تحلیل تقاضای صنایعدستی و هنرهای سنتی
بر اساس تحلیلی از عناصر چهارگانه بازاریابی (۴پی) به نظر میرسد در زمینه تقاضا برای محصولات صنایعدستی با دو مساله مهم روبهرو هستیم: فروش و ایجاد تقاضا برای کالاهای صنایعدستی بازاریابی و تبلیغ صنایعدستی در بازارهای داخلی و خارجی.
بنابراین، برنامهها و سیاستگذاریهایی که در حوزه صنایعدستی، توسط تصمیمگیران صورت خواهد گرفت، باید در راستا و هماهنگ با این دو مساله بوده و رویکردهایی که اتخاذ میشود به نوعی تقویتکننده مسائل فوق باشد. از آنجا که، هدف بازاریابی تقویت جایگاه اقتصادی بنگاهها است، لذا میتوان بازاریابی را ذیل فروش قرار داد؛ بنابراین وجود تقاضا در مصرفکنندگان و بازار است که نهایتا به مبادله خواهد انجامید، بهنظر میرسد مهمترین رکنی که سایر حلقههای اقتصادی شدن بنگاههای صنایعدستی را فراهم میکند، ایجاد تقاضا در مصرفکننده و ترغیب او به استفاده از صنایعدستی است.
بر اساس تحلیلی از عناصر چهارگانه بازاریابی (۴پی) به نظر میرسد در زمینه تقاضا برای محصولات صنایعدستی با دو مساله مهم روبهرو هستیم: فروش و ایجاد تقاضا برای کالاهای صنایعدستی بازاریابی و تبلیغ صنایعدستی در بازارهای داخلی و خارجی.
بنابراین، برنامهها و سیاستگذاریهایی که در حوزه صنایعدستی، توسط تصمیمگیران صورت خواهد گرفت، باید در راستا و هماهنگ با این دو مساله بوده و رویکردهایی که اتخاذ میشود به نوعی تقویتکننده مسائل فوق باشد. از آنجا که، هدف بازاریابی تقویت جایگاه اقتصادی بنگاهها است، لذا میتوان بازاریابی را ذیل فروش قرار داد؛ بنابراین وجود تقاضا در مصرفکنندگان و بازار است که نهایتا به مبادله خواهد انجامید، بهنظر میرسد مهمترین رکنی که سایر حلقههای اقتصادی شدن بنگاههای صنایعدستی را فراهم میکند، ایجاد تقاضا در مصرفکننده و ترغیب او به استفاده از صنایعدستی است.
روشهای دستیابی به میزان تقاضا
برای به دست آوردن تخمینی قابل قبول در مورد میزان تقاضا برای کالا یا صنعتی خاص سه روش اساسی وجود دارد:
۱- اولین روش بررسی و آنالیز تعیین رابطه قیمت و میزان فروش براساس دادههای آماری مربوط به گذشته است تا بتوان رابطهای منطقی به دست آورد. در این روش که دیدگاهی ارتجاعی دارد، گذشته بهعنوان مبنایی برای آینده قلمداد میشود. دادههایی که مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند میتوانند شامل سریهای زمانی یا منطقی باشند. استفاده از مدلها و تکنیکهای آماری در برآورد دادهها براساس گذشته با پذیرش درصد خطای معقول میتواند کمککننده باشد.
هر چند این روش گذشته را مبنا قرار میدهد و سایر موقعیتهای جدید و وضعیتی را نادیده میگیرد، اما بهطور کلی میتواند تخمینی مناسب را از میزان تقاضای واقعی به دست دهد.
۲- در دومین روش استفاده از تجربیات افراد درگیر در موضوع موردنظر است. در این روش از فردی که در موضوعی خاص و به مدتی طولانی در صنعتی اشتغال داشته و به ویژگیهای کلی بازار آشنایی دارد خواسته میشود میزان تقاضای بازار را در شرایط فعلی تخمین بزند و در صورت داشتن تحلیل آن را بیان کند.
۳- روش سوم، سوال از خریداران است. به این ترتیب که سوال شود در سطوح مختلف قیمتهای پیشنهادی، به چه میزان خرید خواهند کرد، البته در این روش چون خریدار ترجیح میدهد قیمت کالا زیاد نباشد، بنابراین ممکن است اطلاعات ناصحیح را اعلام کند و در صورت افزایش قیمت پیشنهادی، میزان خرید را کمتر از میزان واقعی آن بیان کند.
بازار صنایعدستی کشور پیش از آنکه به صورت صنعتی و تولید انبوه باشد، حالتی سنتی و هنری دارد. از طرفی قسمتی از بازارهای صنایعدستی شکل نوینی به خود گرفتهاند و در سطوح مختلف افراد با تجربهای وجود دارند که میتوانند منشا راهنماییهای مفیدی باشند، لذا برای تخمین میزان واقعی تقاضا برای کالاهای دستی در کشور بهتر است ترکیب سه روش فوق مورد استفاده قرار گیرد.
مفهوم حساسیت تقاضا
آشنایی با این مفهوم اهمیت محصول/ خدمت را برای مصرفکنندگان و تاثیرگذاری متغیر قیمت بر تقاضا نشان خواهد داد. در اینجا بررسی میشود که تغییر در قیمت یک کالای خاص، تا چه حدی بر تقاضا تاثیر خواهد داشت. در رابطه با کالا و مفهوم حساسیت، دو نوع تقاضا وجود دارد: ۱- تقاضای کششی (حساس) و ۲- تقاضای بدون کشش (غیرحساس).
تقاضای کششی (حساس)
این نوع تقاضا، از تغییرات قیمت، تاثیر میگیرد، یعنی هر گونه افزایش یا کاهش بهای محصول، مصرفکننده را به واکنش وادار خواهد ساخت. به عبارتی در حالتی که تقاضا کششپذیر است، مصرفکننده نسبت به قیمت حساس است. کالاهایی که به دست آوردن آنها ضروری و حیاتی نباشد، یا برای آنها جایگزینهای دیگری وجود داشته باشد، دارای این حالت تقاضا هستند. بهعنوان مثال میتوان به کالاهای مصرفی،خدمات آموزشی، لوازم خانگی و تزئینی اشاره کرد.
تقاضای بدون کشش (غیرحساس)
نوعی از تقاضا برای محصول (خدمت) را که به قیمت حساس نباشد و تغییر بهای محصول (کاهش یا افزایش) تغییری در میزان آن ایجاد نکند، تقاضای بدون کشش یا غیرحساس گویند. در این حالت مصرفکننده دیگر به قیمت حساس نیست و به دلیل ضرورت و حیاتی بودن تهیه کالا به هر نوعی خواهان دستیابی به آن است. کالاهایی که جایگزین ندارند و تهیه آنها در حد بالایی لازم به نظر برسد دارای این نوع تقاضا هستند. برای مثال داروهای خاص بیماریهای مزمن دارای تقاضای کشش ناپذیرند.
تقاضا برای محصولات و کالاهای صنایعدستی کشورمان به دلایل زیر کششپذیرند:
۱- وجود کالاهای جایگزین (محصولات ماشینی)
۲- قیمت پایین کالاهای موجود (محصولات وارداتی، اغلب چینی)
۳- غیرحیاتی بودن محصولات،
بنابراین مصرفکننده نسبت به قیمت آنها از خود حساسیت نشان میدهد. این نکته باید در اتخاذ سیاستهای قیمتگذاری و تحلیلهای تخمین تقاضا، مورد توجه قرار گیرد.
ارسال نظر