برندسازی مکان با روش ۷A
مترجمان: علی صمیمی، ساسان قاسمی یک شهر ممکن است دارای ویژگیهای طبیعی و فرهنگیای باشد که آن را بهعنوان مکانی خاص برجسته کند، اما بدون داشتن رهبری قوی و موثر و همکاری هوشمندانه، این شهر هرگز به نقاط قوت خود در تعریف یک برند دست پیدا نمیکند. ایجاد برند مناسب مستلزم جذب افراد مناسب و سرمایهگذاری زمانی، مالی، تجربی، دانشی و ایجاد تعهد شرکتها و سازمانها برای ایجاد برند مکانی پرقدرت و بانفوذ است. پذیرش اصول برندسازی باعث میشود تا رویکرد استراتژیک متمرکزی برای معرفی یک شهر مورد استفاده قرار گیرد.
مترجمان: علی صمیمی، ساسان قاسمی یک شهر ممکن است دارای ویژگیهای طبیعی و فرهنگیای باشد که آن را بهعنوان مکانی خاص برجسته کند، اما بدون داشتن رهبری قوی و موثر و همکاری هوشمندانه، این شهر هرگز به نقاط قوت خود در تعریف یک برند دست پیدا نمیکند. ایجاد برند مناسب مستلزم جذب افراد مناسب و سرمایهگذاری زمانی، مالی، تجربی، دانشی و ایجاد تعهد شرکتها و سازمانها برای ایجاد برند مکانی پرقدرت و بانفوذ است. پذیرش اصول برندسازی باعث میشود تا رویکرد استراتژیک متمرکزی برای معرفی یک شهر مورد استفاده قرار گیرد. برندسازی باید از ابزار و چارچوب استراتژیمحور و تصمیممحور برای هماهنگسازی و یکپارچهسازی پیامها و تجربههای ناشی از شهر استفاده کند. آنچه اهمیت دارد این است که چارچوب مذکور باید استراتژیک باشد نه تاکتیکی و افق دید بلندمدت داشته باشد. ازجمله عناصر موثر بر فرآیند تدوین استراتژی، میزان بودجه در دسترس، مرحله توسعه، پیچیدگی بازار، پیچیدگی زیرساختهای اقتصادی و میزان تصور موجود در بازارهای کلیدی شهر است. از سوی دیگر، هر مکان پویایی مخصوص به خود را دارد که در محصولها، سیاستها، تاریخ، رویکردها و عملکرد آن مکان نمایان میشود.
افراد مستقر در سازمانهای توسعه اقتصادی و بازاریابی گردشگری، امور برنامهریزی، هدایت و مدیریت فرآیند برندسازی را انجام میدهند. آنان معمولا روابط گسترده و متقابلی با سایر سازمانها دارند و بیش از هرکسی به فرآیند بازاریابی شهر متعهد هستند. میزان اختیارها و تمرکز آنان بر اجزای فرآیند، تاثیر مستقیم و قوی بر تصویر کلی و فعالیتهای بازاریابی شهری دارد. در برخی موارد، مسوول ارشد شهر میتواند به عنوان مدیر پروژه برند فراگیر شهری محسوب شود. در این صورت، شهردار یا فرماندار دارای بهترین موقعیت برای رهبری پروژه هستند.
چند دهه کار با کشورها، شهرها و مناطق، موجب ایجاد روشی کاربردی با موفقیت بالا به نام برندسازی مقاصد گردشگری ۷A شده است. این روش برای انواع برندسازیهای مکان قابل استفاده است. روش ۷A در طول سالها برندسازی بینالمللی استرالیا و دیگر کشورها، بازاریابی گردشگری و انجام وظایف برنامهریزی استراتژیک برای جوامع در استرالیا و آمریکای شمالی به دست آمده است. همه این تجربیات موجب مدون ساختن روشی ترکیبی از نظامهای برنامهریزی اجتماعی، نظام پژوهش و تکنیکهای تحلیلی شد که در توسعه گردشگری، یکپارچهسازی قوی بازاریابی گردشگری و برنامهریزی برند به سبک برترین مکانهای پیشرو در دنیا بهکار میرود.
همانگونه که از نام این روش مشخص است، فرآیند برندسازی گردشگری ۷A مشتمل بر هفت مرحله است که موجب میشود تمام اجزای عملیات با دقت زیر نظر باشند تا در مورد پرداختن به اعمال مهم، افراط و تفریط صورت نگیرد. این روش با تغییر مداوم بازی و تحول پیوسته مقصد استراتژیک، یکپارچگی و روابط به گونهای عمل میکند که در نهایت در برنامههای بازاریابی بهبود حاصل شود.
هیاتمدیره و مدیرعامل سازمانهای پیشروی برند باید در تمام جوانب برنامهریزی و توسعه برند بهطور فعال مشارکت داشته باشند و حیات تازهای در کالبد برنامهها بدمند. یافتهها نشان میدهند که تنها راه ارتقای یک برند، وجود مدیرعاملی است که مفهوم برند را درک کند، چشمانداز مناسبی ترسیم کند؛ صبر، اختیار و مهارت کافی و همچنین افق دید مناسب در این مسیر داشته باشد. اگر این مدیران موضعی منفعلانه در قبال برند اتخاذ کنند، شکست برند قطعی خواهد بود. همواره دستیابی به چشمانداز برند و تحقق تعهدهای آن به رهبرانی نیازمند است که همزمان با فعالیت در دفاتر کار خود، وضعیتهای فعلی را درهم ریزند و بر فرآیند اثرگذار باشند، البته لازمه وقوع چنین امری صرف منابع بیشتر، تعریف ساختارهای سازمانی جدید و طولانیمدت، تجدیدنظر در دستورالعملهای شهری، برنامههای زیباسازی و تجدیدنظر در عملکردها از سوی رهبران خواهد بود. از سوی دیگر ممکن است رهبران ناچار باشند روندهایی را دگرگون سازند که افراد به شدت به آنها وابسته هستند و آنها را تابو میدانند. برندسازی در بسیاری از موارد تمرین مدیریت تغییر است و تا حد زیادی به روابط سالم، همکاریها و آمادگی هوشمندانه برای تطبیق با موقعیت جدید احتیاج دارد. ازجمله موارد با اهمیت ایجاد برند، مشاوره و همفکری است که ارزش بسیار زیادی در روشن شدن روش معرفی برند دارد. در میان افراد جامعه، ساکنان، صاحبان کسبوکارها، مقامهای سیاسی و رهبران عقیدتی، افرادی هستند که دانش، نظرات و چشماندازهای آنان باید در نظر گرفته شود. بعد از آنکه این افراد شناسایی شدند میزان و ماهیت مشارکت آنان در پروژه مشخص میشود. یک کمیته مشاوره کوچک که تلفیقی از نمایندگان مردم و سازمانهای تجاری است، باید برای نظارت بر فرآیند برنامهریزی برند تشکیل شود. وظیفه اولیه این گروه توافق بر روی استراتژی برند است. اعضای این گروه باید با دقت فراوان و با بررسی دقیق و آیندهنگرانه از میان کاندیداها انتخاب و منصوب شوند. اندازه کمیته بهتر است شامل ۸ تا ۱۲ نماینده باشد.
اگر یک برند جامع و فراگیر باشد، وظیفه تضمین توسعه مداوم و صحیح آن با مراوده همهجانبه کلیه شرکا میتواند یک چالش عمده باشد. گذشته از اینکه هدف شما تمرکز بر جذب گردشگر بیشتر باشد، شما باید اهداف خود را از همان ابتدا تعریف کنید و مطمئن شوید که بودجه کافی برای تسهیل دستیابی به کاملترین برنامهریزی، اختصاص دادهاید. این منابع مالی باید مناسب باشد؛ به گونهای که بتواند یک متخصص برندسازی را به رهبری فرآیند ترغیب کند. هنگام درخواست بودجه باید بودجه کافی و منابع اضافی برای آغاز اجرای استراتژی درخواست کرد. یکپارچهسازی تخصیص بودجهها یک سرمایهگذاری هوشمندانه است؛ چراکه استراتژی برند میتواند پس از برنامهریزی، با تاثیر زیاد و بدون تاخیر ارائه شود.
منبع: کتاب برند سازی مقصد گردشگری انتشارات
دنیای اقتصاد
ارسال نظر