مزیت نسبی را در عوامل تولید صنعت توریسم بدانیم
مترجم: مهدی نیکوئی* تئوری مزیت نسبی به تفاوت در بهرهمندی از عوامل تولید اشاره دارد. هر چند که بسیاری از دانشمندان مزیت نسبی را تنها محدود به بهرهمندی از مواهب طبیعی میدانند، اما سایرین آن را به معنای بهرهمندی از هر دو عامل طبیعی و انسانی تعریف میکنند . هر مقصد گردشگری مزایای نسبی خود را دارد و از این نظر با دیگر مقاصد متفاوت است؛ از این رو نیاز است که برای برنامهریزی توسعه گردشگری هر مقصد ابتدا به مزایای نسبی آن توجه شود. مزیت رقابتی، با نحوه استفاده از این عوامل تولید ارتباط دارد. البته بسیاری از صاحبنظران معتقدند برای تعیین مزیت رقابتی تنها باید به ارزش افزوده توجه کرد و نه به مزیت نسبی.
مترجم: مهدی نیکوئی* تئوری مزیت نسبی به تفاوت در بهرهمندی از عوامل تولید اشاره دارد. هر چند که بسیاری از دانشمندان مزیت نسبی را تنها محدود به بهرهمندی از مواهب طبیعی میدانند، اما سایرین آن را به معنای بهرهمندی از هر دو عامل طبیعی و انسانی تعریف میکنند
. هر مقصد گردشگری مزایای نسبی خود را دارد و از این نظر با دیگر مقاصد متفاوت است؛ از این رو نیاز است که برای برنامهریزی توسعه گردشگری هر مقصد ابتدا به مزایای نسبی آن توجه شود. مزیت رقابتی، با نحوه استفاده از این عوامل تولید ارتباط دارد. البته بسیاری از صاحبنظران معتقدند برای تعیین مزیت رقابتی تنها باید به ارزش افزوده توجه کرد و نه به مزیت نسبی. در صورتی که مزایای رقابتی ایجاد شده، بر مبنای مزایای نسبی هر مقصد باشد، آنگاه میتوان اطمینان کسب کرد که برای آن مقصد مزیت رقابتی پایدار حاصل شده است.
عوامل تولید گردشگری
عوامل تولید در پنج گروه عمده قرار میگیرند، منابع انسانی، منابع فیزیکی، منابع دانشی، منابع سرمایهای و زیرساختها. البته در بخش توریسم مناسب است که گروهی تحت عنوان منابع تاریخی و فرهنگی نیز اضافه شده و زیرگروه روبناهای گردشگری نیز به گروه زیرساختها افزوده شود.
منابع انسانی: کمیت، کیفیت و هزینه منابع انسانی در دسترس صنعت توریسم به توان رقابتی مقاصد شکل میدهد. صنعت گردشگری طیف وسیعی از افراد را به استخدام خود درمیآورد، از متصدیان بوفه و متصدیان جایگاه سوخت گرفته تا مدیران هتل، خلبانهای خطوط هوایی، مشاوران و کارآفرینان. دسترسی، مهارتها، هزینهها، اخلاقیات کاری و شرایط استاندارد کاری مدیران و کارکنان نقش حیاتی در موفقیت صنعتی دارند که ارائهکننده خدمات به مشتریان است.
منابع فیزیکی: این منابع نقشی اساسی در جذب گردشگران به یک مقصد را ایفا میکنند. تنوع، منحصربهفرد بودن، دسترسی و جذابیت چشماندازها، منابع اکولوژیک، منابع تفریحی و سایر ویژگیهای فیزیکی طبیعی مانند کوهها، دریاچهها، دشتها و تنگهها غالبا نقشی اولیه در ترغیب گردشگران برای سفر ایفا میکنند. آبوهوای یک مقصد، موقعیت نسبی آن به بازارهای مهم و اندازه جغرافیاییاش نیز در استفاده از منابع فیزیکی آن تاثیرگذار هستند. البته گاهی اوقات هر کدام از مولفههای منابع فیزیکی میتوانند روی کل مزیت نسبی به صورت موقت یا دائم تاثیربگذارند. به عنوان مثال آب و هوا ممکن است که بیش از اندازه سرد یا بیش از اندازه گرم باشد یا برای فعالیتهای خاصی (نظیر اسکی) نامناسب باشد. مقاصدی که فاصله نزدیکی با بازارهای گردشگری دارند، مزیت نسبی آنها در تقاضا است؛ اما ممکن است که در خطر تخریب تصویر ذهنی مشتریان خود نیز باشند.
منابع دانشی: هر چند که در صنعت گردشگری اولویت دانش به اندازه حوزههایی مانند فناوریهای برتر، آموزش و خدمات پزشکی نیست، اما با این وجود نمیتوان از نقش مهم آن غافل شد. در این زمینه میتوان به جریان دانشی اشاره کرد که به سمت کشورهای جهان سوم وجود دارد. این کشورها غالبا برای توسعه بخش گردشگری خود احتیاج به واردات دانش در حوزههایی نظیر مدیریت هتلداری، مهندسی، برنامهریزی منطقهای و بازاریابی دارند.
منابع سرمایهای: توانایی یک مقصد برای توسعه روبناهای گردشگری خود و مدیریت عملیاتی آن بستگی به میزان و هزینه سرمایه در دسترس آن دارد. از طرف دیگر، دسترسی به سرمایه تنها بستگی به میزان و ساختار سرمایه ندارد، بلکه به این موضوع نیز بستگی دارد که سرمایهگذاران تا چه حد معتقدند بازگشت سرمایه از توسعه بخش گردشگری متناسب با مخاطرات و ریسک آن است.
زیرساختها و روبناهای گردشگری: داراییهای ایجاد شده در ترکیب با داراییهای طبیعی استفاده شده، فعالیتهای اقتصادی بیشتری را پشتیبانی میکنند. زیرساختها پوششدهنده تسهیلات ثانویه، تجهیزات، سیستمها و فرآیندهایی است که بنیانی برای طیف گستردهای از نیازهای اقتصادی را غالبا توسط دولت یا شرکتهای بخش عمومی فراهم میکنند. به عنوان مثال میتوان از جادهها، عرضه آب، بهداشت، سیستمهای سلامت، خدمات شهری و خدمات عمومی مانند آتشنشانی و پلیس، کتابخانهها و فرودگاهها
نام برد.
منابع تاریخی و فرهنگی: این گروه میتواند شامل منابع ملموس (مانند آثار باستانی، خرابهها، بناهای تاریخی، معماری و چشماندازهای شهری، میادین نبرد، نمایشگاههای هنری و صنایع دستی و موزهها) و ناملموس (مانند موسیقی، زبان، آداب و رسوم، سبک زندگی، ارزشها، میهماننوازی و ادبیات) شود.
اندازه اقتصاد: اندازه اقتصاد محلی نیز هر چند که بخشی از عوامل تشکیلدهنده مزیت نسبی نیست، اما میتواند روی آن تاثیر بگذارد. جمعیت بیشتر محلی و اقتصاد قویتر میتواند مزایای بالقوه زیادی برای مقاصد به ارمغان بیاورد. این شرایط باعث میشود که تقاضای محلی گردشگری افزایش یابد. همچنین کسب منابع مورد نیاز محلی تسهیل میشود. صرفهجوییهای ناشی از مقیاس باعث میشود که هزینههای منابع دیگر کاهش یابد. یک اقتصاد بزرگتر همچنین باعث افزایش رقابت، تنوع تامینکنندگان، کیفیت محصولات و خدمات میشود. فعالیتهای کارآفرینانه در توریسم نیز تسهیلکننده توان رقابتی مقاصد خواهد بود.
*nikoueimahdi@gmail.com
ارسال نظر