شعار گردشگری؛ استراتژی پیشرفت
دکتر حمیدضرغام عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در دهه اخیر، چشمانداز بهعنوان یک استراتژی برای برنامهریزی سازمانی و مدیریتی، به خوبی شناخته شده است. تعریف و معنی کردن یک چشمانداز میتواند به مثابه یک دلیل مشترک بین اعضای یک سازمان، روابط را تسهیل کند و باعث افزایش امکان موفقیت آن سازمان شود. در کنار این، گردشگری در بسیاری از کشورها پیشرفتهای بسیار و گاه باورنکردنی داشته و منبع درآمد قابل توجهی برای آنان ایجاد کرده است. از این رو میتوان پذیرفت که این کشورها هرگز حاضر نیستند از این درآمد صرفنظر کنند و جای خود را به کشور یا مقصد دیگری بسپارند.
دکتر حمیدضرغام عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در دهه اخیر، چشمانداز بهعنوان یک استراتژی برای برنامهریزی سازمانی و مدیریتی، به خوبی شناخته شده است. تعریف و معنی کردن یک چشمانداز میتواند به مثابه یک دلیل مشترک بین اعضای یک سازمان، روابط را تسهیل کند و باعث افزایش امکان موفقیت آن سازمان شود. در کنار این، گردشگری در بسیاری از کشورها پیشرفتهای بسیار و گاه باورنکردنی داشته و منبع درآمد قابل توجهی برای آنان ایجاد کرده است. از این رو میتوان پذیرفت که این کشورها هرگز حاضر نیستند از این درآمد صرفنظر کنند و جای خود را به کشور یا مقصد دیگری بسپارند. این یعنی هرگاه قرار است مقصد جدیدی وارد چرخه رقابت شود، برای پیروزی بدون استراتژی مناسب، اهداف روشن و خلاقیت آیندهنگر، موفق نخواهند شد. پیش از هرچیز باید باور داشته باشیم که گردشگران، افرادی باهوش هستند و با تحقیق، مقصد خود را انتخاب میکنند. بنابراین اگر خواستار این هستیم که این مقصد ایران باشد باید یک امتیاز بهتر و روشنتر نسبت به بقیه مقصدهای رقیب، به مشتری عرضه کنیم، اما اینکه این امتیاز چگونه باشد، خود جای بحث دارد. در همه جای دنیا، دولتها عرصه تقابل ارزشها و منافع هستند، بنابراین اگر قرار است به گردشگری نیز بپردازند باید هم به منافع توجه نمایند و هم به ارزشها.
از این رو در برنامههای توسعه گردشگری هم احیای هویتهای بومی و منطقهای مورد توجه و بررسی قرار میگیرد و هم آمادگی برای مواجه شدن با فرهنگهای دیگر. یا اینکه توسعه گردشگری هم میتواند مانع مهاجرت شود و با بهبود استانداردهای زندگی در خدمت ایجاد عزت نفس و پرورش نگرشهای مثبت در میان افراد اجتماعات باشد و هم میتواند سبب تورم قیمتها، ایجاد رقابت ناسالم برای کسب منابع و دخالت در زندگی شخصی مردم شود. این شاخصههای نقیض، لزوم تفکراتی زیربنایی را نشان میدهند که در اجرای گردشگری نقش پر اهمیتی دارند. یکی از دریچههای گشوده شده برای جهانیان و بهویژه گردشگران، برای شناخت این تفکرات زیربنایی، در شعارهای گردشگری مطرح شده از طرف کشورها، دیده میشود.
در واقع هنگامی که برای جلب نظر و توجه گردشگران به مقصدهای مختلف، نمایشگاهی برگزار میشود، برای هر مقصد گردشگری شعاری انتخاب میشود که بیانگر اهداف، استراتژی و دیدگاههای دستاندرکاران گردشگری (دولتیها و غیر دولتیها) مقصد است. با این شعارها، گاهی قرار است تغییر نگرشی نسبت به یک مقصد گردشگری ایجاد شود، گاهی افزایش گردشگر از نوعی خاص مد نظر است، زمانی، روح حاکم در یک کشور نمایان میشود و در برخی اوقات شعار برای افزایش گردشگر در سالهای بعد، مطرح میشود.
برای روشنتر شدن موضوع به چند نمونه از شعارهای گردشگری کشورهای متفاوت نگاه کنید:
Amazing Thailand, Incredible India, Uniquely Singapore, Malaysia truly asia, Bejing ۲۰۰۸ welcome to china, live your myth in Greece
به این ترتیب، وقتی که مقصدی شناخت خوبی از گردشگری و نگاه دیگران به خود دارد، در انتخاب نوع گردشگر و نحوه اجرای طرحهای گردشگری موفقتر عمل میکند.
وقتی از گردشگران ژاپنی پرسیده شد چرا به کوئینزلند استرالیا سفر میکنند، ۴۰ درصد افراد گفتند که رفتهاند تا یک «کوالا» (نوعی پستاندار درخت زی استرالیایی، شبیه خرس) را در آغوش بگیرند. درحالیکه کوئینزلند جنگلهای استوایی و سواحل باشکوهی هم دارد. این موضوع نشان میدهد که هدف اصلی در گردشگری از کلیگوییها به دور است و براساس مفاهیم قابل لمس بیان میشود.
در گردشگری همیشه یکسری ایدههای استاندارد مطرح بوده است. از طرفی تکرار این ایدهها همیشه جالب نیست و خلاقیت در این امر ضرورتی غیرقابل اجتناب است. ارائه ایدههای جدید و گشودن روزنههای نو و بررسی شیوههای اجرایی، مورد نیاز است. ایدههای جدید، چاشنیهای گردشگری هستند که گردشگران را به طلب مقصد جدید وادار میکنند.
سخن این است که این ایدههای جدید حتی در شعارهای گردشگری نمود یافتهاند. شعار گردشگری در واقع کیفیتی را تداعی میکند که باید مناسب با هدف و توقع گردشگر باشد. شعار گردشگری، تبلیغ برای گردشگری است و تبلیغ باید روشنگر، شاد و مفرح باشد. موضوع بسیار مهم دیگر این است که ادراک گردشگر از شعار گردشگری بسیار اهمیت دارد. کشورهایی که در گردشگری پیشرو هستند با سیاست مدونی که در پیش میگیرند، ساختار ذهنی گردشگر را شکل میدهند و آن را به سویی که میخواهند سوق میدهند. به بیان بهتر برای ذهن گردشگران، «تعبیرسازی» انجام میشود. گروههای سیاسی تمام وقتشان را صرف این میکنند که ادراک مردم را نسبت به یک موضوع کنترل کنند، در واقع همین امر در گردشگری و شعار آن نیز مورد توجه قرار میگیرد.
حال این سوال پیش میآید که ما برای صنعت گردشگریمان چه شعاری را میتوانیم انتخاب کنیم؟ آیا شعاری را انتخاب و بر مبنای آن زیرساختهای گردشگری را طراحی و اجرا کنیم یا اینکه براساس داشتهها، شعاری را مطرح سازیم؟ برای طراحی شعار باید به امکانات مختلف و ظرفیتهای متفاوت توجه شود و نگاه سنتی فعلی، به چالش کشیده شود. باید بدانیم که استفاده طولانی از یک روش به معنی این نیست که آن بهترین روش است. خطمشی گردشگری که براساس آن شعارها شکل میگیرند، باید از ابهام خالی باشد؛ در دسترس همه اهل فن قرار گیرد؛ مفاهیم کلیدی را تبیین و هدفها را روشن کند. گاهی این مفاهیم گسترده هستند و گاهی خاص. نکته دیگر اینکه این مفاهیم همواره وجود دارند ولی ممکن است دیده نشوند، هدف شعار گردشگری شفاف کردن مفاهیم است.
ارسال نظر