پاسخ به سه سوال درباره گردشگری هنری در ایران
دکتر محمد حسین جبلعاملی
مشاور و مدرس حوزه توسعه کسبوکار و برندینگ
درحالی که گردشگری هنری امروزه در دنیا به عنوان یکی از اشکال جدید و پرطرفدار شناخته میشود اما در ایران با تمام پتانسیلهایی که وجود دارد، هنوز چندان به این مقوله پرداخته نشده و سرمایهگذاریهای لازم صورت نپذیرفته است. در این خصوص سوالهای گوناگونی مطرح میشود.
سوال اول این است که این حوزه در ایران میتواند چه محصولات و رخدادهایی را ایجاد کند؟ در پاسخ به این سوال میتوان گفت ایران شرایط منحصربهفردی از لحاظ تنوع آثار و رخدادهای هنری دارد.
دکتر محمد حسین جبلعاملی
مشاور و مدرس حوزه توسعه کسبوکار و برندینگ
درحالی که گردشگری هنری امروزه در دنیا به عنوان یکی از اشکال جدید و پرطرفدار شناخته میشود اما در ایران با تمام پتانسیلهایی که وجود دارد، هنوز چندان به این مقوله پرداخته نشده و سرمایهگذاریهای لازم صورت نپذیرفته است. در این خصوص سوالهای گوناگونی مطرح میشود.
سوال اول این است که این حوزه در ایران میتواند چه محصولات و رخدادهایی را ایجاد کند؟ در پاسخ به این سوال میتوان گفت ایران شرایط منحصربهفردی از لحاظ تنوع آثار و رخدادهای هنری دارد. نکته جذابتر، امتداد این مسیر است که گویی هنر در خون این مردم است و ما حتی در بسیاری از خانهها، هنرمندان ناشناخته و گمنام زیادی داریم که آثار بینظیری خلق میکنند. تنوع آثار هنری میتواند سلیقه بسیاری از هنردوستان دنیا را تامین کند و به این ترتیب ما میتوانیم طیف گستردهای از سلایق را میزبان باشیم و شاید به یکی از مقاصد اصلی گردشگری هنری در دنیا تبدیل شویم. از آثاری که در ایران برای نمایش موجود است میتوان به آثار معماری خاص ایرانی و اسلامی، اماکن تاریخی و هنری مثل کاخها، آثار فاخر خوشنویسی، نقاشی و تذهیبگری، مینیاتور و نگارگری، فرشهای دستبافت و ابریشمی و تابلو فرشها، نمایش آثار مدرن نقاشی، کارهای تلفیقی هنری، نمایشگاه مجسمهسازی، نمایشها و تئاترهای آیینی، جشنها و جشنوارههای ایرانی، نمایشهای سنتی مانند نمایشهای آیینی، پردهخوانیهای قهوهخانهای و نمایشهای فولکلور، موسیقیهای سنتی و محلی و آیینی، موسیقی کلاسیک باکیفیت اجرای بینالمللی، صنایعدستی کاربردی، تزئینی و تجملی، فستیوال لباسها و زیورآلات سنتی و محلی، حراجهای آثارهنری، نمایشگاهها و نگارخانههای هنری، گنجینه بیبدیل موزه هنرهای معاصر ایران و موزههای باستانی ایران اشاره کرد. سوال دوم درباره مزایای ورود به این بازار است و اینکه چرا ایران باید در این بازار سرمایهگذاری کند؟ گردشگری هنری دارای سه بعد درآمدزایی است. بعد اول هزینهکرد ورود توریست شامل هزینهکرد در هتل و حمل و نقل و تغذیه و مواردی از این دست. بعد دوم هزینههای مختص فضا یا آثار هنری است که این هزینهها مستقیم در اقتصاد هنری محاسبه میشود. خود این هزینهها را میتوان شامل دو گروه دانست. گروه اول هزینههای خدماتی است؛ یعنی هزینه برای ورودی موزهها، فستیوالها، بلیت کنسرتها و تئاترها و جشنواره و گروه دوم هزینههایی که مستقیما برای خرید خود محصول پرداخت میشود، شامل خرید یک تابلوی هنری، یک قطعه صنایعدستی، یک لوح فشرده موسیقی یا یک مجسمه و یک مصنوع زیورآلاتی. اما بعد سوم درآمدهای جنبی ناشی از حمل و نقل، بیمه، عکاسی و کارشناسی تشخیص آثار (در آثار خیلی فاخر و لوکس یا تاریخی) و سایر هزینههای جنبی را شامل میشود. به علت اینکه غالب گردشگران این حوزه گردشگران خارجی هستند، درآمدهای این حوزه یک ارزآوری از تولیدات کاملا ملی و داخلی بهشمار میرود که خود میتواند یک ارزش ویژه برای این نوع درآمدزایی باشد.
انگیزه دوم برای ورود به این بازار شاید یک انگیزه ملی و ریشهای باشد. زمانی که بازار هنر و محصولات هنری رشد پیدا کند و رونق بیابد، چهار اتفاق بسیار مهم میافتد. در ابتدا معاش هنرمندان بهبود مییابد و همین عامل انگیزهای است که باعث خلق آثار جذاب و فاخرتری میشود. مساله بعدی این است که در صورت رونق این صنعت، قشر جوان و نسل آینده کشور نیز علاقهمندی بالایی به این حوزه خواهند داشت و هنرهای اصیل ایرانی حفظ خواهد شد. این درحالی است که متاسفانه بعضی از صنایعدستی به همین دلیل نداشتن توجیه اقتصادی رو به افول هستند. مساله زیرساختی بعدی ارزش پیدا کردن بناها و صنایع هنری و توجیهپذیر شدن حفظ بیشتر و مرمت این آثار است که بعد از رونق و اهمیت در این بازار در اولویتبندی هزینهکردها قرار میگیرد و همین باعث رونق این بازار میشود. مساله مهم بعدی در این حوزه ورود هنر به عنوان یک التزام به خانههای مردم است. وقتی در صنعتی رونق ایجاد شود با اقبال عمومی بیشتر روبهرو میشود و ارزش مصرفی بالاتری درکنار ارزش والای درونی خود مییابد. این رونق مردم را ترغیب به استفاده از هنر ایرانی به جای هنرهای غربی میکند.
انگیزه سوم ارزشهای فرهنگی این موضوع است. امروز در دنیا بسیاری از کشورها عظمت، محوریت و جایگاه فرهنگی و سیاسی خود را با تبدیل شدن به یک مرکز هنری محقق میسازند. سالها است علیه کشورمان در دنیا سمپاشی میشود و اجازه داده نمیشود که عظمتهای فرهنگی ایران و واقعیتهای ایران و ایرانی به دنیا بهخصوص نسل جوان نشان داده شود. حال اینکه غالب گردشگران هنری اقشار فرهیخته، روشنفکر و تاثیرگذار جامعه هستند و انتقال این داشتههای ما به آنها میتواند ارزش بسیار بالای فرهنگی و دیپلماتیک داشته باشد و قطعا بعد از آن رونق سایر بخشهای گردشگری و اقتصاد را نیز در پی خواهد داشت.
سوال سوم این است که برای تحقق این مهم چه باید کرد؟ از آنجا که فرآیندهای هنری در ایران به صورت خودجوش و ذاتی در حال تولید است، شاید برای ابتدای کار سرمایهگذاری چندانی در این حوزه نیاز نباشد اما مساله ما بر سر خبردهی از این گنجینهها و چگونگی فروش آنها است. در این راستا میتوان با اقدامات برندسازی برای صنایع هنری ایران، اطلاعرسانی از آثار و تواناییهای کشور و برگزاری انواع کمپینهای تبلیغاتی و اینترنتی اقدام کرد. تعامل با نمایشگاهداران و کلکسیونرهای بینالمللی، برگزاری حراجهای تخصصی و بزرگ بینالمللی، اقدامات و همکاریهای وزارت امور خارجه به صورت رایزنی با سفرای داخلی و خارجی، بازاریابی از طریق کاردارهای فرهنگی در سفارتخانههای کشور، برگزاری نمایشگاههای خارجی و هفتههای فرهنگی در سایر کشورها با نمایش آثار ویژه و فاخر، تعامل و برنامهریزی با آژانسها و موسسات توریستی داخلی و خارجی برای جلب گردشگر هنری، تخصیص امکانات ویژه از سوی سازمان گردشگری برای این حوزه گردشگری، جوایز صادراتی و معافیتهای مالیاتی و گمرکی بعضی از اقداماتی است که در راستای اجرایی شدن و تقویت این موضوع استراتژیک میتوان از آن یاد کرد.
ارسال نظر