ترجمه و تلخیص: مهدی نیکوئی* در گذشته، مقاصد برای ارزیابی عملکرد اقتصادی و میزان موفقیت خود در امر رقابت، تنها از روش‌های حسابداری مرسوم استفاده می‌کردند. در سال‌های اخیر، اقتصاددان‌های محیطی به مخالفت با این شیوه محاسبه پرداخته‌اند و بر این امر تاکید می‌شود که مقاصد به همان اندازه که بر عملکرد و دارایی‌های خود نظارت دارند، باید به مسوولیت‌های اجتماعی و محیطی خود نیز توجه داشته باشند.
مشکل از آنجایی احساس شد که تخریب محیط طبیعی به واسطه توریسم در بسیاری از موارد توان رقابت یک مقصد با دیگر مقاصد را به شدت تحت تاثیر قرار داد. به عنوان مثال ادعا می‌شد که کاستاریکا طی چند سال عواید زیادی را از طریق گردشگری برای اقتصاد خود فراهم کرده و آمار نشان می‌داد که این کشور در این زمینه رشد چشمگیر و موفقیت‌آمیزی داشته است.
اما زمانی که به بحث «هزینه‌ها»ی تخریب سرمایه‌های طبیعی کشور توجه شد، این مطلب به ذهن متبادر شد که برخلاف آنچه به نظر می‌رسد مقاصد این کشور در حقیقت غیررقابتی هم بوده‌اند. از آن زمان به بعد، به‌طور روزافزونی توجه به این نکته افزایش یافت که برای ارزیابی توان رقابت مقاصد لازم است که به تمامی هزینه‌های تحمیل شده توجه کرد.
این رویکرد جدید می‌تواند نحوه مدیریت مقاصد بر توریسم را تغییر دهد. امروزه، مقاصد در فعالیت‌های خود و تخصیص منابع باید از رویکرد جدید پیروی کنند. مقاصدی که به این شیوه عمل نکنند، محکوم به شکست خواهند
بود.
به‌طور خلاصه، هر چند که در پیش گرفتن این رویکرد تا حدودی باعث کاهش عملکرد مقاصد و توان رقابتی آنها در کوتاه‌مدت می‌شود، اما ضمن تعدیل نوسانات در بلندمدت، اهمیت آن از نظر اخلاقی و عملی هر روزه بیشتر می‌شود. در عمل، گردشگران تمایل کمتری به بازدید از مقاصدی دارند که به‌دلیل توسعه مازاد بر ظرفیت یا نظارت ضعیف بر تخصیص منابع، چشم‌اندازهای طبیعی خود را در معرض فرسایش و تخریب قرار داده‌اند.
مثال‌های مرسوم در این زمینه را می‌توان استفاده بیش از اندازه و نادرست تابلوها، مدیریت ضعیف پسماندها و تخریب زیستگاه‌های حیات‌وحش دانست. از منظر اخلاقی، بسیاری از بخش‌های بازار با انواع به‌خصوصی از توسعه توریسم در مکان‌های خاصی مخالف هستند.
اکوتوریسم و حفظ یکپارچگی محیطی
در پاسخ به این نگرانی فزاینده برای حفظ یکپارچگی محیطی مقاصد گردشگری، مفهوم اکوتوریسم (هر چند که هنوز سهم بزرگی از بازار گردشگری جهانی را به دست نیاورده است)، هم از نظر مرتبه و هم از نظر اهمیت در حال گسترش و رواج یافتن است. مقاصدی که دارای محیطی منحصربه‌فرد و نسبتا بکر هستند، می‌توانند موقعیت خود را به عنوان مقاصد «محیطی» در بازار رقابت تثبیت کنند، هرچند که این امر می‌تواند در برخی موارد گردشگران را بیشتر دفع کند تا جذب، اما باز هم برای مناطق خاص یک استراتژی عملی و پایدار است.
به‌رغم ریسک‌های سرمایه‌گذاری روی اکوتوریسم، به نظر می‌رسد که اهمیت حفظ یکپارچگی محیطی مقاصد طی سال‌ها و دهه‌های آینده بیشتر و بیشتر خواهد شد. هر چند در کوتاه‌مدت ممکن است که نتوان نظر سرمایه‌گذاران را برای سرمایه‌گذاری در این بخش جلب کرد، اما قطعا سرمایه‌گذاری در این زمینه می‌تواند از پایداری برخوردار بوده و ریسک کمتری به همراه داشته باشد.
از ویژگی‌های اکوتوریسم می‌توان به ارتباط نزدیک با محیط طبیعی، سفر به مناطقی که نسبتا دست نخورده و طبیعی هستند، درک ارزش و حفاظت از طبیعت، تاثیرات اندک بر محیط و استفاده از سرمایه اجتماعی- فرهنگی ساکنان محلی برای توسعه آن اشاره کرد.
برای مثال، مالزی دارای ۵۴ منطقه حفاظت شده بیش از ۱۰۰۰ هکتار است که در مجموع ۱۴۸۳ میلیون هکتار یا ۵/۴ درصد از کل سرزمین، اراضی حفاظت شده آن است. البته از این بین ۲۸ منطقه با وسعت ۹۰۰۷۰ هکتار ممنوعه بوده و برای استفاده گردشگران طراحی نشده است، اما سایر مناطق براساس مشارکت مردمان محلی و نیاز بخش گردشگری برنامه‌ریزی شده است. در نمودار زیر تعداد گردشگران خارجی وارد شده به کشور مالزی را مشاهده
می‌کنید.
*nikoueimahdi@gmail.com

رابطه محیط و توریسم