رشد پایدار با زیرساختهای کافی
مترجم: مهدی نیکوئی* منابع اصلی و جاذبهها موجب ایجاد نیاز در مقاصد گردشگری میشوند، اما اگر بخش خصوصی در ایجاد خدمات کسبوکار که منابع اصلی را به بازار میآورد ناتوان یا بیاشتیاق باشد، زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی ناکافی باشند و اگر منابعی که توسعه توریسم را سرعت میبخشند، محدود یا غیراستاندارد باشند، جاذبهها غیرقابلاستفاده بوده و نخواهند توانست گردشگران را جذب کنند. شایسته است که منابع و عوامل پشتیبان را بهعنوان زیربنای یک مقصد گردشگری رقابتی توصیف کنیم. هر ساختاری برای عملکرد موثر به یک زیربنای مستحکم نیاز دارد.
مترجم: مهدی نیکوئی* منابع اصلی و جاذبهها موجب ایجاد نیاز در مقاصد گردشگری میشوند، اما اگر بخش خصوصی در ایجاد خدمات کسبوکار که منابع اصلی را به بازار میآورد ناتوان یا بیاشتیاق باشد، زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی ناکافی باشند و اگر منابعی که توسعه توریسم را سرعت میبخشند، محدود یا غیراستاندارد باشند، جاذبهها غیرقابلاستفاده بوده و نخواهند توانست گردشگران را جذب کنند.
شایسته است که منابع و عوامل پشتیبان را بهعنوان زیربنای یک مقصد گردشگری رقابتی توصیف کنیم. هر ساختاری برای عملکرد موثر به یک زیربنای مستحکم نیاز دارد. هرچند که روساختها بیشتر به چشم میآیند و عملکرد آنها بیشتر مدنظر قرار میگیرند و به زیرساختها اغلب توجه چندانی نمیشود، اما همچنان تأثیرات حیاتی خود را حفظ کردهاند. زیربناهای پشتیبان نظیر تاسیسات، موتورخانه، لولهکشی آب و سیمکشی برق در یک ساختمان هستند که بدون آنها بقیه ساختار نمیتواند عملکردی صحیح داشته باشد.
از این رو منابع و عوامل پشتیبان نقشی حیاتی در رقابتپذیری مقاصد ایفا میکنند، اما این اثربخشی چگونه اعمال میشود؟ زمانی که زیربناهای یک ساختمان ضعیف یا ناکافی باشد، ساختمان ممکن است کج شود، فرو بریزد، خم شود یا مقداری شکاف بردارد و در نتیجه عملکرد آن به پایینتر از حد انتظار نزول پیدا میکند. همچنین شاید نیاز باشد که استفاده از ساختار برای جلوگیری از زوال بیشتر آن محدود شود. اگر زیرساخت ناکافی باشد، ممکن است که ساختار به صورت مصیبتباری فرو بریزد. بهطور مشابه، اگر منابع و عوامل پشتیبان گردشگری ناکافی باشند، عواقب آن ممکن است از برآورده نشدن بخشی از انتظارات گردشگران تا شکستهای عمده و آسیبهای جدی و بلندمدت، در وضعیت مقاصد باشد.
از طرف دیگر، استحکام و توجه بیش از اندازه به زیرساختها هم نمیتواند تاثیرات مثبتی داشته باشد. هزینه ساخت و ایجاد آنها بسیار زیاد شده و به تمامی ذینفعان نظیر مدیران، مالکان، مقاصد و گردشگران تحمیل میشود. در صورتی که افزایش این هزینهها نیز تاثیر مثبت و قابلتوجهی بر روی عملکرد و هدفی که ساختار برای آن طراحی شده، نخواهد داشت. هرچند وجود زیرساختها رضایت گردشگران، تقاضا و توان رقابتی مقاصد را تقویت میکند، اما از وفور بیش از حد منابع و عوامل پشتیبان نفعی برای آنها حاصل نمیشود؛ حتی در برخی از موارد بهدلیل افزایش هزینههای تحمیل شده بر گردشگران، کاهش تقاضا و توان رقابتی مقاصد را میتوان شاهد بود.
مطلب دیگری که باید به آن اشاره شود، این است که منابع و عوامل پشتیبان نمیتوانند با حساسیتی قابل توجه توسط یک مقصد گردشگری کنترل شده یا اداره شوند. کشورهای صنعتی بهطور معمول از وجود بیش از حد این عوامل و منابع برخوردار بوده و کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه معمولا در این زمینهها و احتمالا در مقیاسی قابل توجه دچار کمبود و نقص هستند. در حالی که صنعت توریسم، بدون شک میتواند در مسیر پیشبرد برنامهها و تاثیرگذاری بر سیاستهای دولت اقدام کند تا کمکی برای رفع این ضعفها باشد، اما بهتنهایی قادر به کنترل یا بهبود و رفع این نقایص نخواهد بود.
فارغ از این مسائل، یک مقصد برای اینکه بتواند تصمیمات مناسبی برای اختصاص منابع به شیوهای موثر اتخاذ کند، لازم است که به جنبههای مختلف توان رقابتی خود نیز توجه ویژهای مبذول دارد. به عنوان مثال، در یک مقصد توسعه نیافته با وضعیت نامناسب راههای ارتباطی، سیستم تامین آب شهری آلوده، نیروی کار کمتجربه و ساکنان با تحصیلات پایین که اطلاعات کمی در مورد شروع و اداره کسبو کارهای کوچک دارند، میتوان ادعا کرد که حداقل تا ایجاد بهبودهایی در هریک از چهار گروه از معیارهای عنوان شده، نمیتوان بهبود قابل توجهی را در وضعیت توان رقابتی آن مقصد انتظار داشت. حتی بدتر از آن، ممکن است که وجوه دولتی زیادی صرف بهبود شرایط برای گردشگران شود، درحالی که همچنان به استانداردهای زندگی ساکنان محلی توجهی نمیشود. لازم است به این نکته نیز توجه شود که گاهی یک اقتصاد بیمار نمیتواند به عنوان مثال منابع مالی و بودجه خود را به درستی صرف بهبود زیرساختها، آموزش و برنامههای حمایتی دولت برای کسبوکارهای جدید کند. در چنین شرایطی شاید یکی از راهکارهای محتمل استفاده از درآمدهای حاصله از بخش گردشگری برای سرمایهگذاری روی زیرساختها و
تسهیلات موردنیاز برای توسعه بیشتر صنعت گردشگری باشد. البته هیچگاه نمیتوان یک راه حل کلی ارائه داد؛ به این دلیل که شرایط هر مقصد منحصربهفرد بوده و برای حل مشکلات آن لازم است راهحلهایی متناسب اتخاذ شود.
در مجموع میتوان ۶ گروه از منابع و عوامل پشتیبان توان رقابتی مقاصد را شناسایی کرد و برای توسعه متناسب هر کدام از آنها تصمیماتی مناسب گرفت. این موارد عبارت است از: زیرساختهای عمومی و تاثیرات آن روی توان رقابتی مقاصد، قابلیت دسترسی و امکان حملونقل آسان، سریع و به صرفه گردشگران به مقاصد، منابع تسهیل کننده مانند نیروی انسانی، دانش و سرمایه که نقش افزایش توانایی برای صنعت را ایفا میکنند، وضعیت بخش هتلداری و اقامتگاهها در مقصد، نقش کسبوکارها و تجارتهای مرتبط دیگر بر گردشگری و مقاصد و درنهایت خواستهها و تمایلات سیاسی برای توسعه یا عدم توسعه یک مقصد روی توان رقابتی.
nikoueimahdi@gmail.com*
ارسال نظر