بناهای تاریخی و میهمان‌های ناخوانده
* فرناز حیدری یکی از مخاطراتی که اغلب بناهای تاریخی واقع در فضای باز را تهدید می‌کند، رشد بی‌رویه پوشش گیاهی است. رشد کنترل‌نشده هر نوع پوشش گیاهی در محوطه اطراف یا داخل یک اثر تاریخی قابلیت آن را دارد که موجودیت کل مجموعه را تهدید کند.
معمولا ریشه گیاهان زمینه تخریب و فرسایش را فراهم می‌آورد و در صورت عدم توجه در طولانی‌مدت به نیروهای طبیعی اعم از آب و باد این امکان را می‌دهد که بتوانند راحت‌تر نقش خود را در فرسایش ایفا کنند. درست به همین دلیل است که حتی درختان مجاور هر اثر تاریخی نیز باید دائما کنترل و هرس شوند. برخی از اثرگذار‌ترین گیاهان در این عرصه به این شرح هستند:
عشقه، از مرز مخاطره تا محافظت
یکی از گیاهان بحث برانگیز در بناهای تاریخی عشقه است. عشقه یا هدرا گیاهی کم‌توقع است که نسبت به شرایط خاک و محیط چندان حساس نیست. این گیاه قادر است که از طریق ریشه‌های هوایی خود هر دژ تسخیرناپذیری را فتح کند و تنها راه مهار آن نیز هرس شدید خصوصا در فصل بهار است. بسیاری از باستان‌شناسان باور دارند که رشد این گیاه ذاتا برای هر بنای تاریخی مخرب است، اما در سال ۲۰۱۰ میلادی تحقیقات دانشمندان دانشگاه آکسفورد نشان داد که هدرا معمولی یا آنچه اغلب تحت عنوان پاپیتال‌شناخته می‌شود، نه تنها بناهای قدیمی را تخریب نمی‌کند، بلکه حتی می‌تواند از آنها حفاظت کند. تحقیقات سه ساله این محققان در پنج منطقه مختلف از کشور انگلستان حاکی از آن بود که این گیاه قادر به ایفای یک نقش مهم آن هم در جایگاه یک عایق حرارتی است. اهمیت این پژوهش به این سبب است که محققان تلاش کرده‌اند تا شرایط اقلیمی کاملا متفاوت را مدنظر قرار دهند. یافته‌های آنها ثابت می‌کند که گیاه پاپیتال‌ می‌تواند در فصل زمستان ۱۵ درصد از سرمای محیط و در تابستان حدود ۳۶ درصد از گرمای محیط بکاهد. به‌علاوه یکی از جالب‌ترین یافته‌ها در مورد این گیاه نقش آن در کاهش تاثیرات منفی آلاینده‌های سمی و حتی نمک بر دیواره‌ها است. در عین حال باید به این نکته نیز توجه داشت که پاپیتال‌ها در هنگام رشد به شدت سنگین می‌شوند و ادامه رشد آنها بر روی بناهایی که از استحکام چندانی برخوردار نیستند، به هیچ‌وجه به صلاح نیست.
درختان چند ساله
مجاورت درختان با بناهای تاریخی نیز همیشه طرفداران و مخالفان خاص خود را دارد. اما واقعیت این است که هر درخت علاوه بر نعمت زیبایی و حیات می‌تواند برای یک بنای تاریخی خطرناک هم باشد. رشد ریشه‌ها و جذب مواد غذایی یکی از عمده‌ترین دلایل این مخاطره است. در عین حال همیشه این احتمال است که یک درخت به دلایل مختلف از جمله طوفان و زلزله سست شود و سقوط کند. تحت این شرایط آسیب شاخه‌ها و تنه درخت قطعا فاجعه‌بار خواهد بود. در هر صورت برای تصمیم‌گیری درست بهتر است در وهله نخست، نوع درخت و خصوصیات بیولوژیکی آن تعیین شود. به عنوان مثال نارون مکمل خوش منظری برای هر بنا است، اما به طور کلی درختی غیرقابل اطمینان است.
شاخه‌های این درخت معمولا به طور ناگهانی شکسته و می‌افتد و ریشه‌هایش نیز می‌تواند به پی ساختمان آسیب وارد کند. از طرف دیگر این درخت به همراه صنوبر، بید و زبان گنجشک از جمله گونه‌هایی هستند که آب زیادی را از خاک جذب می‌کنند در نتیجه باید حداقل به اندازه ارتفاع آنها در سن بلوغ، بین محل کاشت و بنا فاصله باشد. معمولا مناسب‌ترین گیاهان برای همجواری با بناهای تاریخی آنهایی هستند که پوشش کمتری داشته باشند. از طرف دیگر طول عمر یک گیاه نیز مساله‌ای جدی برای بناهای تاریخی است. به عنوان مثال درختانی همچون توس، بید و صنوبر رشد سریعی دارند، اما در مقابل دیرزیستی آنها کوتاه است. برخی درختان نظیر نمدار نیز معایب دیگری مانند ترشح شهد و مواد چسبنده دارند. در مجموع برای کاشت هر نوع درخت در اطراف یک محوطه تاریخی حتما باید ارزیابی دقیقی از شرایط درخت، احتمال ماندگاری و میزان حساسیت به آفات و... انجام شود.
انواع علف‌های هرز
گاهی اوقات در بناهای تاریخی شرایط برای رشد و تکثیر انواع علف‌های هرز فراهم می‌شود. مدیریت، نظارت و پایش به موقع سبب خواهد شد که شرایط پیش از مراحل بحرانی مرتفع شود، اما چنانچه اقدام عاجل صورت نگیرد، آسیب وارده قابل پیش‌بینی نخواهد بود. در یک عرصه باز برای مدیریت علف‌های هرز، نخست لازم است که نوع گونه علفی مشخص شود. با توجه به اینکه برخی از گونه‌ها مهاجم و برخی دیگر معمولی‌ هستند؛ بنابراین تشخیص تفاوت‌های بیولوژیکی آنها حائز اهمیت است. پراکنش، تثبیت و گسترش گونه‌های مهاجم اغلب راحت‌تر از انواع معمولی است، اما در مجموع برای کنترل علف‌های هرز تنها سه راه‌ وجود دارد: پیشگیری، ریشه‌کن کردن و مدیریت. چنانچه حذف هر نوع علف هرز از محل در دستورکار باشد، باید دقت کرد که سایر اجزای گیاه اعم از ریشه، دانه و گل در محیط باقی نماند. یکی از دلایل رشد علف‌های هرز رطوبت است؛ بنابراین چنانچه علف هرزی در دیواره یا جداره بنا مشاهده شود، در وهله نخست باید منشا آن مشخص شود؛ چرا که ممکن است گواهی دهنده خطری بالقوه باشد.
با توجه به اینکه حذف کامل گیاهان از محوطه‌های تاریخی امکان‌پذیر نیست؛ بنابراین بهترین راه‌ نظارت و پایش محل است. گیاهان از انواع علف‌های هرز گرفته تا درختان می‌توانند زبان گویای یک محیط باشند. ارزیابی دقیق گیاهان می‌تواند خطرات و نابسامانی‌ها را به خوبی نشان دهد. در نتیجه حضور گیاه‌شناسان و باغبان‌های پرسابقه در یک محوطه تاریخی نه‌تنها بی‌سبب نیست، بلکه حتی از اهمیت بسزایی هم برخوردار است.
*کارشناس ارشد مهندسی محیط‌زیست