خوب کاسبی کنیم!
مهدیس مدنی* به دنبال مسافرانم داخل فروشگاه شدم، متوجه شدم میان یکی از مسافران و فروشنده بحثی بر سر قیمت آب معدنی درگرفته است. فروشنده یک بطری آب معدنی ۵/۱ لیتری را که قیمتش ۵۰۰ تومان بود، ۱۰۰۰ تومان حساب کرده و در پاسخ به اعتراض مسافر گفته «این آب معدنی خنک است، اگر گرمش را بخواهی میشود ۵۰۰ تومان»! خندهام گرفت و برای فروشنده توضیح دادم که فروشگاهی به این بزرگی قطعا باید یخچال داشته باشد. شما از یخچالتان تنها برای خنک کردن آب استفاده نمیکنید، بلکه سوسیس، کالباس و چیزهای دیگری نیز داخل آن نگه میدارید.
مهدیس مدنی* به دنبال مسافرانم داخل فروشگاه شدم، متوجه شدم میان یکی از مسافران و فروشنده بحثی بر سر قیمت آب معدنی درگرفته است. فروشنده یک بطری آب معدنی ۵/۱ لیتری را که قیمتش ۵۰۰ تومان بود، ۱۰۰۰ تومان حساب کرده و در پاسخ به اعتراض مسافر گفته «این آب معدنی خنک است، اگر گرمش را بخواهی میشود ۵۰۰ تومان»! خندهام گرفت و برای فروشنده توضیح دادم که فروشگاهی به این بزرگی قطعا باید یخچال داشته باشد. شما از یخچالتان تنها برای خنک کردن آب استفاده نمیکنید، بلکه سوسیس، کالباس و چیزهای دیگری نیز داخل آن نگه میدارید. این درست نیست که به خاطر هزینه مصرف برق یخچال، قیمت یک بطری آب را صددرصد اضافه کنید. زیر بار نمیرفت و حرف خودش را میزد. پشت سرمان صفی از گردشگران بودند که کمکم صدایشان بلند شد «حالا به خاطر ۵۰۰ تومان وقت بقیه را نگیر». از صورت مسافرم میخواندم که ناراحت است و حق داشت. نمیخواست چشم روی یک اشتباه ببندد و حتی به قیمت تلخ شدن اوقاتش از زیر بار مسوولیت اجتماعی شانه خالی کند. خلاصه بطری آب را پس داد و راهی شدیم. در راه سر درد دلش باز شد، میگفت: شاید نباید خیلی سخت گرفت، ما همین پولها را در تهران به راحتی میپردازیم، ولی به محلیها که میرسیم میخواهیم همه چیز درست باشد. اما فروش این افراد کم نیست، نیاز به چنین کارهایی ندارند. گاهی بر قیمت اجناسی که روی بستهبندیشان قیمت درج شده نیز میافزایند به این بهانه که این قیمت تهران است و تا اینجا بیاید کلی کرایه حمل از ما میگیرند، در صورتیکه چنین چیزی اصلا صحت ندارد. شاید هم ساختارمان اشتباه است، چرا در چنین منطقهای با پتانسیل بالا در جذب گردشگر تنها یک فروشگاه وجود دارد. اگر بازار را رقابتی کنیم، هم به نفع عرضهکنندگان است و هم به نفع مصرفکننده. گرچه نهایتا مسافرانم از آن فروشگاه هیچ نخریدند و هرچه داشتند با هم بر سر یک سفره شریک شدند، اما در این میان تنها اقتصاد محلی بود که ضرر کرد. خردهفروشی آن هم در بخش مواد غذایی یکی از راههای اصلی کسب درآمد محلیها و کمک گردشگری به اقتصاد محلی است. این روزها گردشگران آگاهتر شدهاند و نسبت به خودشان و محیط پیرامونشان احساس مسوولیت بیشتری میکنند و از کنار هر مسالهای به راحتی نمیگذرند. فروشنده آن فروشگاه فرصت کسب سود از یک گروه ۳۰ نفره را از دست داد (البته به علاوه دیگر گردشگران احتمالی که شاهد این جر و بحث بودند و شاید از خریدشان منصرف شدند) آن هم به خاطر ۵۰۰ تومان! شاید بهتر باشد در فلسفه کاسبی کردنمان تجدید نظر کنیم و به جای آنکه به گردشگران به شکل اسکناسهای متحرک نگاه کنیم، با روابط عمومی بهتر جلب اعتماد کرده و آنها را ترغیب به خرید کنیم، خریدی با قیمتهای منصفانه. * راهنمای تور mahdis_madani@yahoo.com
ارسال نظر