سندرم دریاچه آرال گریبانگیر دریاچه ارومیه
در زمانهای دور آمودریا، یکی از دو رودخانه بزرگ آسیای مرکزی، به دریای خزر میریخت؛ بعدها مسیر آن تغییر کرد و به سوی دریاچه آرال روانه شد. اما با کانالکشیهایی که برای کشاورزی در منطقه صورت گرفت، دریاچه آرال که زمانی یکی از بزرگترین دریاچههای جهان محسوب میشد، در آستانه خشک شدن کامل قرار دارد. خشکیدن دریاچه آرال یکی از بزرگترین فجایع زیستمحیطی کره زمین به شمار میرود.
همچنین هنوز شواهدی از کانال «اوزبوی» که امروزه در جنوبشرقی ترکمنستان است وجود دارد. نشانهها حاکی از آن است که حدود ۴۰۰۰ سال پیش این منطقه از نظر کشاورزی بسیار غنی بوده است.
در زمانهای دور آمودریا، یکی از دو رودخانه بزرگ آسیای مرکزی، به دریای خزر میریخت؛ بعدها مسیر آن تغییر کرد و به سوی دریاچه آرال روانه شد. اما با کانالکشیهایی که برای کشاورزی در منطقه صورت گرفت، دریاچه آرال که زمانی یکی از بزرگترین دریاچههای جهان محسوب میشد، در آستانه خشک شدن کامل قرار دارد. خشکیدن دریاچه آرال یکی از بزرگترین فجایع زیستمحیطی کره زمین به شمار میرود.
همچنین هنوز شواهدی از کانال «اوزبوی» که امروزه در جنوبشرقی ترکمنستان است وجود دارد. نشانهها حاکی از آن است که حدود ۴۰۰۰ سال پیش این منطقه از نظر کشاورزی بسیار غنی بوده است. اکنون این منطقه تنها یک بیابان است و نگرانیهایی وجود دارد که سوءمدیریت منابع آبی و تغییرات آب و هوا میتواند سایر بخشهای آسیای مرکزی را نیز به مناطق بیابانی تبدیل کند.
جمعیت منطقه نسبت به ۱۰۰ سال پیش تقریبا ۱۰ برابر شده است؛ بسیاری از همان سیاستهایی که منجر به خشک شدن دریاچه آرال شد هنوز پابرجاست، کوههای یخی در شرق با روند هشداردهندهای در حال آب شدن هستند و اثرات تغییرات آب و هوا با روند رو به افزایشی آشکار است.
Satke Ryskeldi روزنامهنگار اهل بیشکک که آب شدن کوههای یخ در آسیای مرکزی و علل این فرآیند را بررسی کرده است، میگوید طی ۵۰ سال گذشته، ۲۷ درصد یخچالهای طبیعی در کوههای تین-شان (Tien-Shan) در آسیای مرکزی از بین رفته است و تا سال ۲۰۵۰ یخهای باقیمانده در یخچالهای طبیعی تین-شان با سرعت بیشتری از بین خواهند رفت.
Satke که مقالات چندی در مورد اینکه چگونه پروژه معدن طلای کومتور در قزاقستان اثر منفی بر کوههای یخ همجوار داشته، نوشته است که مشکل این کوههای یخ در حال آب شدن، در آسیای مرکزی تنها مورد نیست. در افغانستان و پاکستان نیز ۹۳ درصد یخچالهای طبیعی در حال نابودی هستند.
اما دکتر کاوه مدنی متخصص مسائل حوزه آب از دانشگاه امپریال لندن، توجهها را به دریاچه ارومیه در ایران جلب میکند و تشابهاتی را با آسیای مرکزی متذکر میشود. «آنچه در دریاچه ارومیه شاهد هستیم همان سندرم دریاچه آرال است و دریاچه ارومیه تنها نمونه هم نیست. ما شاهد رخ دادن این سندرم در بسیاری نقاط هستیم.»
مدنی متذکر میشود که این سندرم محصول سوءمدیریت است و نه تغییر آب و هوا. «دریاچه آرال شاید نمونه کلاسیک سوءمدیریت و فجایع ساخت بشر است که همه جا شاهد آن هستیم. مشکل در کشورهای در حال توسعه نهفته است.»
در آمریکا نیز دریاچههای سالت لیک در یوتا و اونس در کالیفرنیا شرایطی مشابه دریاچه ارومیه دارند. آمریکاییها برای احیای این دریاچه تحقیقات و فعالیتهای زیادی انجام دادند. دکتر بیژن کوشان، زمینشناس و کارشناس محیطزیست میگوید: «آب دریاچه اونس را به شهر لسآنجلس انتقال میدهند و دولت ۲ میلیارد دلار در آنجا سرمایه گذاری میکند تا از این آب بتواند استفاده کند. ۴ کارخانه نمک تاسیس کردند تا املاح را به صورت اقتصادی بهرهبرداری کنند. ما از این تجربه میتوانیم در ایران هم استفاده کنیم تا منطقه رشد اقتصادی داشته باشد و اشتغالزایی بهوجود بیاید و دریاچه هم احیا شود.» استفاده از تجارب کارشناسان این دریاچه و دریاچههای مشابه با در نظر گرفتن تفاوتهای اقلیمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میتواند بسیار مثمر ثمر باشد.
شاید هنوز عمق فاجعه را درک نکردهایم. هماکنون مطالعاتی در برخی کشورهای آسیایی که تحت تاثیر این بحرانها هستند در حال انجام است. اما این مطالعات بیشتر این اواخر انجام شده است.
حتی بدون اطلاعات جامع، شواهد حاکی از وضعیت وخیم است و هیچ راهحل فوری وجود ندارد. جمعیت آسیای مرکزی در ابتدای قرن بیستم۶ تا ۸ میلیون نفر بود اما این رقم امروزه به ۶۶ میلیون نفر افزایش یافته است. یکی از علل اصلی خشکی دریاچه آرال، آبیاری مناطق آسیای مرکزی، به خصوص تصمیم شوروی سابق برای پنبهکاری در مسکو بود.
پنبه هنوز یک بخش حیاتی از درآمد بیشتر دولتهای فعلی آسیای مرکزی، به خصوص ازبکستان است؛ همانطور که میدانیم پنبه به آب زیادی نیاز دارد. در واقع دولت شوروی با هدف تبدیل شدن به صادرکننده پنبه در جهان با کشت این محصول، آب آمودریا را منحرف کرد، به علت این تغییر در دهه ۱۹۶۰ فرآیند پسروی آب دریاچه شروع شد و دریاچه رو به خشکی گذاشت.
همه اینها اثرات جانبی تغییرات آب و هوایی است. به گفته این دو متخصص حوزه آب، خیلی زود است بگوییم که چه تعداد از مشکلات فعلی ناشی از تغییرات آب و هوایی بوده است، گرچه گرمای غیرمعمول در آسیای مرکزی و سیل در قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان میتواند نشانههای این فرآیند باشد.
بعد از پسروی آب در سواحل دریاچه آرال، طرحهایی مانند انتقال آب از رودهای جنوب سیبری و روسیه به دریاچه آرال یا طرح انتقال آب از حوضههای آبریز اوب به دریاچه توسط دولت شوروی مطرح شد؛ اما این طرحها یا با شکست روبهرو شدند یا به دلیل هزینههای گزاف کنار گذاشته شدند.
با توجه به وضعیت دریاچه ارومیه و تشابهات آن با دریاچه آرال یا سالتلیک یکی از راهکارهای مناسب استفاده از تجربیات این دریاچهها است. باید پذیرفت که علت خشک شدن دریاچه ارومیه تنها خشکسالی نبوده است؛ کارشناسان اقدامات نادرست در ساخت سدهای بیش از حد روی رودخانههای منتهی به این دریاچهها، احداث چاههای غیرمجاز، شیوههای نادرست کشاورزی و ایجاد میانگذر را عواملی میدانند که همگی به نابودی دریاچه منجر شدهاند.
بحران خشکی دریاچه ارومیه، اثرات مخرب و ویرانگری بر زیستبوم منطقه خواهد داشت، اثراتی که شاید قابل جبران نباشد. وقوع توفانهای نمکی و تغییرات اقلیمی زندگی ۵ میلیون انسانی را که در آن منطقه زندگی میکنند، تحت شعاع قرار خواهد داد.
رئیسجمهوری ازبکستان اسلام کریموف در سپتامبر ۲۰۱۲ بیان کرد که کمبود آب میتواند عامل جنگهای منطقهای در آینده باشد. پیشتر شاهد بودیم که بحران آب منبع درگیری بین جوامع کوچک در مرز قرقیزستان و تاجیکستان هم بوده است.
اما مدنی هشدار میدهد که «ما هرگز در تاریخ دو ملت جنگ بر سر آب نداشتهایم.» اما اضافه میکند که آب به مجموعهای از نارضایتیها منجر میشود که خود میتواند منشأ جنگ باشد. مدنی اما خوشبین است؛ او میگوید تاریخ نشان داده است که همکاری در مسائل آب میتواند وجود داشته و نتیجهبخش باشد.
ارسال نظر