دنیای‌اقتصاد: چین، بیشترین تعداد گردشگران بین‌المللی را دارد و آنها از پرخرج‌ترین گردشگران جهان به شمار می‌روند. به گزارش «دنیای اقتصاد»، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که این کشور از گردشگری در راستای دیپلماسی عمومی و حمایت یا تحریم دول دیگر بهره می‌گیرد. تونی تسه کارشناس مدرسه مدیریت هتل و توریسم دانشگاه پلی تکنیک هنگ‌کنگ، بر همین اساس معتقد است دولت جمهوری خلق چین با اعمال کنترل و تاثیر بر روند شکل‌گیری و توسعه گردشگری، جریان توریسم را به‌طور ناگسستنی با دستورالعمل‌های سیاسی خود پیوند داده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، این کارشناس در مقاله‌ای عنوان می‌کند که بررسی استفاده از توریسم در روابط بین‌الملل چینی‌ها نشان می‌دهد چگونه این کشور حمایت و همچنین تحریم خود را از طریق گردشگری بر دیگر کشورها اعمال می‌‌کند. با توجه به اندازه فزاینده بازار توریسم خارجی چین، این کشور پتانسیل تاثیرگذاری مشخصی بر سطوح اقتصادی و سیاسی در سراسر دنیا را دارد. افزایش هفت برابری در گردشگری خروجی چین از ۱۰ میلیون نفر در سال ۲۰۰۰ به بیش از ۷۰ میلیون نفر در سال ۲۰۱۱ و حالا قریب به ۱۰۰میلیون گردشگر، خود شاهدی بر این مدعا است. این افزایش تعداد گردشگر تاثیر شگرفی بر سیاست گردشگری چین و رابطه تعریفی آن با بسط قدرت نرم این کشور خواهد داشت.

حال این سوال پیش می‌آید که چگونه این روند رخ می‌دهد؟ تونی تسه در مقاله خود توضیح می‌دهد که چین به‌عنوان یکی از اندک کشورها در جهان با داشتن «سیاست عمومی برای توریسم خارجی یا ADS» دارای موقعیت ایده‌آل برای تاثیرگذار ی بر روابط بین‌الملل است. این کشور گردشگری خارجی خود را از طریق طرح «تایید وضعیت مقصد» کنترل می‌کند؛ مجموعه‌ای از موافقت‌نامه‌های دوجانبه با کشورهای دیگر که به توریست‌های چینی اجازه می‌دهد از طریق تورهای گروهی به خارج مسافرت کنند. اهمیت اقتصادی این برنامه به صورت گسترده به رسمیت شناخته شده است و تنها کشورهایی که بخشی از طرح ADSهستند، اجازه دارند که بازار گردشگری خود را در چین تبلیغ و ترویج کنند.

دولت چین از جریان گردشگری خارجی به‌عنوان مکانیزمی برای حمایت از سایر کشورها و مناطق استفاده می‌کند. هنگ‌کنگ و ماکائو، دو منطقه نیمه خودمختار چین، مثال‌هایی خوب از این سیاست هستند. هنگامی که هنگ‌کنگ با مشکلات اقتصادی در راه اتحاد دوباره با سرزمین مادری مواجه شده بود، دولت چین با ارائه برنامه سفر شخصی در سال ۲۰۰۳ به گردشگران خود اجازه داد بیشتر از تورهای گروهی، به صورت شخصی و انفرادی به هنگ‌کنگ سفر کنند. این تغییر سیاست برای هنگ‌کنگ درآمد قابل توجهی به ارمغان آورد. چین همچنین در نمونه‌ای مشابه پشتیبانی خود را از ماکائو که از سال ۱۹۹۹ به چین نزدیک شده، نشان داده است. علاوه‌بر این، جریان گردشگری خارجی می‌تواند بیانگر و نشانه روابط مثبت با دیگر کشورها باشد. انگلیس، کره و تایلند مثال‌هایی روشن از چگونگی توسعه گردشگری چین به‌عنوان نشانه‌ای از روابط سیاسی مثبت بین کشورها هستند.

در انگلستان، تلاش‌ها برای افزایش شمار توریست‌های ورودی به‌طور مشخص و قدرتمند بر بازار چین متمرکز شده است که شاهد این مدعا در سیاست، ساده‌سازی هرچه بیشتر فرآیند گرفتن ویزای انگلیس برای چینی‌ها است. کره و تایلند هم همچنین شاهد افزایش قابل ملاحظه در شمار گردشگران ورودی از چین هستند. توسعه گردشگری چین در این کشورها به مصداق «گردشگران دیپلمات‌های غیررسمی در ساخت زیر بنای قدرت نرم چین هستند»، است. چینی‌ها از گردشگری به‌عنوان ابزاری برای تحریم در مقابل کشورهایی که با آنها دچار مشکل هستند، بهره می‌برند.

برای مثال در زمان مناقشه بر سر جزایر دیائویو با ژاپن، بسیاری از تورگردانان مطرح چینی تبلیغ و ترویج گردشگری در ژاپن را متوقف کردند. بعضی از این شرکت‌ها سفرهای خود را به ژاپن لغو و مبالغ گرفته شده را به مشتری‌های خود پس دادند. این عمل منجر به کاهش ۷۰ درصدی تعداد گردشگران چینی ورودی به ژاپن در سال ۲۰۱۲ شد. مشابه همین عملکرد، در همان سال در مورد فیلیپین به‌دلیل مناقشه با این کشور بر سر جزیره هوانگیان صورت گرفته است. با توجه به نوع نگاه چین به گردشگری خارجی خود، بازارهای مقصد نه‌تنها باید نیازها و خواسته‌های مشتری‌های خود را پوشش دهند، بلکه باید درک مطلوبی از سیاست‌ها و خط مشی حاکم بر قوانین بازی داشته باشند.