مهدیس مدنی کارشناس ارشد برنامه‌ریزی توریسم گردشگری طبیعت‌محور انواع و اقسام گوناگونی دارد. اکوتوریسم تنها یکی از شاخه‌های آن است. ولی همه انواع آن وابسته به زیستگاه‌های طبیعی هستند. حتی در مورد گردشگری حیات وحش که اساس آن بر پایه تعامل گردشگران با حیوانات قرار دارد -در صورتی‌که انواع محصور آن را کنار بگذاریم- همه فعالیت‌های مربوط به آن در دل یک زیستگاه طبیعی اتفاق می‌افتد. بدیهی است هر چه این زیستگاه‌ها غنی‌تر باشند به عنوان یک جاذبه طبیعی از ارزش بالاتری برخوردارند و هر چقدر «ترین»های بیشتری دربرداشته باشند، در صنعت گردشگری مزیت رقابتی بیشتری خواهند داشت. وقتی زیستگاهی خانه سریع‌ترین دونده دنیا می‌شود، یا وقتی کوچک‌ترین پستاندار روی خشکی در جایی می‌زید یا وقتی جنگلی مجموعه‌ای از قدیمی‌ترین درختان هیرکانی است، اهمیتش به همان اندازه است که در تمام دنیا یک برج پیزا، یک برج ایفل، یک دیوار چین و یک شهر به نام شوش وجود دارد. بدیهی است که محیط‌زیست به‌عنوان بستر همه فعالیت‌ها باید پیش از هر اقدامی به بهانه توسعه، مورد ارزیابی قرار گیرد. اهمیت این موضوع زمانی‌که پای توسعه در جوامع روستایی یا جوامع ساکن در نزدیکی زیستگاه‌های طبیعی با اهمیت خاص و ویژه در میان است دوچندان می‌شود. زیرا نه تنها زندگی ساکنان این منطقه بلکه در مقیاس بزرگ‌تر حیات ساکنان دیگر در سطح ملی، منطقه‌ای و حتی بین‌المللی نیز تحت تاثیر تغییرات و دگرگونی‌ها در این زیستگاه‌ها قرار می‌گیرد.

زمانی‌که سخن از فعالیت‌های طبیعت‌محور در گردشگری به میان می‌آید، پایداری عنصری است که حضورش در آلیاژ توسعه الزامی به نظر می‌رسد و جای هیچ بحث و گفت‌وگویی ندارد. تمامی منافع اقتصادی و اجتماعی که در نتیجه توسعه گردشگری نصیب جوامع روستایی می‌شود، حاصل سخاوت طبیعت است. در این نوع از گردشگری، طبیعت سرمایه اولیه و اصلی است که هیچ جایگزینی هم نخواهد داشت.

در طبیعت‌گردی چشم‌انداز، وحوش، آفتاب، ابر، باران، کوه‌های سر به فلک کشیده، هوای تازه و طراوت به فروش می‌رسد. اینها تنها بخشی از خدمات و کالاهای اکوسیستم هستند که از طریق استخراج یا ایجاد ارزش افزوده به تجربه‌های طبیعت‌محور برای گردشگران و منافع اقتصادی برای عرضه‌کنندگان تبدیل می‌شوند. پرواضح است که اگر این سرمایه از دست برود گردشگران و کوله‌بار منافع همراه با آنها نیز رد ابر و آفتاب را در جای دیگری جست‌وجو خواهند کرد. آن‌وقت بومیان می‌مانند و حوضشان، گردشگری می‌ماند و ورشکستگی و آیندگان می‌مانند و مایی که هیچ پاسخی برای جای خالی درختان نداریم.

زمانی‌که سخن از حفاظت از محیط‌زیست به میان می‌آید حفظ زیستگاه در اولویت اهمیت قرار می‌گیرد چرا که بزرگ‌ترین‌ها، کوچک‌ترین‌ها، نادرترین‌ها، قدیمی‌ترین‌ها و هر چیز شگفت‌آور دیگر در یک منطقه به‌واسطه جغرافیای خاص آن منطقه به‌وجود آمده که شرایط طبیعی ویژه‌ای را برایش رقم زده است.

گردشگری، معیشت جایگزین در ابر

سال‌هاست جنگل ابر با اکوسیستم منحصربه‌فردش بهشت طبیعت‌گردان نام گرفته. این جنگل که قسمتی از جنگل‌های باستانی هیرکانی است، متولد دوران سوم زمین‌شناسی و در مرز میان دو اکوسیستم منطقه نیمه بیابانی و جنگلی قرار گرفته است. به‌واسطه همین شرایط از تنوع زیستی فوق‌العاده‌ای برخوردار و یکی از بزرگ‌ترین مالکان «ترین»ها در دنیا است. از این رو برای طبیعت‌گردان و محققان با سلایق و علایق متفاوت و نیات گوناگون از سفر، مقصدی ایده‌آل است.

چندی است که خبر از سر گیری پروژه ساخت جاده جنگل ابر فعالان محیط زیست را دوباره به تکاپو انداخته است. با اینکه بارها در باب مشکلات محیط زیستی که در نتیجه ساخت این جاده دامنگیر این منطقه خواهد شد، قلم‌فرسایی شده است، توجه به این موضوع از جایگاه گردشگری نیز بسیار حائز اهمیت است. زیرا توسعه گردشگری به عنوان معیشت جایگزین و فعالیتی موثر در جهت فقرزدایی در روستاهای اطراف و درون این جنگل همواره مطرح بوده است. ساخت جاده‌ای که از میان این زیستگاه عبور می‌کند به مثابه دسترسی بیشتر گردشگران به منطقه‌هایی در دل جنگل است که شاید خیلی هم تفرجی نباشند و ای بسا در یک منطقه‌بندی کارشناسی و علمی در گروه مناطق حساس و حفاظتی قرار بگیرند.

سفر ۲۲ هزار نفر به جنگل ابر در عید فطر امسال این زنگ خطر را به صدا در می‌آورد که در صورت احداث جاده و دسترسی بیشتر، چند هزار نفر به این آمار افزوده خواهد شد و این تعداد تا چه اندازه با ظرفیت تحمل اکولوژیکی آن منطقه تناسب دارد؟ اساسا ساکنان روستای ابر، شیرین‌آباد و سایر روستاهای اطراف جنگل چه میزان آماده میزبانی از این خیل گردشگران هستند؟ آیا همزمان با ساخت و احداث این جاده برنامه‌ای برای هدایت گردشگری به سمت و سویی درست با اثرات محیط‌زیستی کمتر وجود دارد؟ آیا چاره‌ای برای مدیریت تقاضا اندیشیده شده است؟ و در خاتمه برای ساخت این جاده باید چه میزان از سرمایه گردشگری و توسعه در این منطقه را -که همان طبیعت بکر و منحصربه‌فرد جنگل ابر است- برداشت کرد؟

طبیعت کم ادعاترین و کم توقع‌ترین بازیگر در این صحنه است. هیچ نمی‌گوید و تنها به نظاره می‌نشیند و اگر بیش از اندازه دست روی دست بگذاریم و احتیاجاتش را نادیده بگیریم، آنقدر در خودش می‌ریزد که از درون بپاشد. هیچ‌کس طالب یک طبیعت افسرده و تخریب شده نیست. هوای طبیعت را بیشتر داشته باشیم.