آخرهفته در «ارواح سنگی»

کندوان و میمند تنها جاذبه‌هایی نیستند که ارزش سفر کردن برای بازدید را دارند، در اطراف شهرهایمان جاذبه‌های زیادی وجود دارد با داستان‌ها و افسانه‌هایی که کمتر سراغ‌شان رفته‌ایم. نمونه‌اش در همین پایتخت که ساکنانش بارها جاده شمال رفته‌اند، در مسیر این جاده لحظه‌هایی حواس‌شان جذب صخره‌ها و کوه‌ها شده اما به سرعت چشم گردانده‌اند. شاید با خواندن این مطلب بیشتر به این پدیده‌های عجیب که میلیون‌ها سال از شکل‌گیری‌شان می‌گذرد دقت کنید.

در این روزها که سفر با محدودیت مواجه است و از طرفی پارک‌ها، استخرها و‌ حاشیه رودخانه‌ها شلوغ شده طبیعت اطراف روستای وردیج که شمال‌غرب تهران قرار گرفته و آب‌وهوای خنک‌تری نسبت به شهر دارد،‌ گزینه خوبی برای یک برنامه نیم تا یک روزه به حساب می‌آید.  این روستا در ارتفاعات مشرف به دره غربی کن واقع شده و تا مرکز شهر تهران حدود ۴۰ کیلومتر فاصله دارد. ورودی مستقیم به جاده وردیج در بزرگراه شهید خرازی قرار دارد . وردیج را به نام روستای «ارواح‌سنگی» هم می‌شناسند و مسیر آن پرپیچ و خم با طبیعتی زیباست. اما چرا روستای «ارواح سنگی»!

این نام را شاید به‌واسطه اشکالی که بر اثر فرسایش بادی و آبی ایجاد شده به آن داد‌ه‌اند، زمین‌شناس‌ها به این حفرها و اشکال تافونی می‌‌گویند.

باد و آب مگر چقدر توان دارند که این صخره‌ها و سنگ‌ها را چنین از درون خالی کنند؟ این موضوع به یک‌روز و دو روز‌، یک‌سال و دوسال‌،‌ صدسال و دویست‌سال،‌ هزارسال و دوهزار سال مربوط نیست،‌ میلیون‌ها سال بادها و باران‌ها وزیده و باریده که وردیج شکل گرفته است. با هر وزش میزانی از گرد و غبار به هوا بلند شده و ذرات ریز آن چونان سمباده‌ای گوشه‌ای از سطح سنگ را تراشیده و آرام‌آرام این سایش باعث شکل‌گیری این حفره‌های زیبا و به ظاهر عجیب و غریب شده است. نمونه دیگری از این تافونی‌ها را اگر به قشم سفر کرده‌اید در این جزیره هم دیده‌اید.

ممکن است این سوال برای شما ایجاد شود آیا می‌توانید وارد روستای وردیج شوید یا با توجه به کرونا این امکان برای شما وجود ندارد به‌ویژه که ابتدای روستا به تابلویی برمی‌خورید که روی آن نوشته شده: «ورود افراد متفرقه به روستا و باغ‌ها ممنوع.» نگران نباشید این اشکال و پدیده‌های زمین‌شناسی در محدوده روستا نیستند و شما پس از گذر از روستا (البته که برای احترام به جامعه بومی و محلی به فرهنگ آنها احترام می‌گذارید) به این پدیده‌ها می‌رسید. جالب است بدانید اهالی این روستا و روستاهای اطراف معتقدند در زمان‌های دور این سنگ‌ها جان‌دارانی بوده‌اند که به سنگ تبدیل شده‌اند. (اگر کتاب هزار و یک‌شب را تورقی کرده باشید ملاحظه کرده‌اید چنین افسانه‌هایی در این کتاب کم نیستند)، برخی هم معتقدند که این سنگ‌‌ها بقایایی قلعه‌ای هستند که با گذر زمان تخریب شده و اکنون ویرانه‌های آن به این شکل باقی‌مانده است. هر دو گزینه از نظر زمین‌شناسان منطقی نیست و آنها بر همان نظرشان در فرسایش آبی و بادی تاکید دارند، با این حال علم باعث نمی‌شود که جذابیت این داستان‌ها و افسانه‌ها کم‌شود.

تنها وردیج نیست که این تافونی‌ها و اشکال عجیب و غریب را دارد، بسیاری از تهرانی‌ها جاده چالوس برایشان مسیری آشناست و در تعطیلات بارها و بارها از آن گذر کرده‌اند. در مسیر این جاده علاوه بر رودخانه و طبیعت زیبا، اشکال زیبای زمین‌شناسی نظیر تافونی‌ها در کنار چین‌خوردگی‌های زیبا وجود دارند. این چین‌ها هم باز قدمتی چندین میلیون ساله دارند و نیروهایی از لایه‌های مختلف زمین به آنها وارد شده تا شکل بگیرند،‌ همانطور که ناودیس‌ها، تاقدیس‌ها،‌ گسل‌ها و شکستگی‌ها هم حاصل یک دوره طولانی است. اگر اهل سفر به سمت شرق ایران هستید در مسیر گرمسار این چین‌خوردگی‌ها فراوان‌اند که به آنها چین مرکب یا چین اژدها هم می‌گویند. حال چرا چین اژدها! شاید دلیل این نامگذاری به‌واسطه شباهتش با طرح اژدهاست. در افسانه‌ها آمده که رستم در این کوه با اژدهایی جنگیده و پس از کشتن این نماد آن را به کوهی پرتاب کرده، اژدها در هوا چرخ خورده و سپس به این کوه برخورد کرده و خون او باعث سرخ شدن رنگ کوه است،‌ زمین‌شناسان می‌گویند اینها افسانه است،‌ ترکیبات اکسید‌آهن باعث شده این رده‌های قرمز را در کوه ببینید و از دیدن آنها لذت ببرید. شاید با خواندن این مطلب این بار در سفر نگاه‌تان به کوه‌ها و تپه‌های اطراف‌تان بیشتر جلب شود.