهعنوان یک افسر ذخیره داوطلب در هنگ چتربازان «لژیون خارجی فرانسه» در جنگهای فرانسه (در امپراتوری در حال زوالش) ابتدا در هندوچین در ۱۹۵۵-۱۹۵۴، سپس در الجزایر در ۱۹۵۷-۱۹۵۶ خدمت کرد. لوپن، مدافع سرسخت الجزایر فرانسه، بارها و بارها – همانطور که بایگانیها و همچنین شهادت قربانیان و شاهدان تایید میکنند - متهم به انجام شکنجه بهعنوان افسر اطلاعاتی در طی مدت جنگ الجزایر شد. او بارها به نقش خود اعتراف کرد و در مه۱۹۵۷ گفت: «به ما ماموریت پلیسی داده شد و ما آن را بر اساس یک ضرورت کارآمدی که به ابزار غیرقانونی نیاز دارد، انجام دادیم.» او میگفت: «اگر برای کشف بمب باید از خشونت استفاده کرد، اگر برای نجات صد نفر باید یک نفر را شکنجه کرد، شکنجه اجتنابناپذیر است. بنابراین، در شرایط غیرعادی که از ما خواسته میشود عمل کنیم، اقدامی عادلانه است.» در ۹نوامبر۱۹۶۲، با پایان یافتن جنگ و تضمین معافیت از مجازات با عفو، لوپن به روزنامه «کُمبت» گفت: «من چیزی برای پنهان کردن ندارم. ما شکنجه کردیم؛ چون باید انجام میشد.» او روز بعد اظهارات خود را پس گرفت و اظهار کرد که «روشهای اعمال محدودیت را هرگز نمیتوان با شکنجه یکسان دانست.» در طول سالها، او بهطور سیستماتیک اتهامات دیگری را که علیهاش مطرح میشد، رد کرد و در بیشتر پروندههای افترا، پیروز بیرون آمد.
لوپن؛ از پارلمان فرانسه تا پارلمان اروپا
لوپن فعالیت سیاسی خود را بهعنوان عضوی از «پوجادیسم» آغاز کرد؛ یک جنبش سیاسی راست افراطی که عمر کوتاهی داشت و در سال۱۹۵۸ ناپدید شد. در سال۱۹۵۶، در سن ۲۷سالگی، بهعنوان یک مقام منتخب در بخش «سن»، جوانترین نماینده پارلمان فرانسه شد؛ عنوانی که تا سال۱۹۶۲ آن را حفظ کرد. او کمپین «ژان لوئی تیکسیه وینیانکوق» (وکیل راست افراطی) را در جریان انتخابات ریاستجمهوری۱۹۶۵ رهبری کرد. لوپن در طول دوران حرفهای فعالیتهایش، خود را وقف دفاع از ایدههای ملیگرایانه کرده بود: مبارزه با مهاجرت، دفاع از هویت فرانسه و «ترجیحات ملی» که به موجب آن شهروندان فرانسوی در زمینه مزایای مربوط به رفاه خانواده و سایر اشکال حمایت دولتی بر مهاجران اولویت دارند.
لوپن روزگاری دکترین خود را اینگونه خلاصه کرد: «من دخترانم را بیشتر از خواهرزادههایم، خواهرزادههایم را بیشتر از عموزادههایم و عموزادههایم را بیشتر از همسایگانم دوست دارم.» از دهه۱۹۷۰، فرانسه بهدلیل بحران اقتصادی مرزهای خود را به روی «مهاجرت اقتصادی» بست. بسیاری از مهاجران -مستقر در این کشور- فرانسه را ترک نکردند و در عوض خانوادههایشان به آنها ملحق شدند. لوپن شروع به برجسته کردن آن چیزی کرد که آن را «سیاست مرزی ضعیف» تلقی میکرد و آن را به «موج واقعی مهاجرت از جهان سوم» - یعنی کارگران مستعمرات سابق فرانسه در شمال آفریقا- مرتبط میدانست. در سال۱۹۷۲، او «جبهه ملی» را تاسیس کرد و رئیس حزب شد.
همکارانش شامل اعضای سابق «وافِن – اساس» (Waffen-SS)، شاخه رزمی شبه نظامی نازی، و «سازمان ارتش مخفی» (OAS) بودند که یک گروه شبه نظامی ناراضی فرانسوی بود که اقدامات خشونتآمیزی را علیه الجزایریهایی که برای استقلال میجنگیدند در طول جنگ انجام میدادند. اعضای حزب جدید شامل افراد زیر بودند: نیروهای مخالف با استقلال الجزایر، افرادی که دلتنگ رژیم خائن ویشی در جنگ جهانی دوم بودند، کاتولیکهای سنتگرا و ناسیونالیستهای جنبش نئوفاشیستی «نظم نوین». در طول دهه۱۹۸۰، لوپن به لطف پیروزیهای انتخاباتی خود، «جبهه ملی» را به خط مقدم صحنه سیاسی آورد. او نسبت به تصویر عمومی خود هوشیارتر شد و «چشم بند» [که یکی از چشمها را برای محافظت یا برای مخفی کردن چشمهای آسیبدیده میپوشاند] خود را کنار گذاشت. لوپن در اوایل دهه۱۹۸۰ چشم چپ خود را در جریان یک جلسه تبلیغاتی در سال۱۹۶۵ از دست داد.
او در سال۱۹۸۴ به عضویت پارلمان اروپا درآمد؛ سمتی که تقریبا بدون وقفه برای بیش از سهدهه در اختیار داشت و همین به او اجازه داد تا با گروههایی از راست افراطی اروپایی مانند حزب نئونازی «دموکرات ملی آلمان» (NPD) و همچنین حزب کوچک نئوفاشیست ایتالیایی نفورزا نووا» پیوند برقرار کند. در سال۱۹۸۶ مجددا بهعنوان نماینده پارلمان انتخاب شد. او همچنین چندین بار در سطوح شهرداری و منطقهای خدمت کرد از جمله بهعنوان مشاور شهرداری منطقه۲۰ پاریس و مشاور منطقهای «ایل دو فقانس» و سپس استان «آلپ کوت دازوق» انتخاب شد.
لوپن؛ نامزد ریاست جمهوری
اما از طریق انتخابات ریاستجمهوری بود که لوپن نام خود را هم در سطح ملی و هم بعدها در سطح بینالمللی مطرح کرد. او در پنج نوبت مطرح شد: اولینبار در سال۱۹۷۴ زمانی که بهشدت توسط والری ژیسکار دستن شکست خورد، اما پس از آن در دور اول رای گیری در سالهای ۱۹۸۸، ۱۹۹۵ و ۲۰۰۷ چهارم شد. شاید بزرگترین پیروزی لوپن در سال۲۰۰۲ بود، زمانی که او با راهیابی به دور دوم پس از شکست دادن «لیونل ژوسپن»، نخستوزیر سوسیالیست، همه را شوکه کرد. در دور دوم او نه تنها با ژاک شیراک، بلکه با طبقه سیاسی فرانسه هم برابر شد؛ زیرا سیاستمداران چپ و راست متحد شدند تا از رایدهندگان بخواهند از نامزد «جبهه ملی» حمایت نکنند. لوپن شکست خورد و ۱۷.۸درصد آرا را بهدست آورد.
در حوزه سیاست خارجی، ایدئولوژیهای اصلی لوپن مبارزه با کمونیسم و ترویج همکاری نزدیکتر با ایالات متحده بود. او برای مدت طولانی مدافع اسرائیل بود؛ اما پس از فروپاشی کمونیسم اروپای شرقی در اواخر دهه۱۹۸۰، از حمایت از اسرائیل دست برداشت و «محور آمریکایی-صهیونیستی» را محکوم کرد که به گفته او به اولین جنگ خلیجفارس در عراق در سال۱۹۹۱ منجر شد. در نوامبر۱۹۹۰، درست چند هفته قبل از شروع این درگیری، لوپن به بغداد رفت تا مستقیما با صدام حسین برای آزادی ۵۵گروگان اروپایی که در زمان حمله عراق به کویت ربوده شده بودند، مذاکره کند و آنها را به فرانسه بازگرداند. او در سال۱۹۹۶ برای حمایت از صدام در برابر تحریمهای غرب، بار دیگر به این کشور سفر کرد. «جانی»، همسر دوم او، بنیانگذار و رئیس سازمان غیردولتی «کودکان عراق» بود که در حمایت از آنان راهاندازی شده بود.
چرا لوپن با دخترش درگیر شد؟
در سال۲۰۱۱، مارین، دختر «ژان ماری»، جانشین او بهعنوان رئیس جبهه ملی شد. اما روابط بین پدر و دختر در سالهای بعدی بدتر شد؛ زیرا رهبر جدید سعی کرد از اظهاراتی فاصله بگیرد که میترسید به وجهه حزب آسیب برساند. چنین بود که مارین در ژوئن۲۰۱۸ نام «جبهه ملی» را به «تجمع ملی» (RN) تغییر داد. در تابستان۲۰۱۵، رهبری حزب لوپنِ پدر را از حزبی که خودش تاسیس کرده بود، کنار گذاشت. همین باعث شد جدایی از دخترش رسمی و جنگ حقوقی بین آن دو آغاز شود؛ زیرا پدر با رویکرد حذفی دخترش مخالف بود. او به لطف تصمیم دادگاه توانست به عنوان رئیس افتخاری باقی بماند، اما سرانجام در مارس۲۰۱۸ از حزب حذف شد، یعنی زمانی که ۷۹.۹درصد از اعضایش به قوانین جدیدی رای دادند که منصب ریاست افتخاری را لغو میکرد. لوپن در سال۲۰۱۹ پس از ۳۴سال حضور در پارلمان اروپا و ۶۳سال پس از اولین انتخابش بهعنوان نماینده فرانسه، در سن ۹۰سالگی از سمت خود کنارهگیری کرد و به فعالیت سیاسی خود پایان داد.