رجال معاصر- مردان و زنان نامدار ایران-۴۲
امیر اقتدار گرفتار توطئه شد
امیرلشگر محمود انصاری: ملقب به امیر اقتدار فرزند امیر تومان محبعلیخان از افسران عالیرتبه قزاقخانه در حدود ۱۲۵۰ تولد یافت. پس از طی دوران کودکی و نوجوانی و انجام تحصیلات مقدماتی عازم کشور عثمانی شد و در مدرسه حربیه استانبول ثبتنام کرد و به درجه افسری نائل آمد و در همان ارتش عثمانی با درجه ستوانی استخدام شد و طی پانزده سال خدمت در نظام عثمانی درجات خود را دریافت کرد و سرتیپ شد و فرماندهی چند واحد نظامی را به او دادند. بعد از جنگ بینالملل اول از ارتش عثمانی استعفا داد و عازم نجف و کربلا شد و به تحصیل علوم و معارف اسلامی پرداخت. چند سالی در آنجا باقی ماند و تحصیلات خود را پایان داد و به ایران بازگشت. در ۱۲۹۸ در قزاقخانه ایران با درجه سرتیپی استخدام شد. در اوایل حکومت قوامالسلطنه در سال ۱۳۰۰ از طرف سردار سپه رضاخان حاکم نظامی تهران شد و چند ماهی با قدرت کامل با دخالت در مسائل سیاسی امور حکومت نظامی را اداره میکرد و یار و یاور رضاخان بود. در دیماه ۱۳۰۰ در تشکیل قشون جدید درجه امیرلشگری گرفت و به حکومت اصفهان منصوب شد و به اتفاق امیرلشگر محمودخان آیرم فرمانده لشگر جنوب سر و سامانی به کارها دادند. قریب یک سال و نیم ماموریت او در اصفهان به طول انجامید تا به تهران احضار و به معاونت وزارت جنگ و سرپرستی حکومت نظامی منصوب شد. ضمنا رابط وزارت جنگ و مجلس شورای ملی هم بود. وقتی سردار سپه از طرف سلطان احمدشاه به رییسالوزرایی منصوب شد، به خدمت ژنرال سوئدی رییس نظمیه خاتمه داد و موقتا محمدخان انصاری را با حفظ سمتهای قبلی رییس شهربانی کرد؛ ولی مدت زیادی در آن شغل باقی نماند و جای خود را به سرهنگ محمدخان درگاهی داد. در سفر سوم احمدشاه به اروپا در معیت سردار سپه، احمدشاه را تا خانقین بدرقه کرد و احمدشاه نیز به او لقب «امیر اقتدار» داد.
در فروردینماه ۱۳۰۳ پس از به هم خوردن جمهوری شدن رژیم، سردار سپه کابینه را ترمیم کرد و امیرلشگر محمودخان انصاری را به وزارت پست و تلگراف منصوب کرد. در ترمیم بعدی که در شهریورماه همان سال صورت گرفت، امیراقتدار به وزارت داخله منصوب شد. در سفر جنگی سردار سپه به خوزستان از همراهان بود و پس از تشرف به نجف و کربلا به ایران بازگشت و در وزارت داخله مخصوصا کادر حکام و ولات تغییرات دامنهداری داد و غالبا در تمام سفرهای سردار سپه او را همراهی مینمود. در اوایل ۱۳۰۴ سردار سپه سری به آذربایجان زد و به تدابیر امیرلشگر عبداللهخان طهماسبی، سمیتقو به اتفاق هشتصد نفر از فدائیان خود از سردار سپه استقبال کردند. سردار سپه و همراهان در مقابل عده هشتصد نفری سمیتقو بیش از بیستنفر نبودند. امیر اقتدار هم جزء همراهان بود ترس و وحشت عجیبی او را فرا گرفته تا صبح و رهایی از آن دام، دیده بر هم ننهاد. پس از بازگشت از این مسافرت بهطور ناگهانی امیر اقتدار از وزارت معزول و توقیف شد و ماجرا به این صورت بود که احمدشاه نامهای به امیراقتدار نوشته و از او خواسته است که موجبات بازگشت او را فراهم سازد و این کاغذ را در پستخانه کشف و به سردار سپه داده بود؛ ولی حقیقت مطلب این بوده است که سردار معزز بجنوردی سرحددار بجنورد و قوچان از دوستان و نزدیکان امیر اقتدار بوده و توسط او به سردار سپه معرفی و مورد توجه قرار گرفته بود. سرتیپ جانمحمدخان فرمانده لشگر شرق که طمع به مال و ثروت سرشار سردار معزز داشته این برنامه را تنظیم نموده بود تا حامی او را از بین برده جان و مالش را بگیرد و همینطور هم شد. سردار معزز در تابستان ۱۳۰۴ در مشهد به دست جانمحمدخان به دار آویخته شد و خزائن و جواهرات او را فرمانده لشگر تصرف نمود.
پس از چندی بیگناهی امیر اقتدار محرز و ثابت شد از زندان و حبس رهایی یافت. با وجود پیشنهادهای مکرر از قبول شغل و سمت خودداری نمود.
محمود انصاری مردی تحصیلکرده، نجیب و اصیل بود. علاوه بر تحصیلات نظامی در مدارس نظامی ترکیه، در جنگ بینالملل اول مشارکت نموده و تجربیات زیادی در زمینه جنگهای پارتیزانی داشت. به علوم و معارف اسلامی واقف بود و سالی چند دروس حوزهای را فرا گرفته و به انجام مبانی مذهبی پایبندی داشت.
وفات او در ۱۳۴۰ در ۹۰ سالگی اتفاق افتاد. پنج پسر و سه دختر از او باقی ماند. سرتیپ صفرعلی انصاری، سرلشگر ولی انصاری و سرهنگ نصرتالله انصاری و مهندس اسمعیل و مهندس جمشید فرزندان ذکور او هستند.
ارسال نظر