چوپان عاقل به جای چوپان دروغگو
اسماعیل شجاعی امیدوارم وزیر محترم آموزش و پرورش خبر متفاوت کشته شدن ۴۴ بز یک چوپان لر را شنیده باشد. خبر از این جهت متفاوت است که این چوپان جوان در عصر یک روز پاییزی در شرایط وجود مه سنگین متوجه صداهای عجیب در میان گله خود میشود و وقتی خود را به محل صدا میرساند، میبیند پلنگی در حال دریدن بزهای گله است. . . «چوپان عاقل به جای چوپان دروغگو»
در خبرها آمده بود: چندی پیش یک قلاده پلنگ با حمله به یک گله دام اهلی در منطقه هشتاد پهلوی لرستان تعداد زیادی بز اهلی را درید. با این همه دامدار خسارت دیده بهرغم بروز خسارت سنگین به دامهایش و در اختیار داشتن اسلحه، آسیبی به پلنگ وارد نکرده بود.
اسماعیل شجاعی امیدوارم وزیر محترم آموزش و پرورش خبر متفاوت کشته شدن ۴۴ بز یک چوپان لر را شنیده باشد. خبر از این جهت متفاوت است که این چوپان جوان در عصر یک روز پاییزی در شرایط وجود مه سنگین متوجه صداهای عجیب در میان گله خود میشود و وقتی خود را به محل صدا میرساند، میبیند پلنگی در حال دریدن بزهای گله است... «چوپان عاقل به جای چوپان دروغگو»
در خبرها آمده بود: چندی پیش یک قلاده پلنگ با حمله به یک گله دام اهلی در منطقه هشتاد پهلوی لرستان تعداد زیادی بز اهلی را درید. با این همه دامدار خسارت دیده بهرغم بروز خسارت سنگین به دامهایش و در اختیار داشتن اسلحه، آسیبی به پلنگ وارد نکرده بود.
در همین راستا یکی از کارشناسان رسانهای در دفاع از حرکت شایسته این چوپان و تاثیری که در فرهنگ حفاظت از محیط زیست گذاشته است، یادداشتی را نوشته و در اختیار دنیای اقتصاد قرار داده است. متن یادداشت به این شرح است: *** امیدوارم وزیر محترم آموزش و پرورش خبر متفاوت کشته شدن ۴۴ بز یک چوپان لر را شنیده باشد. خبر از این جهت متفاوت است که این چوپان جوان در عصر یک روز پاییزی در شرایط وجود مه سنگین متوجه صداهای عجیب در میان گله خود میشود و وقتی خود را به محل صدا میرساند میبیند پلنگی در حال دریدن بزهای گله است و در حالی که اسلحه برنو در اختیار دارد و میتواند به پلنگ شلیک کند، این کار را نمیکند و تنها با ایجاد سرو صدا پلنگ را متواری میکند؛ پلنگی که از ۱۴۰ بز گله او ۴۴تای آن را کشته است. از آقای نوروز حیدری چوپان گله در منطقه کول پیر در ارتفاعات هشتاد پهلو دراستان لرستان میپرسند: چرابه پلنگ شلیک نکردی؟ میگوید: خداوند به ما برکت داده هر سال بزغالهها و برههای جدید متولد میشوند و دامهای ما دوباره زیاد میشود، اما اگر پلنگ از بین رفت دیگر کوه پلنگ ندارد. نکته اول: اقدام این جوان چوپان نشان داد که عطر فرهنگ توسعه یافتگی در فضای کشور پیچیده است و به تدریج عموم مردم ما با درک و فهم عمیقتری از توسعه به سوی آینده گام برمیدارند. دستیابی به چنین ظرفیتی از آگاهی و رفتار خردمندانه در برابر محیط زیست و حفظ و نگهداری از آن گام بلندی است که باید تقویت شود. به عبارت بهتر این اقدام شجاعانه که سرشار از عقل و خرد توسعه یافتگی است، باید سمبلی شود تا فرهنگسازی برای حفاظت از محیط زیست در اولویت قرار گیرد. چقدر خوب است که سازمان منابع طبیعی و سازمان محیط زیست طی مراسمی از این جوان تقدیر کنند و از این فرصت پیش آمده کمال استفاده را در تقویت فرهنگدوستی با طبیعت ببرند و جا دارد مدال افتخاری به این چوپان عاقل داده شود. نکته دوم: در چارچوب فرهنگسازی اقتصادی، میدانیم که احترام به کار و ثروت در جامعه برای دستیابی به توسعه امری ضروری است، اما فرهنگ کنونی ما پر است از واژههایی که تخریبکننده کار و سرمایه است. وقتی داشتن ثروت ارزش نیست، ثروتمند دزد تلقی میشود و کاروتلاش زیاد هم «بیثمر» به حساب میآید، آیا میتوان انتظار توسعه و پیشرفت اقتصادی از این فرهنگ داشت؟ وقتی درس خواندن زیاد و تلاش برای کسب علم «بیفایده» لقب میگیرد، آیا انتظار شکوفایی علمی از این فرهنگ میتوان داشت ؟ بدتر از آن در ادبیات رسمی و در کتاب فارسی کودکان ما چوپان را دروغگو معرفی میکنیم؟ آیا ارزشی برای این شغل که اتفاقا شغل بسیاری از پیامبران هم بوده، قائل شدهایم؟ به یاد نامه نوجوان چوپانی افتادم که به آقای خاتمی نوشته بود: من وقتی به شهرنزدیک روستایمان به مدرسه میروم بچهها به من میگویند، چوپان دروغگو آمد. او از رییس جمهور خواسته بود این درس از کتاب فارسی حذف شود. متاسفانه از این نکات در ادبیات و ضربالمثلهای ما بسیار است. سوال اساسی این است که آیا فرهنگ اقتصادی که در آن مشاغل مختلف به سخره گرفته میشود، میتواند به رشد و توسعه دست یابد؟ بنابراین جناب آقای فانی، وزیر محترم آموزش و پرورش، حال که این فرصت بینظیر پیش آمده است و اقدام این جوان لر که نشان داده است که چقدر عاقلانه و خردمندانه در مقابل حادثه پیش آمده رفتار کرده است و با داشتن اسلحه از جان پلنگ درندهای که گوسفندانش را کشته حفاظت کرده است و خشم خود را مهار کرده و عاقلانه گوسفندان مردم را جمع و به روستا برگردانده و بعد به محیطبان مراجعه و از راه قانونی تلاش کرده است، حال باید خسارتش جبران شود و الگو و سرمشق قرار گیرد. نباید این اقدام شجاعانه فراموش شود، بلکه باید از آقای نوروز حیدری به عنوان یک چوپان قهرمان باید الگوسازی شود. بنابراین پیشنهاد میشود در کتاب فارسی دبستان، داستان این ماجرا باعنوان «چوپان عاقل» قرار گیرد تا علاوه بر آشنایی فرزندانمان با زحمات چوپانان عزیز، اقدامی در جهت فرهنگ سازی محیط زیست هم صورت پذیرفته باشد. اسماعیل شجاعی، پژوهشگر اقتصاد و رسانه
ارسال نظر