مهدیس مدنی کارشناس ارشد برنامه‌ریزی توریسم کلاس دوم ابتدایی بودیم. پس از تعطیلات نوروز یکی از همکلاسی‌ها تکه سنگی را با خودش آورده بود و می‌گفت تحفه سفرش به شیراز و دیدار از تخت جمشید است! معلم‌مان هم‌سنگ را در دستش گرفت و اطلاعات ناقصی درباره تخت جمشید به ما داد و آخرش هم تنها به نیت یک تذکر ساده و بی‌هیچ تاکید و توجه خاصی به موضوعی به این مهمی آن هم برای آینده‌سازان کشور، گفت: نباید از بناهای تاریخی چیزی با خود بیاورید... و بعد ادامه درس. حتما در بازدید از بناها و سایت‌های تاریخی و باستانی به سنگ‌نوشته‌های تازه برخورد کرده‌اید که حاصل کم‌دانی نوادگان بزرگانی است که هنر و دانش ایشان یادگارانی برای تمام قرون و اعصار بر جای گذاشته است که حتی برخی از آنها، خاصه آنان که در زمره میراث فرهنگی جهانی به ثبت رسیده‌اند، دیگر نه تنها به ما که به همه مردم دنیا تعلق دارند. عبارتی چون «فلانی و فلانی تابستان ۸۷» یا جملات سخیف دیگری از این دست که در برابر آن شاهکار سترگ، چون وصله ناجور است. میزان تخریب ایجاد شده به‌وسیله برخی از این کنده‌کاری‌ها تا حدی است که نقاشی‌های روی دیوار را از میان برده است. در چنین شرایطی آثار مهجور مانده و کمتر شناخته شده، کمتر در معرض تخریب و چنین هنرمندی‌هایی قرار گرفته‌اند و از این رو است که گاهی آرزو می‌کنی‌ای کاش برخی از این آثار هرگز سر از خاک بر نمی‌آوردند. در نظر بگیرید همین داستان را در رابطه با میراث طبیعی که آنجا هم کم نگذاشتیم و بر تنه درخت، کنار رود، در دل جنگل و هر کجا که دستمان می‌رسید اثری بر جای گذاشتیم که همه بدانند ما اینجا بوده‌ایم. شاید اگر روزی آموزگارمان بیشتر از اهمیت حفظ این آثار برایمان گفته بود امروز وضع چنین نبود. شاید اگر درباره میراث فرهنگی و طبیعی‌ میهن‌مان بیشتر می‌خواندیم و می‌دانستیم، برای نگاه‌داشت آنها، آن هم در شرایطی که قربانی نادانسته‌های ما می‌شوند نقش پررنگ‌تری ایفا می‌کردیم.

این روزها پیکر آن فرهنگ‌ و تمدن آنقدر نحیف و بی‌دفاع شده است که در مقابل ضعیف‌‌ترین آلودگی‌ها نیز تاب تحمل ندارد چه برسد به تخریب‌هایی اینچنینی که به مثابه قطع عضو و از دست دادن بخشی از هویت خویش است؛ هویتی که شناختن و دانستنش در گام نخست و همتی جمعی برای حفظ آثار و مصادیق آن در گام بعدی، وظیفه‌ای است ملی و میهنی که بر گرده هر ایران دوستی قرار دارد. اینکه امانتی را که به ما سپرده شده است به نحو احسن نگاهش بداریم و حتی تیمارش کنیم و زخم‌های سالیان بر در و دیوارش را ترمیم نماییم، به مراتب سندی قوی‌تر و گواه روشنی بر این مدعا است که مردمان نیک اصل و نیکو خصالی در این دیار بوده‌اند که در عبورشان از این گذرگاه تاریخی غباری بر چهره این آثار ننشاندند.