فاصله طبیعتگردی با استانداردهای جهانی
توریسم هورامان در خطر است
امید میرود روزی این تصمیمات با جدیت دنبال شوند که بستر لازم برای آنها در میان دولتمردان، بنگاههای اقتصادی و عامه مردم چه به عنوان گردشگر چه میزبان فراهم شده باشد. اگر توسعه گردشگری در یک منظر شهری مدنظر باشد، اندازه و معیار مشخص است و با ایجاد زیر ساخت میتوان تا حدودی توسعه را فراهم آورد.
در حقیقت خدمات مطلوبتر جذب بالاتر گردشگر را به دنبال دارد. شهروندان چون از برخی مراحل اولیه تغییر و تحول درونی گذشتهاند چندان نگران وجهه فرهنگی خود نیستند چرا که در زندگی شهری کفه ترازو بیش از آنکه در بعد مسائل فرهنگی سنگینی کند به سوی اقتصاد متمایلتر است و نگرانی عمدهای بابت آسیب جدی از ناحیه گردشگری انبوه متوجه مناطق متمرکز شهری نیست. البته که باید حفاظت از میراث فرهنگی در نظر همه محترم باشد.
اما زمانی که از اکوتوریسم صحبت میکنیم قضیه ابعاد دیگری به خود میگیرد و باید دست به عصا حرکت کنیم. اکوتوریسم در فارسی به واژه طبیعت گردی برگردانده شده است، درست مانند بسیاری دیگر از ترجمههای دست و پا شکسته این برگردان نیز از سر بی حوصلگی انجام شده است. در حقیقت اکوتوریسم بر اساس برداشتی از آنچه که سازمان جهانی گردشگری تعریف کرده است دارای شاخصههای زیر است:
تمامی انواع گردشگری مبتنی بر طبیعت که انگیزه اصلی گردشگران در آن مشاهده و درک طبیعت و همچنین فرهنگهای سنتی حاکم بر مناطق طبیعی باشد. در اکوتوریسم بعد آموزشی و تفسیری دارای اهمیت است و اثرات منفی آن بر محیط طبیعی و اجتماعی-فرهنگی در کمترین میزان ممکن است. در واقع اکوتوریسم سبب ایجاد منافع اقتصادی و اشتغالزایی پایدار برای جامعه میزبان میشود. در نهایت اکوتوریسم باید سبب افزایش آگاهی نسبت به حفاظت از سرمایههای طبیعی و فرهنگی، هم در بین مردم محلی و هم در بین گردشگران شود. پر واضح است که تعریف اکوتوریسم تنها به طبیعتگردی خلاصه نمیشود و بعد اقتصادی و البته فرهنگی جامعه میزبان را نیز مد نظر دارد، چه بسا بعد فرهنگی بر اقتصاد نیز مقدم باشد.
با این تفاسیر باید یکبار به عقب برگردیم و آسیبهای گردشگری انبوه را بر زیست بوم، اقتصاد و فرهنگ مناطق گردشگری غیرشهری ببینیم. این پرسش مطرح است که آیا توسعه با هر مکانیزمی قابل قبول است؟ پاسخ آشکارا خیر است. امروز اگر از زیست بوم ضعیف و شکننده ایران با نگرانی و تردید صحبت میکنیم دلیل آن را باید در نبود آگاهی از برخورد با طبیعت جستوجو کنیم و علاوه بر فراهم کردن فرصت آموزش برای همگان اعم از گردشگر و جامعه محلی باید دستاندرکاران و شاغلان حوزه توریسم را به حرکت در قالب یک برنامه بلند مدت و منسجم ملزم کرد. اینگونه نباشد که برای رسیدن به یک سود زودگذر فرهنگ چند هزار ساله و طبیعت بکر یک منطقه را نابود کرد.
به عنوان نمونه منظر فرهنگی هورامان را در نظر بگیریم که به تازگی در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد، در سالیان گذشته در سایه توسعه شبکههای مجازی و آشنایی بیشتر با مواهب طبیعی- فرهنگی منطقه تمایل مردم برای سفر به این منطقه دو چندان شد اما تصمیمسازان در مقابل تمایل سفر انبوه به منطقه دچار سردرگمی آنی شدند و برنامه مشخصی برای هدفمند کردن گردشگری در این مناطق ارائه ندادند. مردم بومی نیز که در سالیان گذشته از کمبود امکانات در تنگنا بودند چارهای جز همسویی با حجم انبوه مسافران نداشتند. این شد که بعد از چند سال پوشش غالب جوانان این مناطق دچار تغییر شد، معماری منظر بسیاری از روستاها از نوع اصیل خود فاصله گرفت، پوشش انبوه جنگلی به خصوص در مناطق پایین دست کوهستان آهسته آهسته به تنکی گرایید، آسیبها حتی محصولات باغی را نیز نشانه رفت.
امروز کمتر نشانی از درختان کهنسال گردو که نفس زمین هورامان بودند پیدا میشود و در عوض کشت درخت انار در منطقه سرعت بیشتری گرفته است چرا که ذائقه گردشگران به این سو تمایل بیشتری دارد. انار درختی است که عمر کوتاهی دارد و زمانی که مرگش فرا برسد باغدار میماند و حوضش.
با این حال امروز که هورامان ثبت جهانی شده است باید تا دیر نشده برنامه جامعی برای توسعه همه جانبه آن با تاکید بر گردشگری پایدار تدوین شود که هم طبیعت و فرهنگ کهن آن را از ورطه نابودی رهانید و هم اینکه الگویی برای سایر مناطق واجد توسعه اکوتوریسم در ایران فراهم کرد. گردشگران خارجی کوچکترین تعارفی ندارند، اگر هورامان یا هر منظر فرهنگی دیگری از اصالت بنیادین خود فاصله بگیرد به سرعت از سبد علائق آنها خارج میشود و یونسکو هم چشمش به سفیرانش که همان توریستها هستند دوخته شده است به آنی میتواند تصمیم بر خروج یک اثر از فهرست جهانی بگیرد. البته این یک بعد قضیه است و در هر حال نباید به راحتی از آسیب گردشگری انبوه بر فرهنگ، اقتصاد و طبیعت بههیچ وجه گذشت.