آنچه برند گردشگری هست و آنچه نیست
«کشورها باید دارای یک مدیر خلاق باشند. تا ۲۰ سال آینده، بهطور معمول هر کشوری یک اداره دولتی خواهد داشت که وظیفه آن صیانت از تصویر ذهنی کشور خواهد بود؛ یعنی مدیریت شهرت و اعتبار، گردشگری و سرمایهگذاری مستقیم خارجی. »
والی اولینز
برندسازی مکان، مفهومی کلیتر است؛ «مکان» هرگونه واحد جغرافیایی قابل شناسایی است و بهعنوان یک لغت عام میتواند به معنای یک کشور، منطقه، شهر و. . . باشد. این برندسازی شیوهای است که به وسیله آن، یک مکان (شهر، منطقه یا کشور) خود را در عرصه ملی و بینالمللی در بخشهای بازرگانی، سیاست عمومی، فرهنگ و گردشگری معرفی میکند.
«کشورها باید دارای یک مدیر خلاق باشند. تا ۲۰ سال آینده، بهطور معمول هر کشوری یک اداره دولتی خواهد داشت که وظیفه آن صیانت از تصویر ذهنی کشور خواهد بود؛ یعنی مدیریت شهرت و اعتبار، گردشگری و سرمایهگذاری مستقیم خارجی.»
والی اولینز
برندسازی مکان، مفهومی کلیتر است؛ «مکان» هرگونه واحد جغرافیایی قابل شناسایی است و بهعنوان یک لغت عام میتواند به معنای یک کشور، منطقه، شهر و... باشد. این برندسازی شیوهای است که به وسیله آن، یک مکان (شهر، منطقه یا کشور) خود را در عرصه ملی و بینالمللی در بخشهای بازرگانی، سیاست عمومی، فرهنگ و گردشگری معرفی میکند. این فرآیند، تلاشی در راستای جذب سرمایهگذاران، صاحبان کار، گردشگران و دانشجویان است و شهرت یک مکان را بهعنوان محل مناسبی برای زندگی، مطمئن در روابط بینالمللی و امکان بیشتر تجارت و صادرات افزایش میدهد.
آینده برندسازی کشورها، مناطق و شهرها، بهعنوان مکانهایی برای بازدید و همچنین سرمایهگذاری و انجام کسبوکار، در دست «برندسازی ملی» و «برندسازی کشور» خواهد بود. حتی در این صورت نیز برند مقصد همچنان به دلیل نیاز به جذب بازارهای خاص گردشگری، حائز اهمیت است.
با این حال، دلیل فعالیت حول برند مکان، برند ملی و برند کشور (که در اینجا مترادف یکدیگر تلقی میشوند)، استفاده از ارزش منابع یک بخش برای بهبود ادراک افراد از بخشهای دیگر و از طریق برند جامع مکان/ ملی/ کشور است.
همچنین، زمانی که تصویر ذهنی یک مکان/ ملت/ کشور مثبت شود، میتواند باعث زدودن بدنامی در بخشهای دیگر شده و ادراک مردم را نسبت به ارزش آنها بهتر کند. باید توجه داشت که بخشهای مختلف اقتصادی و غیراقتصادی در یک کشور نباید وجوه متفاوت و متناقضی را انتقال دهند، زیرا باعث تضعیف برند ملی میشوند.
اصلاحات برند ملی یا برند کشور برای اشاره به ادراک دولتها، سرمایهگذاران، مشتریان بالقوه یا مسافران کشورهای مختلف نسبت به یک کشور خاص ابداع شده است. برند ملی کمک میکند تا یک کشور برای گروه متنوعی از مخاطبان، قابل درک و فهم شود.
برند ملی مرجعی برای شکل دادن به گزارشهای خبری و نقل روایات و داستانها فراهم میآورد و بر تمامی بخشهای اقتصاد ملی تاثیر میگذارد. اعتقاد بر آن است که برای کارآیی برند کشور، باید آن را مطابق با واقعیات ذاتی آن کشور طراحی کرد و عناصر عاطفی را در آن دخیل نمود تا برای مخاطبان هدف، قابل قبول جلوه کند. برند کشور باید برآیندی از مجموع تصویرسازیهای یک کشور باشد؛ نظامی از تداعیات ذهنی خودآگاه و ناخودآگاه یک جامعه که به جهانبینی و رابطه آن با قلمرو خویش معنا میبخشد. بنابراین برند کشور شامل هویت (تاریخ، هویت ملی، شخصیت)، تصویر ذهنی (مجموعهای از نشانهها و کدهای آن)، ارتباطات کارکردها و منافعی است که برای جامعه معرف خود به همراه دارد.
برند مقصد
برند مقصد، هویت رقابتی آن مکان است که مقصد را از سایر مقصدهای رقیب متمایز میکند و به جوهر و ماهیت ثابت و همیشگی، یا خصوصیت اصلی آن مقصد اشاره دارد و سازنده شخصیت آن ناحیه و عامل تمایز آن از سایر رقبا است.
در واقع برند مقصد چیزی است که مخاطب تصور میکند؛ رابطهای است پویا بین مقصد و چگونگی ادراک آن توسط بازدیدکنندگان و مشتریان بالقوه.
همچنین از آن میتوان با عنوان موجودیتی بنیادی نام برد که تمامی رفتار و ارتباطات بازاریابی مقصد از آن نشأت میگیرند.
برای آنکه برند مقصد واقعا تاثیرگذار باشد، باید بین ادراک بازدیدکنندگان و ساکنان از برند مقصد (در مواردی چون سرمایههای کلیدی مقصد و شیوه ارائه برند در ارتباطات بازاریابی) سازگاری و هماهنگی وجود داشته باشد.
احتمالا بهترین شیوه تعریف برند مقصد، تلقی آن به عنوان ماهیت مقصد از دیدگاه بازدیدکنندگان بالقوه است. اما در عین حال یک برند باید برای ساکنان آن منطقه نیز قابل درک باشد. بهترین حالت آن است که این دو رویکرد با هم ادغام شوند و یکدیگر را تقویت کنند.
مهمترین هدف ایجاد یک هویت رقابتی است که مقصد را قادر میسازد از رقبایش پیشی گرفته و در میان آنها متمایز جلوه کند. این ماهیت مقصد از زاویه دید بازدیدکنندگان بالقوه است که به آن مقصد، هویتی رقابتی میبخشد. از همین روست که دو واژه «برند» و «هویت رقابتی» در این کتاب به عنوان مترادف در نظر گرفته شده و عامدانه در تعریف برند مقصد ترکیب شدهاند.
این ماهیت برند مقصد است که به آن هویتی منحصربهفرد میبخشد و آن را از هر مکان دیگری متفاوت میکند و در نتیجه آن مقصد را قادر میسازد تا در رقابت برای جذب گردشگر از رقبایش پیشی گیرد. برند مقصد تا حد زیادی نتیجه ارزشهایی است که مقصد ارائه میکند و باعث شکلگیری احساس بازدیدکنندگان نسبت به آن مکان میشود. شالوده برند مقصد، داستانهایی است که از مقصد برای مخاطبان اصلی خود نقل میکند و به این طریق، در ذهن مخاطبان به مقصد حیات و موجودیت میبخشد. این داستانها باید براساس واقعیت شکل گیرند و نباید تنها توصیفی ساده از آن مقصد بلکه باید الهامبخش تصورات و تخیلات مردم باشند.
منبع: راهنمای برندسازی مقصدهای گردشگری/ انتشارات سازمان جهانی جهانگردی
ارسال نظر