درسهایی از گردشگری مصر
گروه ترجمه: بیشتر ستوننویسان روزنامهها یک سخن مورد علاقه از خوانندگان خود دارند که آن را بارها و بارها در جمع دوستان و اقوام نقل میکنند. اظهار نظر محبوب من مربوط به ۱۰ سال پیش است؛ زمانی که من در دو سال پیاپی موفق به دریافت عنوان نفر دوم و سپس اول معتبرترین جایزه شرق آفریقا برای نوشتن در مورد حیات وحش و حفاظت محیطزیست شده بودم. در آن زمان که اوج اعتبار کاری و غرور من بود، خوانندهای ناشناس در پاسخ به یکی از مقالات من این گونه عنوان کرد: «موگا، تو چه کسی هستی که دائم از وزارت گردشگری انتقاد کنی و بخواهی به آنها دیکته کنی که چه سیاستی باید داشته باشند؟ تو هیچ چیز در مورد گردشگری نمیدانی.
گروه ترجمه: بیشتر ستوننویسان روزنامهها یک سخن مورد علاقه از خوانندگان خود دارند که آن را بارها و بارها در جمع دوستان و اقوام نقل میکنند. اظهار نظر محبوب من مربوط به ۱۰ سال پیش است؛ زمانی که من در دو سال پیاپی موفق به دریافت عنوان نفر دوم و سپس اول معتبرترین جایزه شرق آفریقا برای نوشتن در مورد حیات وحش و حفاظت محیطزیست شده بودم. در آن زمان که اوج اعتبار کاری و غرور من بود، خوانندهای ناشناس در پاسخ به یکی از مقالات من این گونه عنوان کرد: «موگا، تو چه کسی هستی که دائم از وزارت گردشگری انتقاد کنی و بخواهی به آنها دیکته کنی که چه سیاستی باید داشته باشند؟ تو هیچ چیز در مورد گردشگری نمیدانی. چرا به جای آن در مورد چیزی نمینویسی که تخصص داری؟ مانند ماهیگیری در کیزومو؟»
این اظهار نظر برای من مضحک بود و بارها در مکالماتم آن را نقل کردهام، اما نکته جالب این است که پس از مدتی متوجه شدم او درست میگوید. البته صحت صحبت او در مورد اینکه بهتر است در مورد ماهیگیری در کیزومو بنویسم، نبود. من نه در کیزومو زندگی کردهام و نه چیزی در مورد ماهیگیری میدانم. آنچه او در مورد آن حق داشت، این بود که آنقدر که فکر میکردم در مورد توریسم نمیدانستم. اتفاقی که باعث شد به این موضوع پی ببرم، سفر اخیر من به مصر بود.
من همیشه تصور میکردم که توریسم مربوط به بخش خصوصی است. بخشی که کارآفرینان و سرمایهگذاران مختلف
(با کمک بانکها و بیمه) اقدام به فعالیت میکنند و دولت تنها نقش قانونگذاری را در آن ایفا میکند، اما زمانی که به مصر سفر کردم، به خلاف این موضوع پی بردم. در ملاقاتی که با کارشناسان وزارت گردشگری مصر داشتم، آنها عنوان کردند که گامهای پرهزینه بیشماری برای حمایت از این بخش اقتصادی برداشتهاند. اوج این اقدامات زمانی بوده است که مصر دچار نابسامانیهای سیاسی و متعاقب آن عدم امنیت برای گردشگری شده بود. آنها عنوان کردند که مصر هر کاری کرده است تا مطمئن شود روند ورود گردشگران به این کشور متوقف نمیشود.
دولت چه کرد؟
وزارت گردشگری این کشور (بهخصوص دفاتر آن در کشورهای دیگر) بهطور مستمر با راهنمایان و کارشناسان گردشگری کشورهای مبدا در مذاکره و تعامل بوده است که خللی در سفرها ایجاد نشود. آنها همچنین با مقامات گردشگری کشورهای مبدا خود جلسات مکرری میگذاشتند تا طرحهای مفصل خود را برای تخلیه کردن شهرها نشان دهند. آنها با این طرحها به کارشناسان و فعالان گردشگری اطمینان خاطر دادند که در صورت هر گونه حمله تروریستی، دولت مصر به راحتی و سرعت میتواند مناطق اطراف را تخلیه و امنیت گردشگران را
تامین کند.
از طرف دیگر، یارانههای مختلفی به هتلها پرداخت شده است تا آنها بتوانند بهرغم نرخ پایین اقامت به فعالیت خود ادامه دهند. یارانه دیگری که دولت خود را موظف به پرداخت آن کرده بود، تعلق به خطوط هوایی خارجی داشت تا آنها بتوانند حتی با ۵۰ درصد ظرفیت صندلیها هم سفر خود را انجام دهند. تمامی این اقدامات به این منظور انجام شده بود که مطمئن شوند کسانی که قصد سفر به مصر دارند، نه تنها در آن روزهای سخت از تصمیم خود منصرف نشوند، بلکه بتوانند با هزینه بسیار کمتری از این کشور بازدید کنند.
مصریها فهمیده بودند که بهترین تبلیغ برای کشاندن گردشگران به کشور خود، اظهارات مقامات رسمی نیست که همه جا «امن و امان است». بلکه شما باید گردشگران را مجبور کنید که از کشورهای خود به قصد بازدید از خاک شما سفر کنند؛ حتی اگر لازم باشد که این کار تنها از طریق یارانههای دولت انجام شود. پس از آن است که آنها به کشور خود بازمیگردند و در صحبتهای خود با اطرافیانشان عنوان میکنند که تا چه حد کشور شما امن بوده است؛ برخلاف تاثیرات گزارشها از حملات تروریستی. سفرنامهها و نقلقولهای گردشگران از کشوری که بازدید کردهاند، بهترین و موثرترین تبلیغ است، در صورتی که در کشورهای دیگر مشاهده میکنیم دولت در پی نابسامانیها بهطور مستمر اظهار میکند که «کشورشان امن است» و نتیجه معکوس میگیرند.
چنین مداخلههایی هنوز به گوش کشورهایی نظیر کنیا نرسیده است و بسیاری از کارشناسان هنوز بر سر این موضوع بحث میکنند که چرا مصر تا این حد از کنیا در گردشگری موفقتر است. کنیا از جمله کشورهایی است که با وجود فاصله نسبتا کم با مصر، در مقابل نابسامانیها بسیار شکننده بوده است.
تفاوت اصلی بین کنیا و مصر این است که مصریان کاملا قدر این موضوع را میدانند که گردشگری ستون اقتصاد آنها است. در نگاه آنها، توریسم بخشی است که باید به هر قیمتی حفظ شود.
با توجه به این دیدگاه، اقدامات بیدرنگ دولت مصر در زمان بحران باعث شد که سرمایهگذاران عرصه اقتصاد را خالی نکنند. مقامات مصری میدانستند که اگر بنگاههای گردشگری باز بمانند، در نهایت این بخش میتواند احیا شود و هزینههای انجام شده برای آن به شکل مالیاتها و سایر درآمدها باز خواهد گشت؛ و البته باعث خواهد شد که میلیونها نفر شاغل باقی
بمانند.
در بسیاری از کشورهای دیگر این مداخلات یا وجود ندارد یا در بخش گردشگری مشاهده نمیشود. در کنیا، این مداخلات کنشگرا محدود به بخش کشاورزی است. اما با همه این اوصاف باید مراقب بود که در شرایط باثبات بازار از دخالتهای بیجایی که مانع از خلاقیت و پویایی فعالان صحنه گردشگری میشود، حذر کرد.
ارسال نظر