مهدیس مدنی* پولاک، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه در سفرنامه خود درباره میهمان‌نوازی ایرانیان چنین می‌نویسد: «هیچ چیز برای ایرانی غم‌انگیزتر از آن نیست که ناگزیر باشد غذای خود را در تنهایی بخورد، حتی در طبقات کم درآمد این مطلب مصداق دارد. ایرانی در خرج پذیرایی از میهمان اسراف می‌کند چنان‌که گاه مقداری غذا را که برای صد نفر کفایت می‌کند، در مقابل معدودی میهمان می‌گذارد».
بسیاری از گردشگران خارجی که به ایران سفر کرده‌اند نظیر گوبینو یا ادوارد براون و بسیاری دیگر نیز عقیده دارند که ایرانیان در تکریم میهمان، آداب و رسوم ویژه‌ای دارند که همگی آنها را می‌توان ناشی از روحیه میهمان‌نوازی ایرانیان دانست. جایگاه این امر تا به آنجا است که برخی میهمان‌نوازی را میراث معنوی ایرانیان می‌دانند.
آنچه مسلم است این امر برای کشوری که از سوی دو روزنامه معتبر بریتانیایی، دیلی تلگراف و فایننشال تایمز، در فهرست ۲۰ مقصد اول توصیه شده برای سفر در سال ۲۰۱۴ قرار گرفته است، بسیار راهگشا و قابل تامل است. اگر به راستی تجربه‌هایی که سیاحان خارجی در زمان صفویه و قاجار در برخورد با ایرانیان داشته‌اند، برای نوادگان آنها نیز تکرار شود و این خوی میهمان‌پذیر و میهمان‌نواز بودن ایرانیان برای آنان نیز ملموس باشد، می‌توان به درستی این سنت کهن را که با زندگی روزمره مردم نیز عجین شده، میراثی دانست که می‌تواند به خودی خود به عنوان یک جاذبه گردشگری به دنیا معرفی شود.
یقینا در میان گردشگران داخلی و خارجی که در کشور مسافرت می‌کنند، موارد بسیاری را می‌توان یافت که از تجربه این میراث معنوی، بسیار فیض برده‌ باشند و بعضا در مواجهه با ملتی که در مقابل میهمان گشاده دست و دریادل است، دچار شگفتی شده‌اند. اما در این میان برخی معتقدند که میهمان‌نوازی ایرانیان، از نوع میهمان‌نوازی محدود است و تنها به مو بلوندها و چشم آبی‌ها، روی خوش نشان می‌دهد و برای مثال یک پاکستانی یا یک آنگولایی با بخت و اقبال چندانی برای تجربه این موضوع روبه‌رو نخواهد شد. حکایت‌های ضد و نقیض در این‌باره بسیار است؛ سوءاستفاده‌ها از عدم اشراف گردشگران خارجی به زبان و فرهنگ در مقابل میزبان‌شدن‌ها و مهرورزی‌های بی‌منت. برخی هم معتقدند ،ایرانی‌ها غریبه نوازند و در مقابل هموطن چندان روی خوش نشان نمی‌دهند. قطعا نمی‌توان درباره این موضوع به راحتی حکمی صادر کرد، اما بحث پیرامون عقاید و نظرات متفاوت و البته ترکیب آن با مصداق‌های عینی، ما را در یافتن پاسخی مناسب برای برخی سوال‌ها یاری خواهد کرد؛ مانند آنکه آیا این روحیه در طول زمان در میان ایرانیان کمرنگ شده است؟ آیا به راستی آنچه سیاحان خارجی تجربه کرده بودند یا می‌کنند مصداق میهمان‌نوازی بوده است یا غریبه نوازی؟ اگر عیار این گوهر قیمتی در نزد ایرانیان کاسته شده است، چه دلایلی برای آن می‌توان نام برد و چه چاره‌ای می‌توان اندیشید؟ شما در این خصوص چه فکری می‌کنید؟
*کارشناس ارشد برنامه‌ریزی توریسم
mahdis_madani@yahoo.com