دالن جی.تیموثی و جیان پی. نیاوپان
ترجمه: اکبر پورفرج و جعفر باپیری

مغولستان از نظر گردشگری در یک نقطه عطف قرار گرفته است. این کشور در مسیر توسعه‌ای گام برداشته است. از زمان بنیان نظام اجتماعی- سیاسی سرمایه‌داری- دموکراتیکی، نرخ سواد و امید به زندگی در این کشور افزایش یافته است. اگرچه هنوز بخش قابل ملاحظه‌ای از جمعیت این کشور در فقر زندگی می‌کنند ولی از نظر تجارت بین‌الملل و گردشگری روز به روز در عرصه جهانی حضور بیشتری پیدا می‌کند و رشد اقتصادی قابل توجهی نیز داشته است. مغولستان نیز همانند دولت‌های اروپای شرقی و سایر کشورهای سوسیالیستی سابق، تغییرات چشمگیری را در حوزه گردشگری تجربه کرده است. در دوران رژیم کمونیستی، گردشگری ورودی و خروجی مغولستان به شدت کنترل می‌شد و بیشتر گردشگران ورودی به این کشور از اتحاد جماهیر شوروی و سایر کشورهای بلوک شرق بودند.

با سقوط سوسیالیسم در اروپا، مسافرت به این کشور نیز به مقدار زیادی کاهش یافت. با این حال، در سال 1998 زمانی که تعداد گردشگران ورودی به میزان دوسوم نسبت به سال 1997 افزایش پیدا کرد این کشور نیز به ثبات در تعداد گردشگران ورودی رسید. از آن سال به بعد گردشگری بین‌المللی در بیشتر سال‌ها رشد چشمگیری داشته است. حتی در سال 2001 که بسیاری از مقصدها متحمل زیان‌هایی شدند، این کشور رشد بالایی را تجربه کرد؛ به‌طوری که این کشور بین سال‌های 2002-2001 جهشی 20 درصدی را شاهد بود. هم‌اکنون گردشگری به عنوان بخشی مهم از اقتصادی محسوب می‌شود که به‌طور سنتی وابسته به استخراج معدن و کشاورزی صحرانشینی بوده است.

چشم‌انداز فرهنگی و صحرانشینی

مغول‌ها مردمی صحرانشین بوده (بخشی از آنها هنوز هستند) که در طایفه‌های کوچک زندگی می‌کنند و در صحرا و مناطق استپی پراکنده‌اند. زندگی آنان به‌طور سنتی بر پایه پرورش پنج نوع حیوان قرار داشت: گاو و ویاک (گونه‌ای گاو تبتی)، شتر، اسب، بز و گوسفند. فرآورده‌هایی که از این حیوانات به دست می‌آمد عامل بقای آنان بود و تمامی نیازهای خانواده به‌طور کلی از این دام‌ها تامین می‌شد. در عین حال، برجسته‌ترین و مشخص‌‌ترین شیء مادی در فرهنگ مغولی جر یا یورت است که خانه‌ای مدور و قابل حمل است که از پشم گوسفند و موی شتر درست می‌شود. امروزه بیش از نیمی از جمعیت مغولستان در یورت‌ها و روی استپ‌ها زندگی می‌کنند و نیمی دیگر نیز در شهرها در حال زیست هستند.

از آنجا که مغول‌ها مردمی صحرانشین هستند که در پهنه وسیعی پراکنده شده‌اند و روستا و شهرهای معدودی دارند، بنابراین فاقد میراث بناشده یا آثار ملموس قابل ذکری برای پایه‌گذاری گردشگری میراث هستند. بنابراین، از برخی جهات چالش مهمی برای توسعه‌دهندگان به وجود آمده است. مغولستان، به‌رغم فقدان میراث بنا شده، از فرهنگ شفاهی غنی، رسوم و باورهای مذهبی جالب، علاقه شدید مردمان آن به ورزش‌های سنتی و نیز سیستمی از پارک‌های ملی جذاب برخوردار است که هر دو عنصر فرهنگ و طبیعت را یکجا در کنار هم دارند. مشهورترین عنصر میراث فرهنگی مغولستان و اساسی‌ترین جاذبه آن برای گردشگران، آمیزش محیط طبیعی (استپ و صحرا) و فرهنگ زنده است. مغولستان یکی از برجسته‌ترین مکان‌های دنیا است که در آن مناظر طبیعی و نقوش فرهنگی حک‌شده روی آن چشم‌اندازهای واقعی میراث را شکل می‌دهند که کاملا درهم تنیده‌اند.

در واقع، همین میراث ناملموس از چشم‌اندازهایی از وابستگی متقابل انسان- طبیعت، محصول محوری میراث مغولستان است که به‌طور مشخصی در فعالیت‌های پیشبردی این کشور قابل مشاهده است. کل کشور به صورت یک منظره روستایی دل‌انگیز و اساطیری ترسیم شده است که در آن گروه‌های کوچک صحرانشین در یورت‌ها زندگی می‌کنند، رمه‌ها، اسب‌ها، شترها و یاک‌ها را پرورش می‌دهند و به‌طور کامل برای بقا به آنها وابسته‌اند. زندگی صحرانشینی همچنین سبب رونق گرفتن ورزش‌هایی با محوریت اسب و شکل‌های مختلفی از شکار شده است. شکار و ورزش‌هایی که قرن‌ها قبل انجام می‌شدند، هنوز نیز در حومه شهرها انجام می‌شوند و هر ساله ده‌ها هزار نفر از سراسر کشور و خارج در اولان باتار گردهم می‌آیند تا شاهد فستیوال نادام باشند. تمرکز اصلی فستیوال بر شکار صحرانشینان و سنت‌های مبارزه یعنی کشتی، تیراندازی و سوارکاری است و همچنین جشن‌هایی که برای شکرگزاری تندرستی و توانگری برگزار می‌شوند، از عمده فعالیت‌های این فستیوال محسوب می‌شوند. نادام یک رویداد مهم ملی‌گرایانه برای مغول‌ها و تجربه اصلی و «اصیل» مغولی برای بینندگان خارجی است.

میراث ملموس

درحالی‌که تمرکز اولیه در داخل و خارج از مغولستان بر میراث ناملموس و زنده آن است، ولی این کشور همچنین دارای میراث بنا‌شده‌ای است که عنصر مهمی از محیط میراث در این کشور را شکل می‌دهد. مهم‌ترین این میراث عبارت است از: کاخ زمستانی بوگدخان، خاراخوروم، پایتخت باستانی؛ صومعه‌های مختلف در اولان باتار و سایر مراکز منطقه‌ای. متاسفانه یکی از ماترک‌های رژیم کمونیست، تخریب تقریبا 800 صومعه در سراسر کشور در سال 1937 بود که بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ و دین بودایی در مغولستان بودند. به‌رغم سنت‌های فرهنگی غنی و مناظر فرهنگی خیال‌انگیز باید توجه داشت که گردشگری این کشور فاقد نقص نیست. مغولستان نیز مانند سایر مناطق در حال توسعه با کمبود بودجه و کارمند مواجه است و این حفاظت مناسب از محیط بناشده و تفسیرات میراث ملموس را با مشکل جدی روبه‌رو می‌کند. از سوی دیگر، جاده‌ها و بزرگراه‌ها مناسب و کافی نیستند، بسیاری از آنها آسفالت نشده‌اند و سفرها نیز طولانی و طاقت‌فرسا هستند.

منبع: کتاب میراث فرهنگی و گردشگری در کشورهای درحال توسعه