جدال توریسم بر سر بودجه
مترجم: مهدی نیکوئی nikoueimahdi@gmail. com بسیار در این مورد صحبت شده است که بخشهای مختلف اقتصادی برای کسب منابع ملی به رقابت میپردازند. همچنین به صورت ویژه، به این بحث توجه شده است که چگونه تئوری مزایای نسبی معیاری منطقی برای تصمیمگیری در مورد میزان اختصاص منابع ارائه میدهد، اما منابع لزوما به صورتی منطقی اختصاص داده نمیشوند. عوامل مختلفی حداقل به اندازه رویکرد عاقلانه که روی مفهوم مزایای نسبی تاکید میکند، در تخصیص منابع تاثیرگذار هستند. برای مثال، صنایعی که در گذشته ستون یک اقتصاد بودهاند، توجه و حمایت بیشتر سیاستگذاران را جلب میکنند.
مترجم: مهدی نیکوئی nikoueimahdi@gmail.com بسیار در این مورد صحبت شده است که بخشهای مختلف اقتصادی برای کسب منابع ملی به رقابت میپردازند. همچنین به صورت ویژه، به این بحث توجه شده است که چگونه تئوری مزایای نسبی معیاری منطقی برای تصمیمگیری در مورد میزان اختصاص منابع ارائه میدهد، اما منابع لزوما به صورتی منطقی اختصاص داده نمیشوند. عوامل مختلفی حداقل به اندازه رویکرد عاقلانه که روی مفهوم مزایای نسبی تاکید میکند، در تخصیص منابع تاثیرگذار هستند. برای مثال، صنایعی که در گذشته ستون یک اقتصاد بودهاند، توجه و حمایت بیشتر سیاستگذاران را جلب میکنند. این صنایع از تمایل و گرایش سیاستگذاران به سرمایهگذاری منتفع میشوند و بهدلیل همین اختصاص منابع جانبدارانه است که مدتها پس از آنکه تاثیر و اهمیت اقتصادی خود را از دست میدهند، باز هم میتوانند به فعالیت خود ادامه دهند. در عوض، زمانی که جامعه متوجه رکود این صنایع میشود، غالبا باز هم تلاشی هر چند بیهوده برای حفظ منابع اختصاص یافته و حتی افزایش آن به این امید که این بخشها بتوانند باز هم به دوران اوج خود بازگردند یا سقوط و افول آنها به تعویق افتاده یا حداقل شدت آن کاهش یابد. بسیاری از صنایع و شرکتها را میتوان ملاحظه کرد که مدتها است نمیتوان برای فعالیت آنها توجیه اقتصادی متصور بود، اما بهدلیل توانایی بالا در چانهزنی و جاافتاده بودن آنها، نه تنها گاهی بودجه اختصاص داده شده به آنها افزایش مییابد، بلکه از حمایتهای همهجانبهای نظیر اعطای تسهیلات مالی و تغییر قوانین گمرگی کشور نیز برخوردار هستند.
به علاوه، این صنایع جا افتاده و سنتی، غالبا به شکل موثرتری میتوانند روی رایدهندگان بهمنظور ایجاد یک صدای منسجم و قدرتمند برای رساندن آن به گوش سیاستگذاران اثر بگذارند. آنها در خلال سالها توانستهاند که پیام خود را به شکلی شفاف منتقل کنند. طی زمان، صنایع گرایش بیشتری به همفکر شدن دارند. ساختارها و سیستمهای درگیر، فرآیندی را بهکار میگیرند که درجهای از همسانی در سبکهای مدیریت و چشماندازها ایجاد میکند. به عنوان یک نتیجه، این صنایع غالبا از اثرگذاری برای افزایش اهمیت خود برخوردار هستند.
بخش سفر، گردشگری و هتلداری در مقابل به صورت ضعیف سازماندهی شده است. بهرغم این واقعیت که بشر از زمانهای اولیه تمدنها در حال سفر بوده است، صنعتیسازی توریسم تنها بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد. با وجود اندازه بزرگ این صنعت، هنوز هم به شدت غیرمتمرکز است و هر چند شامل هزاران شرکت بزرگ و کوچک میشود، اما نتوانستهاند به صورت یکپارچه و در ارتباط با هم باشند. در حقیقت نمیتوان گردشگری را یک صنعت به معنای سنتی آن دانست. صنایع بهطور سنتی از دیدگاه یک محصول تعریف میشدند و نه یک بازار. به این دلیل که توریسم از محصولات متنوعی تشکیل شده است، بسیاری از افرادی که در این بخش کار میکنند هنوز هم گرایش بیشتری به شناسایی از طریق صنایع خود دارند (اقامتگاههای کرایهای، حملونقل، خدمات غذایی، سرگرمی و اپراتورهای تور) تا اینکه خود را متعلق به بخش اقتصادی گستردهتری بدانند که توسط تقاضای گردشگری تعریف شده و به پیش میرود. هر چند که در سالهای اخیر سازمان گردشگری جهانی (WTO) تلاشهای زیادی برای توسعه و بهکارگیری سیستمهای حساب اقماری گردشگری برای سازماندهی کردن این پیچیدگی کرده است، اما استفاده فراگیر این سیستمها احتیاج به زمان بیشتری دارد. در این مدت تعداد کمی از افراد فعال در صنایع دیگر به اندازه حوزه فعالیت و اهمیت توریسم پی بردهاند؛ هر چند که نمیتوان ادعا کرد که تمام فعالان این بخش اقتصادی به این موضوع پی برده باشند. اثر تاخیر را که در بالا در مورد صنایع جا افتاده به آن اشاره کردیم، میتوان در مورد شناسایی صنایع نوظهور نیز بهکار برد. سازمان جهانی سفر و انجمن توریسم سالها است که با هدف برطرف کردن این چالشها ایجاد شدهاند، هرچند دولتها، نهادهای اجتماعی و عمومی به سرعت در حال تغییر دادن نگرش خود نسبت به این صنعت هستند، هنوز هم مشکلات در مقیاسی وسیع وجود دارد.
صنعت توریسم اگر میخواهد بهطور موثری برای سهم خود از منابع ملی رقابت کند؛ باید به سازماندهی، حرفهای کردن، ارتباطات، آموزش و مدیریت و پشتیبانی از تحقیقات ادامه دهد.
همانطور که در جدول بالا مشاهده میشود، بودجه اختصاصیافته به صنعت گردشگری تا سال ۲۰۰۹ به شدت در حال افزایش بود، اما پس از این سال بهدلیل بحران مالی جهانی وقفهای چندساله در این افزایش رخ داد، اما از سال ۲۰۱۱ به بعد نیز بودجهای که کشورها به بخش گردشگری اختصاص میدهند در حال افزایش است. مطلب دیگری که میتوان از جدول بالا مشاهده کرد، این است که بودجه اختصاص یافته به توریسم نسبت به منافع حاصله از گردشگران خارجی در این سالها تقریبا معادل ۰.۴۵ درصد است. هر اندازه که بودجه اختصاص یافته افزایش یافت، درآمدهای حاصله و سهم گردشگری در تولید ملی نیز به شدت افزایش یافته است.
ارسال نظر