تحلیل کارشناس گردشگری از چالشهای موجود:
گردشگری؛ کودک بیمار صنعت
گروه گردشگری- عاطفه نبوی: گردشگری روزهای پرتلاطمی را میگذراند. رییس جدید سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با مجموعهای روبهرو است که به نظر برخی کارشناسان این حوزه مانند دکتر کرمی باید از نو ساخته شود. دکتر ناصر کرمی، استاد دانشگاه و کارشناس گردشگری و اکوتوریسم و همچنین نویسنده کتاب «راهیاب ایران» پرفروشترین کتاب درباره سیمای گردشگری ایران است. کرمی در گفتوگویی با «دنیای اقتصاد» کار دولت جدید برای نوسازی و توسعه حوزه گردشگری را دشوار میداند. از آن جهت که در هشت سال گذشته این سازمان با معضلاتی همچون تغییر مداوم ساختارها، بی ثباتی در مدیریت و آمد و رفت مداوم مدیران ناآشنا و بیارتباط با این حوزه، استخدام نیروهای آموزشندیده و برعکس قطع همکاری با کارشناسان مجرب و از همه مهمتر کاهش اعتماد عمومی نسبت به این حوزه به واسطه انتشار پی در پی آمارهای بیپایه و اغراقآمیز مواجه بوده است. گفتوگوی ما با دکتر کرمی را میخوانید: جناب آقای دکتر! وضعیت کنونی صنعت گردشگری در ایران، چالشهای پیشرو و اقدامات و تصمیمگیریهای لازم برای حرکت این صنعت به سوی صنعتی موثرتر و سودآورتر چگونه است و اساسا مشکلاتی که ما در این حوزه با آن دست به گریبانیم از چه نوعی است؛ یعنی مشکلات مدیریتی است، ساختاری است (به معنی محدودیتهای قانونی) یا از جای دیگری آب میخورد؟ دکتر کرمی: در حال حاضراولین و بزرگترین مشکل ما در سازمان گردشگری مساله ساختار، نهاد و سازمان است. عملا هماینک چیزی تحت عنوان متولی سازمان گردشگری نداریم و متاسفانه طی ۸ سال اخیر ساختار این بخش به طور کلی از هم پاشیده شده است. یعنی پیش از این ساختار نظاممند، کارآ و منسجمی داشتیم؟ دکتر کرمی: بله، قطعا بوده و حالا از هم پاشیده شده است. هماکنون این سازمان عملا برنامهریزیای برای جلب توریست، سرمایهگذار یا بازاریابی گردشگری ندارد. طی هشت سال گذشته مکررا مدیران و حتی کارمندان جزء در این سازمان تغییر کردهاند و متوسط عمر مدیریت هرکس در بخشهای مختلف، نهایتا شش ماه بوده است. دامنه این تغییرات مداوم، حتی به ساختمانهای محل استقرار این سازمان نیز رسیده و از لحاظ سختافزاری هم شاهد تغییرات عدیدهای بودهایم. از نو تعریف شدن این سازمان ازهم پاشیده شده کار سختی است و زمان و کار فکری بسیاری میبرد. علاوه براین، سازمان مذکور دچار فقر نیروهای کارشناسی است. اغلب کارشناسان و متخصصان این حوزه از آن فاصله گرفتهاند. همچنین دانش گردشگری در ایران حوزه فقیری دارد و از حضور کارشناسان برجسته محروم است، اما همان تعداد محدود نیز از این سازمان و حتی از این صنعت دور و در بخشهای دیگر مشغول به کار شدهاند. به نظر شما علاوه بر اینکه متخصصان در جای خودشان به کار گرفته نشدهاند، آیا در حوزه آموزش آنها هم دچار ضعف هستیم؟ دکتر کرمی: بله متاسفانه مشکل در این حوزه ریشهای است. سرمایه و انرژی چندانی در آن به کار گرفته نمیشود، استادان با حقالتدریسهای بسیار ناچیز در دانشگاهها یا سازمانهایی که مرتبط با تخصص آنها است به خدمت گرفته میشوند و کیفیت آموزش و حتی بهرهوری از دانش موجود هم درسطح پایینی است. مشکل بعدی و در واقع سومین مشکل ما، مساله دشواری جذب سرمایه است. در تمام دنیا عمده سرمایهگذاریها در این حوزه سرمایهگذاری بینالمللی است. ما برای توریسم بینالمللی باید سرمایهگذاری بینالمللی داشته باشیم و این نوع سرمایهگذاری نیزفضایی امن میطلبد. در حال حاضر متاسفانه در خارج از مرزهای ایران، این تصور نادرست شکل گرفته که اینجا کشوری پرتنش و ناامن است و مردم مسلح رفت و آمد میکنند. درباره تمام جزئیات حتی درباره نوع پوشش و قوانین حاکم برآن هم تصور غلطی وجود دارد. مثلا در برخی کشورهای اروپایی گمان میکنند که در ایران هم مثل افغانستان زنان روبنده میزنند. اما واقعیت این است که این تصورات غلوشده، غیردقیق و غیرواقعی است. از سوی دیگر، اتفاقا برای سرمایهگذاری خارجی در ایران موقعیت مناسبی فراهم و در این حوزه برای سرمایهگذران خارجی تسهیلات خاص و ویژهای در نظر گرفته شده است؛ مثلا برای ساخت هتل به صورت ۹۹ ساله به آنها زمین اجاره داده میشود و میتوان گفت که شرایط مناسبی برای این سرمایهگذاران وجود دارد. چهارم اینکه در تمام چند سال اخیر آمارهای غلط و ابهامآلود درباره دستاوردهای دروغین، فضای این صنعت را تیره و تار کرده است. آمارهای نجومی بیپایه باعث شد که صنعت گردشگری به حوزه غیرقابل اعتمادی برای سرمایهگذاری بدل شود. حالا باید از نو بازگشت و تعاریف اشتباه و غیردقیق را اصلاح کرد؛ باید از نو «مسافر» را تعریف کرد، چراکه با یک تعریف صحیح مسافرهای نوروزی میشوند ۳ میلیون نفر نه ۱۴۵ میلیون نفر! ۳سال پیش کسی رییس این سازمان بود که میگفت میخواهد از چین ۳۰۰ میلیون توریست بیاورد، میدانید ۳۰۰ میلیون نفر یعنی چه؟! با کدام هواپیما قرار بود بیایند؟ کجا ساکن شوند؟ اصلا ما حتی به اندازه این آدمها سرویس بهداشتی مناسب نداریم، چه برسد به هتل و باقی داستانها. گویی نه عدد را میشناسند نه توریسم را و نه حتی جغرافیا را. اصلا تصوری از بعد مسافت و فاصله ما با این کشور ندارند و نمیدانند انتقال ۳۰۰ میلیون نفر یعنی چند هواپیما و چند تورلیدر. منطقشان این بود ما اگر در بلژیک تبلیغ کنیم و اگر همه ساکنان آن کشور هم بیایند میشود ۱۰ میلیون گردشگر، پس بهتر است در چین اینکار را انجام دهیم که اگر ۲۵ درصدشان هم آمدند بشود ۳۰۰ میلیون! همین مساله باعث شد که تصور نامناسبی از یک کارشناس گردشگری در اذهان باقی بماند. حال با توجه به چالش برشمرده شده به نظر شما در مورد ظرفیتهای موجود این صنعت در ایران چیست؟ و راه برونرفت از این بنبست کدام است؟ دکتر کرمی: در حال حاضر تعداد واقعی گردشگران ورودی زیر ۳۰۰ هزار نفر در سال است که اتحادیه آژانسداران همین آمار را هم نمیپذیرد و اتفاقا برای رد آن هم منطق جالبی دارند. ببینید ما کشوری هستیم که از یک گوشهاش افغانها میآیند و میروند و از گوشه دیگرش عراقیها و از سوی دیگر هم ترکمنها؛ حال آنکه در آمارها همه اینها را به حساب توریست میگذارند و این اشتباه است. به همان دلایلی که درباره بحث امنیت گفتم توریستها به صورت انفرادی به ایران نمیآیند و معمولا به همراه تور سفر میکنند. حال ما در ایران جایزهای داریم به اسم جایزه صادرات که وقتی محصولی صادر میکنید از وزارت بازرگانی جایزه میگیرید؛ یک تخفیف ارزی. خب ببینید مگر ممکن است کسی توریست بیاورد و جایزهاش را نگیرد و مطابق آمار، کل کسانی که برای گرفتن جایزه مراجعه کردهاند جمعا ۶۰ هزار توریست آوردند و به همین دلیل آژانسداران میگویند که آن رقم ۳۰۰ هزار نفری واقعی نیست! هدفگذاریای در افق سند چشم انداز۲۰ ساله تا سال ۱۴۰۴ ایران اعلام شده که میگوید این رقم باید ۲۰ میلیون گردشگر باشد. دکتر کرمی: بله! با این حساب باید حداقل سالانه ۵ میلیون گردشگر به ایران میآمد، اما با وضعیت موجود و با همین امکانات میتوان ۲میلیون گردشگر را جذب کرد؛ به شرط آنکه برنامهریزی خوبی انجام شود و تصوری از یک ایران امن و با ثبات به جهان ارائه شود. ما فقط با کار تبلیغاتی و مدیریتی و بدون هیچ سرمایهگذاریای میتوانیم حداقل ۲ میلیون گردشگر جذب کنیم. زیرساختهای گردشگری ما پاسخگوی این تعداد خواهد بود؟ دکتر کرمی: بله در این حد پاسخگوست، اما برای جذبشان باید کار تبلیغی صورت گیرد و این ذهنیت که ما کشور بیابانی بدون لولهکشی، بدون محل پذیرایی و... هستیم از بین برود، و اطمینان امن بودن هم به گردشگر داده شود. مثلا اگر همین فردا بگویند تحریمهای ایران لغو یا پرونده ایران از دستور کار شورای امنیت خارج شده، تعداد توریستها ۲ یا ۳ برابر میشود و این به تدبیر دولت برمیگردد. خب این مستلزم این است که ثباتی وجود داشته باشد. فرمایش شما درباره غلوآمیز بودن تصویر ارائه شده از ایران کاملا صحیح است، اما آیا تصویر واقعی ما جذاب خواهد بود؟ دکتر کرمی: واقعیت این است که کشور ما ناامن نیست، گروههای مافیایی نداریم، بزهکاران سازمانیافته نداریم، اما حالا در واقع توپ در زمین سیاست خارجی است؛ این به سیاستهای آقایان ظریف و روحانی بازمیگردد که چگونه وجهه از دست رفته ما را بازگردانند. این راهحل کلان و کلی است. ما به صورت جزئیتر چه راهحلهایی خواهیم داشت؟ آقای نجفی چه باید بکنند؟ دکتر کرمی: اول بازیابی ساختار و برگرداندن کارشناسی به این سیستم، چراکه نمیتوان سازمان را با این فقر کارشناسی پیش برد. طی ۸ سال مدیرانی که بیارتباط به این حوزه بودند وارد سیستم شدند و حتی همانها هم وقتی کمی تجربه کسب کردند عوض شدند. آقای نجفی باید به احیای این سازمان و بازآرایی آن بپردازد. برای تقویت حوزه کارشناسی افزون بر جذب کارشناسان داخلی شاید مناسب باشد که آقای نجفی به دنبال جلب همکاری یک مشاور معتبر بینالمللی هم باشد. من تصور میکنم در کوتاه مدت تمرکز بر حوزههایی مثل طبیعتگردی و حتی روستاگردی بهتر جواب میدهد؛ هم احتیاج به سرمایهگذاری گسترده بینالمللی ندارد و هم میتواند به یکی از راهبردیترین نیازهای کشور یعنی تقویت اقتصاد محلی و افزایش اشتغال در مناطق روستایی بسیار کمک کند. البته ما کمبود مراکز اقامتی داریم، اما آقای نجفی نباید اشتباه سالیان گذشته را تکرار کند و بهتر است به جای تمرکز صرف بر توسعه مراکز اقامتی و سختافزارها به دنبال تقویت بخش تورگردانی نیز باشد. برندینگ مقاصد گردشگری ایران نیز در اینباره بسیار موثر است.
ارسال نظر