خیابانها چگونه به توسعه توریسم شهری کمک میکنند
بررسی نمونههای خارجی پیادهراههای گردشگری
حسین محمدپور زرندی/ عضو هیات علمیدانشگاه علم و فرهنگ
ناصر امینیان/ دکترای مدیریت گردشگری
پیادهراههای گردشگری، رابط اصلی و پیونددهنده فضاهای پویای شهری و گردشگران هستند و میتوانند علاوه بر نقش اقتصادی و اجتماعی، عامل اساسی توسعه گردشگری شهری و حضور فعال گردشگران در فضاهای شهری، محسوب شوند. بسیاری از شهرها در دنیا از این امر برای جذب گردشگران و ایجاد سرگرمی برای آنها بهره گرفته و سالها است از این طریق به توسعه گردشگری شهری دست یافتهاند؛ اما این کار البته با قوانینی همراه بوده است.
حسین محمدپور زرندی/ عضو هیات علمیدانشگاه علم و فرهنگ
ناصر امینیان/ دکترای مدیریت گردشگری
پیادهراههای گردشگری، رابط اصلی و پیونددهنده فضاهای پویای شهری و گردشگران هستند و میتوانند علاوه بر نقش اقتصادی و اجتماعی، عامل اساسی توسعه گردشگری شهری و حضور فعال گردشگران در فضاهای شهری، محسوب شوند. بسیاری از شهرها در دنیا از این امر برای جذب گردشگران و ایجاد سرگرمی برای آنها بهره گرفته و سالها است از این طریق به توسعه گردشگری شهری دست یافتهاند؛ اما این کار البته با قوانینی همراه بوده است.
برای مثال در شهر لندن در سال 1666 میلادی، تمهیداتی نظیر کسب مجوز برای عبور و مرور گاریها، اجبار به استفاده از چرخهای پهن برای گاریها و محدودیت تعداد اسبها، برای تردد مناسب گاریها و ارابهها با سرعت مناسب در کنار مردم در نظر گرفته شد. یکی دیگر از نخستین اقدامات برای تفکیک حرکت سواره از پیاده، در سال 1858 میلادی توسط یک معمار آمریکایی در طراحی پارک مرکزی شهر نیوریورک صورت گرفت. او برای عبور افراد پیاده، پلی از سنگ روی جاده وسایل نقلیه بنا کرد. اما توجه جدی و عملی به ساماندهی حرکت پیاده و پیادهراهها به اواخر دهه 1940 برمیگردد. در شهرهای اروپایی، این انگاره با هدف خارج ساختن محدودههای تاریخی شهرها از تسلط اتومبیل و برای حفاظت از بافتهای کهن و احیای اجتماعی مراکز شهری، مطرح و اجرایی شد. توجه به این امر، پس از جنگ جهانی دوم و فرارسیدن زمان بازسازی شهرهای اروپایی، شکل مشخصتری پیدا کرد. احداث پیادهراههای درون شهری، بیشتر در سطح محلات و به منظور برآورده کردن نیازهای ساکنان محلی بود.
پس از آن در ایالاتمتحده امریکا در سال 1959 اولین گذر عابرپیاده در شهر کالامازو ساخته شد که باعث رواج نهضت پیادهگستری شد. همچنین فضاهایی مخصوص کودکان، دوچرخهسواری و محدودههای تجاری و دسترسی کودکان به مدرسه، اختصاص یافت. اما در اوایل دهه 1960 میلادی، گرایش بازگشت به مراکز شهری قوت گرفت و خیابانهای پیادهای با نام «مال» شکل گرفتند که بیشتر همسو با مقاصد تجاری در مرکز شهرها بودند و در عین حال هدفشان، ایجاد محیطهای مطلوب برای خرید و گردش در شهرها بود. بعدها به دنبال رویگردانی از حومهنشینی فزاینده، گرایش به مراکز شهری، قوت گرفت و گسترش فضاهای پیاده با هدف احیای اقتصادی مراکز خرید و تسهیل خدمات خردهفروشی، آغاز شد؛ اما در سالهای بعد به تدریج این گرایشها، اهداف توسعه اجتماعی پایدار وسیعتری پیدا کردند.
پیادهراههای اروپایی
در سال 1962 میلادی در شهر کپنهاگ، خیابانی در محدوده مرکزی شهر به معبر پیاده استروگت تبدیل شد که در آن عابران و دوچرخهسواران حق عبور داشتند؛ اما ماشینها باید با سرعت پایین و مجاز، حرکت میکردند. در سال 1975 نیز در فرانسه و در مراکز شهری، خیابانهای مختص عابران پیاده با کارکردهای تجاری، گنجانده شد و هنوز نیز تلاشهای زیادی برای توسعه آنها صورت میگیرد. در سال 1981 هم طرح بهسازی ناحیه مرکزی شهر آتن براساس گسترش پیادهراهها و بهبود سیمای کالبدی و اجتماعی شهر، اجرایی شد. در آمریکا نیز هماکنون پیاده راه آزادی در تنسی و در قلب شهر بوستون، شانزده نقطه ارزشمند تاریخی شهری را به هم پیوند میزند. قدم زدن در این مسیر برای مردم آمریکایی، یک تجربه عاطفی و نوستالژی ملیگرایانه است و وجود آن بهطور غیرمستقیم، موجب ارتقای کیفیت کلی شهر شده است؛ بهطوری که در سال 2000 میلادی این مسیر بازدید بهعنوان بخشی از پروژه حفظ ذخایر ملی کاخ سفید موفق به دریافت جایزه شد.
در همین حال، جنبش نو شهرگرایی در سال 1996 براساس حمایت از حرکت پیاده در بافت شهری، ایجاد کاربریهای مختلط، فراهم آوردن گزینههای مختلف حملونقل، بهعنوان یک الگوی شهری، شکل گرفت. نظریه رشد هوشمند شهر در دهه 1990 باعث حمایت از کاربریهای مختلط و فشرده ساختن ساختمانها، خلق فرصتهای متنوع انتخاب مسکن، ایجاد محلههایی قابل پیادهروی، حفاظت از فضاهای باز، زمین کشاورزی، زیباییهای طبیعی و مناطق حساس محیطی، تقویت و توسعه به سمت جوامع موجود و فراهم کردن تنوع در گزینههای حمل و نقل است. تجارب غنی از طراحی پیاده راهها در دوازده شهر اروپایی استکهلم، روتردام، کلن، کپنهاگ، آمستردام، بولونیا، لیدز، اسن، مونیخ، وین، بارسلون و استانبول مورد بررسی قرار گرفتند و پیاده راه رامبلا در بارسلون و خیابان استقلال در استانبول بهعنوان نمونههای موردی موفق، انتخاب شدند.
فصل مشترک تمامی تجارب بینالمللی اجرای طرحهای موفق پیادهگستری در مراکز شهری، اولویت دادن به حضور پررنگ نقش انسانها و عابران پیاده با هدف احیای فضاهای شهری و حداکثر کردن فضای پیادهراهها و حداقلسازی فضای مورد نیاز وسایل نقلیه است که در نتیجه باعث افزایش تعاملات اجتماعی و تقویت جنبههای انسانی محیطهای پیرامونی و افزایش کیفیت فضاهای مطلوب پایدار شهری شده است. اکنون پیادهروی در شهرها چنان گسترش پیدا کرده که جنبشهای معاصر شهرسازی، قابلیتهای جدید پیادهروی را در اولویت اصول و اسناد هدایت شهری در عمده شهرها و در صدر اهداف خود قرار دادهاند. به تبع این نوع نگاه، پیادهراهها و امکانات دسترسی افراد پیاده به خدمات شهری و تفریحی در سراسر دنیا شکل گرفتهاند.
ارسال نظر