«سفر» برای گردشگر، «دلار» برای اقتصاد
ترجمه: جعفر خیرخواهان* الیزابت بکر نویسنده و روزنامهنگار اقتصاد بینالملل است. او که سالها در بخش گردشگری روزنامه نیویورک تایمز کار میکرد، دو کتاب درباره ویتنام و کامبوج نوشته است. وی در کتاب اخیر خود، تاریخ سفر و گردشگری را شرح داده و به چالشهای این صنعت به سرعت در حال رشد اشاره میکند. از این پس در این ستون به بررسی گوشهای از کتاب او خواهیم پرداخت. گردشگری که زمانی یک کار تفننی بود بزرگترین کسبوکار جهانی شده است و از هر ۱۲ نفر یک نفر را در استخدام دارد و ۵/۶ تریلیون دلار از اقتصاد جهان را تولید میکند.
ترجمه: جعفر خیرخواهان* الیزابت بکر نویسنده و روزنامهنگار اقتصاد بینالملل است. او که سالها در بخش گردشگری روزنامه نیویورک تایمز کار میکرد، دو کتاب درباره ویتنام و کامبوج نوشته است. وی در کتاب اخیر خود، تاریخ سفر و گردشگری را شرح داده و به چالشهای این صنعت به سرعت در حال رشد اشاره میکند. از این پس در این ستون به بررسی گوشهای از کتاب او خواهیم پرداخت.
گردشگری که زمانی یک کار تفننی بود بزرگترین کسبوکار جهانی شده است و از هر 12 نفر یک نفر را در استخدام دارد و 5/6 تریلیون دلار از اقتصاد جهان را تولید میکند. این صنعت نامرئی در پایان جنگ سرد شروع به رشد شدید کرد و اثرات عمیقی بر کشورها، محیط زیست و میراث فرهنگی گذاشت. اکنون هر چیزی را میتوان به شکل بسته سفر درآورد.
بکر به کشورهای مختلف جهان سفر کرده است تا اندازه و مقیاس این کسبوکار را مشاهده کند: فرانسه کسبوکار سفر را اختراع کرد و هنوز هم رهبر آن است؛ شهر ونیز از گردشگری بیش از حد، نفسهای آخر را میکشد؛ در کامبوج گردشگران به معابد هجوم برده و این مکانهای باارزش فرهنگی را به خطر میاندازند؛ کاستاریکا پرورش گاو برای رستورانهای آمریکایی را متوقف و وارد حوزه سودآور طبیعتگردی شده است؛ دبی توانسته تکهای از صحرا را به مرکز بزرگ جهانی خرید تبدیل کند؛ سافاریهای آفریقا رونق فراوانی گرفته است، با اینکه حیات وحش از سوی قاچاقچیان خارجی تهدید میشود؛ کشتیهای بزرگ تفریحی اقیانوسها و بنادر را آلوده میکنند، در حالی که شرکتهای آمریکایی سودهای خوبی از طریق فرار مالیاتی میبرند؛ چین که غول اقتصادی شده است، سرانجام گردشگران را دعوت کرده و دهها میلیونها شهروند خود را به سفرهای خارجی میفرستد و آمریکا که برخی از بهترینهای گردشگری را اختراع کرد، به دلیل جنگهای سیاسی برتری خود را از دست داده است.
توریسم؛ کسب و کار یا تفریح؟
نویسنده درباره مادرش میگوید که در طول عمر خود تنها یکبار به خارج از کشور سفر کرده بود. او تا آن زمان و پیش از فوت همسرش تنها به کشور ایرلند رفته بود. پس از آن وی برای ایجاد تغییر در زندگی آماده بود. او به آپارتمانی در نزدیکی کلیسا اسبابکشی کرد، خانه خانوادگی را فروخت و با سود آن قصد دیدن جهان را کرد. مادر نویسنده با سایر بیوههایی که در محدوده کلیسا بودند، راه افتادند و از هر قارهای به جز قطب جنوب بازدید کردند. هنگامی که پزشک به وی گفت سرطانش عود کرده است، او آخرین سفرش را شروع کرد؛ سفر به چین که تازه درهای خود را به روی جهان باز کرده بود.
این همان قدرت سفر است؛ دلیل اینکه چرا مردم هنگامی که از نخستین تجربهکردن سرزمینهای دیگر و آزادی خلاصی یافتن از زندگی روزمره خود سخن میگویند، گویی به خلسه و رویا فرو میروند. آنها به «سفر» به عنوان یکی از بزرگترین کسبوکارهای جهان فکر نمیکنند. یک صنعت، اغلب بیرحمانه با رقابت بیامان که ریسک و سود بالایی دارد، اما یک دلیل قدرت سفر، روند آمارهای گردشگری است: هنگامی که مادر خانم بکر نخستین سفرهای دریایی اکتشافی خود را شروع کرد، یکی از ۲۵۰ میلیون مسافری بود که از مرزهای بینالمللی گذر میکردند. امروز آن عدد به یک میلیارد نفر رسیده و در حال افزایش است. بیشمار کتابهای گردشگری هست که میگویند به کجا برویم و به محض رسیدن به آنجا چکار کنیم، اما تعداد بسیار اندکی کتاب هست که به خود فعالیت گردشگری بپردازد.
معدود کارشناسان سیاست خارجی، اقتصاددانان، یا رهبران سیاست بینالمللی درباره این موضوع بحث میکنند و تعداد بسیار کمتری میپرسند که «آیا گردشگری باعث تقویت یا تضعیف فرهنگ متمایز محلی، محیط زیست شکننده، یا بنیه قوی یا ضعیف اقتصادی میشود؟» مثل هر صنعتی، گردشگری برندگان و بازندگانی دارد و دور نگهداشتن آن از بحثهای سرنوشتساز درباره جهتگیری اقتصاد یا بحثهای بینالمللی درباره محیط زیست کوتهنگرانه است.
در بطن خوبیها و بدیهای گردشگری، دولتها جای دارند. خوبیها شامل چیزهایی نظیر ایجاد و حمایت از پارکهای ملی در آمریکا و مرمت شهر فرانسوی بوردیو است. در نمونهای از بدیهای گردشگری، دولت کامبوج بر اخراج کشاورزان از خانههای خود نظارت میکند تا راه را برای احداث تفرجگاهها و کازینوهای ساحلی هموار کند و مقامات شهرداری ونیز هم اجازه میدهند رشد گردشگری ساکنان محلی را به بیرون براند و جامعه آنها را از هویت خالی کند. دولتها سرگرم فروش کشورهایشان هستند؛ به تبلیغاتی فکر کنید که از ما میخواهند در جزایر یونان حمام آفتاب بگیریم یا در تعطیلات زمستانی در اتریش اسکی کنیم. این دولتها هستند که تصمیم میگیرند چگونه کسبوکارها را قانونمند کنند، به چه کسانی اجازه دهند از کشورشان بازدید کنند، چه کسانی از گردشگری منتفع شوند و چه کسانی زیان ببینند. در شرایطی که گردشگری در کشورهای بیشتر و بیشتری به یک کاسبی بسیار درآمدزا تبدیل میشود، چنین تصمیمات دولتها سرنوشتساز هستند.
*دکترای علوم اقتصادی
jafkheir@yahoo.com
ارسال نظر