چرا در توسعه توریسم باید به مشارکت عمومی توجه کرد؟
مرتضی رضایی
دانشآموخته اقتصاد و توسعه برنامهریزی
گردشگری طبق تعریف سازمان جهانی جهانگردی، فعالیت افرادی است که برای استراحت، کار و دلایل دیگر به خارج از محیط سکونت خویش سفر میکنند و مدت زمان اقامتشان بین ۲۴ ساعت تا سه ماه است. صنعت گردشگری برپایه وجود تفاوتها استوار است و گردشگران غالبا به دنبال محیط، افراد و لذتهایی متفاوت از زندگی روزمره خود هستند. گردشگری را از یک دیدگاه میتوان در سه دسته کلی گردشگری شهری، روستایی و طبیعت تقسیمبندی کرد و اهداف متعددی را مانند درمانی، علمی، تحصیلی و زیارتی در آن دید.
مرتضی رضایی
دانشآموخته اقتصاد و توسعه برنامهریزی
گردشگری طبق تعریف سازمان جهانی جهانگردی، فعالیت افرادی است که برای استراحت، کار و دلایل دیگر به خارج از محیط سکونت خویش سفر میکنند و مدت زمان اقامتشان بین ۲۴ ساعت تا سه ماه است. صنعت گردشگری برپایه وجود تفاوتها استوار است و گردشگران غالبا به دنبال محیط، افراد و لذتهایی متفاوت از زندگی روزمره خود هستند. گردشگری را از یک دیدگاه میتوان در سه دسته کلی گردشگری شهری، روستایی و طبیعت تقسیمبندی کرد و اهداف متعددی را مانند درمانی، علمی، تحصیلی و زیارتی در آن دید.
در صنعت گردشگری عناصر گوناگونی فعالیت میکنند که اگر آن را به عنوان یک محصول و کالا در نظر بگیریم، میتوان آنها را در دو دسته عرضه و تقاضای توریسم جای داد.
تصویر ذهنی، نرخ ارز و درآمد سرانه کشور مبدأ ایجاد تقاضای گردشگری میشود و از طرف دیگر زیرساختهای گردشگری (هتل، راه، مراکز درمانی و غیره)، امور مالی و حقوقی مانند ویزا و انتقال وجه و تبلیغات بخش عرضه کالا و خدمات گردشگری را شکل میدهند.
بنابراین مسیر توسعه گردشگری شامل اصلاح و بهبود هر یک از عناصر صنعت گردشگری است و صرفا با ایجاد هتل و رستوران نمیتوان به توسعه پایدار رسید.
در توسعه صنعت گردشگری سه نهاد اصلی دولت، بخش خصوصی و ساکنان بومی محور برنامهریزی هستند و روابط بینابینی آنها نشان دهنده رویکردهای توسعه گردشگری است. دولت وظیفه نظارت بر اقدامات بخش خصوصی، ترسیم مسیر توسعه مناطق گردشگری و حفظ منابع طبیعی را دارد.
بخش خصوصی سرمایهگذار، طراح و بهرهبردار اصلی در صنعت گردشگری است و ساکنان به عنوان حافظان و مالکان اصلی مناطق گردشگری فاز نهایی توسعه گردشگری را مدیریت میکنند. عدم تعادل در روابط بین این سه بخش باعث میشود تا توسعه پایدار بهطور کامل ایجاد نشود.
در توسعه صنعت گردشگری همکاری و تعامل از اولویت بالایی برخوردار است. برای مثال، بخش عمومی وظایفی همچون ایجاد تسهیلات زیربنایی، حل مناقشات مربوط به زمین و نظارت را دارد و در مقابل آن، بخش خصوصی به دنبال استفاده از فرصتهای تجاری و کسب سود است که همکاری بین آنها سبب توسعه منطقه میشود. استفاده از مردم بومی و مشارکت آنها در فرآیند توسعه نیز از اهمیت بسزایی در توسعه توریسم برخوردار است.
منفعت و سود صنعت گردشگری معمولا عاید سرمایهگذاران کلان میشود و در مقابل آن، ساکنان مناطق هزینههای زیادی را متحمل میشوند؛ در صورتی که منافع و هزینههای گردشگری باید بین ساکنان توزیع شود. پیش شرط این هدف، توانمندسازی آنها از طریق آموزش و فرهنگسازی در خصوص منابع و رفتارهای اجتماعی است. مشارکت ساکنان منطقه در سه سطح بیان میشود:
کاذب: که تنها حس مشارکت به آنها داده میشود اما در عمل اتفاقی روی نمیدهد.
جزئی: برخی فرصتها به ساکنان داده میشود اما تصمیمات با مقامات دولتی است.
کامل: هر فرد بومی نقش ویژهای در فرآیند توسعه آن منطقه ایفا خواهد کرد.
مشارکت عمومی در صنعت توریسم یک رویکرد برنامهریزی پایین به بالاست که با مدیریت صحیح از بروز هزینههای جانبی جلوگیری خواهد کرد. در مجموع توجه به ضلع ساکنان در توسعه گردشگری علاوهبر حفظ ساختار بومی و سنتی مناطق گردشگری سبب توسعه منطقهای، افزایش امنیت و افزایش عدالت اجتماعی میشود و مهاجرت مردم بومی به کلان شهرها را کاهش میدهد.
ارسال نظر