ساختوساز و معماری قرون وسطایی
تذهیب و نقاشی کتاب، لاکسازی و فخاری (آجرپزی-سفالگری) هنرهای کوچکی هستند. در عوض چه چیز با شکوهتر از بناهای عظیم مذهبی بود که از سال ۱۰۰۰ به بعد در تمام خاک اروپا از زمین برخاست؟ اگر کلیساهای عظیم در واقع نماینده مشخص کاخهای قرون وسطایی هستند، این مطلب را میتوان چنین توضیح داد که موسسات مذهبی در این اوقات قدرت مطلق داشتند و ایمان واقعی یا تظاهر به ایمان را به همه کس تحمیل میکردند. اگر شرکت یک نفر به وسیله اهدای پول نقد انجام میگرفت، دومی به قوت بازوی خود اعانه میپرداخت و فیالمثل در استخراج سنگ کمک میکرد و نفر سوم بهعنوان خاکبردار یا نجار شرکت میکرد و دیگری مثلا کارگران را در خانه خود منزل میداد یا شیشه مصوری تقدیم میکرد.
تذهیب و نقاشی کتاب، لاکسازی و فخاری (آجرپزی-سفالگری) هنرهای کوچکی هستند. در عوض چه چیز با شکوهتر از بناهای عظیم مذهبی بود که از سال ۱۰۰۰ به بعد در تمام خاک اروپا از زمین برخاست؟ اگر کلیساهای عظیم در واقع نماینده مشخص کاخهای قرون وسطایی هستند، این مطلب را میتوان چنین توضیح داد که موسسات مذهبی در این اوقات قدرت مطلق داشتند و ایمان واقعی یا تظاهر به ایمان را به همه کس تحمیل میکردند. اگر شرکت یک نفر به وسیله اهدای پول نقد انجام میگرفت، دومی به قوت بازوی خود اعانه میپرداخت و فیالمثل در استخراج سنگ کمک میکرد و نفر سوم بهعنوان خاکبردار یا نجار شرکت میکرد و دیگری مثلا کارگران را در خانه خود منزل میداد یا شیشه مصوری تقدیم میکرد. اگر در نظر بگیریم که صنایع آن عصر چه میزان بدوی بودند، بهطوریکه همه کارها باید با زور بازوی آدمی انجام گیرد، میتوان حدس زد که برای انجام بناهایی مثل کلیسای نوتردام در پاریس یا کلیساهای بزرگ شارتر و رنس چه مدت زمان طویلی لازم بود و در واقع بسیار اتفاق افتاده که این مدت از یک قرن متجاوز شود.
در واقع جاهطلبی سازندگان کلیسا نیز به تدریج فزونی یافت: قدیمیترین کلیساهای دوران قرون وسطی، فقط از صحن ساده مستطیلی شکلی تشکیل یافته بود که از معابد عهد عتیق تقلید کرده بودند اما کم کم شکل معبد تغییر یافت و پیچیدهتر شد. ابتدا راهروهای مورب را که وسیله اتصال گروه همسرایان با صحن بود به آن افزودند، آنگاه صحنههای جانبی را به وجود آوردند و سپس نوبت به محراب و منار ناقوس و برجها و ... رسید. این ترقیات در عین حال مساله مشکل سقفگذاری و پوشش کلیسا را مطرح کرد. حقیقت آن است که اگر پوشاندن سقف صحن به شرط آنکه ابعاد آن کوچک باشد، بهوسیله فن بامسازی عادی که متکی بر تیرهای چوبی باشد کار سادهای است، در موردیکه ساختمان خیلی بزرگ میشود، اینکار امکانپذیر نیست، زیرا باید تیرهای چوبی طویلی اختیار کنند که به هیچوجه استحکام بنا را تامین نمیکرد و گذشته از مجموعه این چوب و تختهها چه طعمه لذیذی برای حریق بوده است.
به این دلیل از ابتدای قرن یازدهم بهجای طاقهای معمولی، طاق سنگی ساختند، این طاقها که آنها را قنطرهای مینامیدند، به شکل استوانهای بود که آنها را بهوسیله صفحهای که بر محورش بگذرد قطع کرده بودند و دو مولد جانبی استوانه روی دو دیوار صحن قرار میگرفت. برای امکان این نوع سقفسازی باید به سنگها شکل مخصوص بدهند، بهطوریکه همه این مجموعه با اتکا بر قسمت فوقانی سقف، که نگهدار سایر قسمتها بود قائم بالذات باقی بماند و ضمنا باید در نظر بگیریم که در این نوع طاقسازی چه فشار فوقالعادهای بر اثر وزن سنگها بر دیوارهای جانبی وارد میآید. این فشار بسیار غالبا دیوارها را از هم دور میکرد و فقط در موردی تحمل فشار بهوسیله دیوارها ممکن بود که آنها را بهقدر کافی سنگین و کوتاه و ضخیم بسازند.
این نوع ساختمان موجب پیدایش کلیساهای رومی شد که عموما سنگین، کوتاه و ضخیم و تاریک هستند. زیرا دیوارهای آنها بهقدری ضخامت دارد که ایجاد پنجرههای وسیع امکانناپذیر است. اما قریب به همین اوقات روش دیگری به وجود آمد که اولین آزمایشهای مربوط به آن در حدود سال ۱۱۰۰ در نقاطی که به فواصل بعید از هم واقع بودند، انجام میگرفت. در دورهام (انگلستان) در موآساک (ایالت تارن و گارون در فرانسه) و حتی در ارمنستان. اساس این روش آن بود که بر رأسهای مستطیلی چهارپایه مستحکم بنا کنند و چهار قوس را که بر امتداد اقطار این مستطیل واقع بودند و همه در حد اعلای سقف با هم برخورد میکردند و همپوشانی داشتند، روی این پایهها متکی سازند. روی چنین اساس و چوببستی ممکن بود، هرگونه سقف و پوششی را استوار نگه داشت. مسلما مجموعه این دستگاه فشار مایلی بر پایه وارد میکرد که ممکن بود موجب انحراف یا شکسته شدن آنها شود ولی به سهولت میتوانستند این فشار را به وسیله ساختن نیم طاقی که در قسمت خارجی بنا به پا میشد جبران سازند.
این نیم طاق را چنان میساختند که نتیجه دو نیروی حاصل در امتداد خط قائم نزولی قرار گیرد با این تدبیر کلیساهای بزرگ سبک گوتیک بهوجود آمد که بین سالهای ۱۱۰۰ تا ۱۵۰۰ شاهکارهای متعددی از آن ساخته شد. در فرانسه کاخ نمونهای وجود دارد که میتوان به وسیله آن، تمام نهضتی را که در معماری قرون وسطی بهوجود آمد، از ابتدا تا انتها تمام و کمال ملاحظه کرد. این بنا چگونگی کهنهترین سبک رومی تا درخشندهترین روش گوتیک را بر ما روشن میسازد و آن عبارت است از: دیر جزیره سن میشل تاریخچه این دیر با ساختمان کلیسایی به سبک کارولنژین (در قرن دهم میلادی) شروع میشود که امروزه آن را به کلی تغییر شکل داده و تبدیل به طبقه تحتانی و خزینه دیر کردهاند.
بین سالهای ۱۰۱۷ تا ۱۱۴۴ روی این طبقه تحتانی کلیسایی به سبک رومی ساخته شد، محراب کلیسای اخیر در سال ۱۴۲۱ فروریخت و بین سالهای ۱۴۵۰ و ۱۵۲۱ از نو به سبک گوتیک ساخته شد، بهطوریکه همه درخشندگی این سبک در آن تجلی میکند. حتی سیاحانی که عجله بسیار دارند و به مشاهده اجمالی میپردازند از تناقض فوقالعادهای که در اینجا وجود دارد متاثر میشوند: در حالیکه صحن کلیسا توده عظیم و تاریکی را تشکیل میدهد، محراب آن کشیده و پرنور است. برای چنین سیاحانی شایسته است که از مشاهده و تحسین مروی نیز خودداری نکنند و آن عبارت از قلعه مستحکمی است که با سبک گوتیک ساخته شده است و در آن میتوان ابتدا از مقر زندگی کشیشان و زیر زمینها تا صومعه قلعه تکامل تدریجی بنا را به سوی لطف و ظرافت و سبکی بهخوبی مشاهده کرد.
با مشاهده این مجموعه مجلل و پر عظمت یا هنگام تماشای کلیسای بووه که محراب آن ۴۸ متر طول دارد یا کلیسای بزرگ اولم که ارتفاع سقف مناره آن تا ۱۶۰ متر میشد، بیننده کاملا مجاب میشود که معماران قرون وسطی صاحب همت و تهور بسیار و دارای اطلاعات فنی عمیق بودهاند، زیرا برای استاد کار کافی نبود که به میزان نامحدودی وسیله و انرژی انسانی و مواد اولیه که غالبا از راههای دور دست حمل میشدند، در اختیار داشته باشد، بلکه مساله اساسی این بود که قبل از هرچیز مشکلات فنی کار ساختمان را حل کند. خوب است لحظهای درباره پیچیدگی فوقالعاده مشکلاتی که مطرح میشدند به تفکر بپردازیم: تعیین ضخامتی که باید دیوارها داشته باشند، حداکثر ابعاد پنجرهها و روزنهها، محلهای شایسته برای برقراری نیم طاقهای کمکی، ترسیم شکل سقفها و روش تراش سنگها همگی عبارتند از مسائل مشکلی مربوط به دانش هندسه و علم تعادل و فن برش سنگها و مقاومت مصالح که باید حل شوند.
ظرافت طاقها و کشیدگی و زیبایی ستونها شهادت میدهند که همه این مسائل با روش علمی حل شدهاند. از این رو به احتمال قوی این معماران، اگرچه دانش دقیق ریاضی و فیزیک در اختیار نداشتهاند، صاحب معلومات تجربی بسیار موثری بودهاند. چه کسی میداند، شاید آنان بعضی از نوشتههای ارشمیدس یا هرون را به دست آورده بودند و به کمک آن کار میکردند و اسرار و روشهای خود را حفظ میکردند و آن را سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل میساختند.
پییر روسو، تاریخ صنایع و اختراعات، ترجمه حسن صفاری، امیرکبیر، 1390: صص 133-137.
ارسال نظر