امیر بختیاریان / روزنامه‌نگار

انتخاب لالجین به‌عنوان شهر سفال ایران اتفاق چندان مهمی محسوب نمی‌شود! مهم‌ترین دلیل اینکه می‌گوییم این رخداد به ظاهر مهم، فاقد اهمیتی است که در واقعیت قرار است عاید لالجین ‌شود، آن است که انتخاب لالجین به‌عنوان شهر سفال ایران و جهان، در قالب پروژه‌ای دولتی شکل گرفته است و شاید بازیگران اصلی سفال یعنی هنرمندان لالجینی و تولیدکنندگان این شهر، نقش موثر و معناداری در این ماجرا نداشته‌اند. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور از یکسو و استانداری همدان از سوی دیگر تلاش کرده‌اند نام لالجین را با تشکیل پرونده‌ای در شورای جهانی صنایع دستی (WCC) مطرح ساخته و این شهر را به‌عنوان نماینده سفال ایران در آن شورا اعلام کنند. این اتفاق خوب است و می‌تواند تا مدتی هم اثراتی برای لالجین به همراه داشته باشد، اما وقتی پای در این شهر می‌گذاریم و مشاهده می‌کنیم تولیدکنندگان لالجین همچنان مانند دوران کهن، در قالب واحدهایی کوچک و غیرمتشکل فعالیت می‌کنند، متوجه می‌شویم شاید لالجین بتواند سفال ایران را در جهان به‌صورت نمادین نمایندگی کند، اما غیر از اینکه برای مدتی حبابی شود برای افزایش قیمت زمین و املاک در این شهر، دستاورد روشنی برای اقتصاد صنایع دستی در لالجین نخواهد داشت. حتی شاید گران شدن زمین در میان‌مدت، موجب شود که برخی از فعالان صنعت سفال و سایر ساکنان این شهر متمایل به فروش املاک خود شده و از لالجین مهاجرت کنند.

لزوم راه‌اندازی تشکل‌های غیردولتی صنایع دستی لالجین

سفال لالجین زمانی جهانی می‌شود که پرونده لالجین برای جهانی شدن، دولت‌ساخته نباشد؛ یعنی خود لالجینی‌ها تشکل‌هایی برای حمایت از این هنر و تجارت آبا و اجدادی خود راه‌اندازی کنند و از دل این تشکل‌ها به دنبال تجاری کردن دست‌ساخته‌های خود بربیایند. در واقع تلاش برای توسعه صنایع دستی در لالجین باید درون‌زا و با مشارکت جدی تمام اهالی در این شهر اتفاق بیفتد. در چنان حالتی باید نهادی غیردولتی، معتمد اهالی و فعال به نام «شورای صنایع دستی لالجین» شکل بگیرد و این شورا با استفاده از تجربه و فناوری‌های جدید سعی کند سفال لالجین را با وجود پراکندگی مراکز تولید در قالب یک یا معدودی برند موفق به بیرون از لالجین معرفی کند. واقعیت این است که شورای جهانی صنایع‌دستی (WCC) نهاد چندان معتبری در جهان محسوب نمی‌شود. یک سازمان غیردولتی است که بیشتر از آنکه نقش موثری در معرفی شهرهای فعال در حوزه صنایع دستی داشته باشد، نقشی نمادین در ایجاد پیوستگی میان شوراهای صنایع دستی ریز و درشتی دارد که تعداد آنها در سطح ملی به تعداد بیشتر کشورها و در سطح محلی بی‌شمار است. تعداد زیادی از شوراهای ملی و محلی صنایع دستی عضو این شورای بین‌المللی هستند اما بی‌آنکه تصور و توهم بیش از حدی نسبت به این شورای جهانی داشته باشند بیشتر به دنبال پیشرفت خود از طریق تلاش درون‌گروهی و درون‌زا هستند.

نمی‌خواهیم شهر سفال شدن لالجین از سوی این نهاد را کوچک بشماریم اما این اتفاق آنقدرها هم که تاکید می‌کنند بزرگ نیست. اتفاق بزرگ باید از درون همین شهر برخیزد. هنرمند و تولیدکننده لالجینی باید اعتماد به نفس پیدا کند؛ خودش به کمک تشکل‌های محلی، جواز ورود به محصولات چینی ندهد؛ برای برند شدن محصول لالجین به تاسیس یک شرکت تعاونی در تراز شرکت‌های مدرن صادراتی بیندیشد؛ آموزش را دست‌کم نگیرد و از تجربه تشکل‌های فعال صنایع دستی در داخل و خارج بهره ببرد تا لالجین، شأن و شوکتی جهانی را که شایسته آن است در حوزه سفال بازیابد. غیر از این باشد، انتخاب WCC دردی از سفال لالجین درمان نمی‌کند.