5 حوزه کم کشش گردشگری ایران گردشگران فرهنگی در کاخ گلستان

گروه گردشگری: نتایج یک پژوهش که از سوی کمیسیون گردشگری اتاق ایران صورت گرفته است، حاکی از آن است که تاثیرات بالفعل قانون جدید روادید آمریکا بر گردشگری ایران کمتر از حد تصور و پیش‌بینی‌های صورت‌گرفته خواهد بود و این قانون به تنهایی نمی‌تواند مانعی برای انتخاب ایران به عنوان مقصد از سوی گردشگران اروپایی باشد. به گزارش «دنیای اقتصاد» قانون جدید مجلس نمایندگان آمریکا که تنها با ۱۹ رای مخالف در مقابل ۴۰۷ رای موافق تصویب شد، اخذ روادید را برای تمامی افرادی که قصد ورود به آمریکا و تابعیت یکی از ۳۸ کشور عضو قانون معافیت روادید را دارند و از ماه مارس سال ۲۰۱۱ به بعد به یکی از چهار کشور ایران، سوریه، عراق یا سودان سفر کرده‌اند اجباری می‌کند.

این قانون در حالی در ابتدای زمستان گذشته به تصویب رسید که در سال‌های پیش بیشتر شاهد ایجاد حوادث تروریستی از سوی شهروندانی از کشورهایی چون عربستان سعودی و پاکستان بوده‌ایم؛ کشورهایی که اسامی آنها در این لیست دیده نمی‌شود. این طرح پیش از این با مخالفت اتحادیه انجمن‌های مسافرتی آمریکا، تعدادی از نمایندگان سنا، لابی شورای ملی ایرانیان آمریکا و اتحادیه آزادی‌های مدنی این کشور مواجه شده بود و بسیاری از کارشناسان و فعالان گردشگری ایران نیز پیش‌بینی کرده بودند که این قانون ضربات مهمی را به صنعت توریسم کشور وارد آورد. با این همه یافته‌های پژوهشی که اخیرا از سوی محمود حسن‌پور، سمانه ذبیحی و نسترن خندان و زیر نظر کمیسیون گردشگری اتاق ایران انجام شده، تمرکز روی ۵ شاخه‌ از گردشگری که کشش‌پذیری کمتری دارند را از راه‌هایی می‌داند که می‌تواند در این شرایط مفید واقع شود و از اثرگذاری این قانون بر تعداد گردشگران ورودی بکاهد.

تاثیرگذاری بر بازار 34 درصدی

تحقیق مذکور با نگاهی به قانون جدید تصویب شده در آمریکا و تاثیرات آن بر تقاضای گردشگری ایران سعی کرده است به شناخت از بازار تقاضای ملی ایران برسد. بر این اساس با بررسی بازار فعلی می‌توان دریافت که این قانون به صورت بالقوه روی چند درصد از بازار فعلی ایران اثرگذار است. طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که طبق سالنامه آماری ۲۰۱۵ سازمان جهانی گردشگری تهیه شده، بیشترین سهم بازار گردشگری ورودی ایران در سال ۲۰۱۳ متعلق به کشورهای خاورمیانه بوده که ۵/ ۴۱ درصد از گردشگران ورودی ایران را به خود اختصاص می‌دهد و پس از آن اروپا قرار دارد که حدود ۳۴ درصد از بازار گردشگری ایران را دربر می‌گیرد.

براساس این پژوهش، طی سال‌های اخیر شاهد افزایش میزان گردشگر ورودی از کشورهای عراق، جمهوری آذربایجان، افغانستان، ترکیه، ترکمنستان، عربستان و پاکستان بوده‌ایم که این رشد می‌تواند حاصل عوامل مختلفی مانند نزدیکی فرهنگی، موقعیت جغرافیایی و تسهیلات روادیدی باشد که برای اتباع تعدادی از کشورهای بالا در نظر گرفته شده است. اما متاسفانه حجم گردشگر ورودی از اروپا (به‌عنوان گردشگرفرست‌ترین قاره جهان) تحت تاثیر تحریم‌های بین‌المللی رشد چندانی نداشته است؛ این در حالی است که در دوران پساتحریم بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی انتظار رشد ناگهانی تعداد گردشگران ورودی اروپایی به ایران را داشته و به نوعی تحت عنوان هجوم گردشگران خارجی به ایران از آن یاد کرده بودند. از سوی دیگر، تصویب این قانون در شرایطی صورت گرفت که با توجه به نتایج به‌دست آمده در برجام، بسیاری از کشورهای اروپایی علاقه‌مندی خود را به ایجاد روابط اقتصادی و تجاری با ایران ابراز کرده‌اند.

اما قانون جدید آمریکا برقراری این ارتباط و افزایش تعداد گردشگران اروپایی را با چالش روبه‌رو کرده است. پژوهشگران در این پژوهش تصریح می‌کنند که در نگاه اول و با یک تحلیل ابتدایی می‌توان نتیجه گرفت این قانون نه تنها رشد مورد انتظار گردشگر ورودی ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد، بلکه می‌تواند به مثابه مانعی بر سر راه سرمایه‌گذاران و تجار باشد اما پیش‌بینی اثرات واقعی این قانون بر صنعت گردشگری ایران نیازمند مطالعه دقیق‌تر است. با بررسی بازار موجود، می‌توان دریافت که این قانون حدود ۳۴ درصد از بازار فعلی گردشگری ایران را که مربوط به اروپاییان است، تحت تاثیر قرار خواهد داد.

گردشگران تغییر رفتار می‌دهند؟

آنچه در اینجا حائز اهمیت است تاثیر قانون روادید آمریکا روی رفتار خرید گردشگران است. این تحقیق با طرح این سوال که چنین قانونی تا چه میزان می‌تواند انتخاب مقصد گردشگران را تحت‌الشعاع قرار دهد و مانع از انتخاب ایران به‌عنوان مقصد از جانب آنها شود، رفتار مصرف گردشگران را که انتخاب مقصد جزئی از آن به شمار می‌آید فرآیندی بسیار پیچیده و تحت تاثیر عوامل مختلف عنوان و تصریح می‌کند انواع گردشگران علاوه‌بر تفاوت در سطح و نوع تقاضا، از نظر میزان ثبات تقاضا نیز با هم متفاوتند. این نکته اشاره به کشش‌پذیری تقاضا در بخش گردشگری دارد.

کشش‌پذیری تقاضا، تغییر تقاضا را نسبت به تغییر در شرایط حاکم مثل قیمت، درآمد یا حتی سیاست‌های کلان موثر نشان می‌دهد. در واقع کشش‌پذیری مقاصد گردشگری برآیندی از عوامل کششی و رانشی آن مقصد است؛ هرچه عوامل کششی یک مقصد یعنی منافعی که از انتخاب آن مقصد عاید گردشگر می‌شود نسبت به عوامل رانشی آن مثل هزینه فرصتی که گردشگر با انتخاب آن مقصد از دست می‌دهد، بیشتر باشد کشش‌پذیری تقاضای آن مقصد کمتر است. این به آن معنا است که تغییرات حاصل‌شده در شرایط حاکم، تاثیر کمتری روی تقاضای گردشگری آن مقصد خواهد داشت.

در مفهوم کشش‌پذیری، اصلی وجود دارد بیانگر این نکته که هرچه یک محصول جایگزین بیشتری داشته باشد کشش‌پذیری آن نیز بیشتر است و با توجه به اینکه در زمینه گردشگری مقاصد متنوع و نوظهور زیادی قد علم کرده‌اند منطقی به نظر می‌رسد که در کل، مقاصد گردشگری کشش‌پذیری زیادی داشته باشند و تغییرات کوچک در شرایط بتواند تقاضا را به میزان زیادی جابه جا کند. با این‌همه، این کشش‌پذیری برای انواع مختلف گردشگری یکسان نیست و گردشگران مختلف در برابر تغییرات، رفتارهای مختلفی را بروز می‌دهند.

در همین راستا، کشش‌پذیری گردشگران ورودی ایران با توجه به قانون جدید آمریکا در حوزه‌های گردشگری تجاری، تفریحی، سلامت، فرهنگی و تاریخی، اکوتوریسم نیز در این پژوهش بررسی شده است. براین اساس، به‌رغم شرایط مساعدی که در زمینه‌ گردشگری تجاری ایران وجود دارد، طبق گزارش رقابت‌پذیری مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۱۵ ایران در زمینه سفرهای تجاری رتبه‌ ۱۳۰ را در میان ۱۴۴ کشور کسب کرده و این به معنی توجه کم مراجع ذی‌صلاح به این نوع گردشگری است. البته این فرصت وجود دارد که با اجرایی شدن برجام و رفع تحریم‌ها در صورت مدیریت صحیح تولید و بازار، رونق به بخش تولید و بازار بازگشته و در نتیجه امکان ورود گردشگران تجاری به واسطه قیمت و کیفیت مناسب محصولات افزایش یابد. ورود هیات‌های مختلف تجاری در ماه‌های اخیر حاکی از جذابیت بازارهای ایران برای کشورهای اروپایی است. بنابراین در گردشگری تجاری ما با کشش‌پذیری کمتر تقاضا مواجه هستیم و می‌توان گفت شرایط به‌وجود آمده در ایران منافعی را برای تجار و سرمایه‌گذاران ایجاد می‌کند که تغییراتی مانند قانون جدید آمریکا را برای گردشگران تجاری زیر سایه خود می‌برد و اثرات آن را کم‌رنگ‌تر می‌نماید. در امر گردشگری تفریحی نیز بازاریابی و شناساندن ایران به عنوان یک مقصد گردشگری با جاذبه‌های طبیعی و فرهنگی منحصربه‌فرد بسیار حائز اهمیت است. برای فعالیت اثربخش در این زمینه ایران باید بازارهای هدف جدید تعریف کند و تمرکز خود را روی این بازارها قرار دهد.

برای مثال، با توجه به شرایط سیاسی حاکم و روابط دیپلماتیک موجود ایران می‌تواند دو کشور روسیه و چین را به عنوان دو بازار هدف بزرگ در نظر بگیرد و با بازاریابی مناسب در این کشورها و تسهیل اخذ روادید برای اتباع آنها شاهد افزایش تعداد گردشگران ورودی از سوی این کشورها باشد. علاوه‌بر این، بازار بالقوه دیگری که برای گردشگری ایران به‌ویژه در حوزه تاریخی و فرهنگی وجود دارد آمریکا است. با توجه به منعطف بودن بسیاری از مردم این کشور در پذیرش فرهنگ‌های جدید و تعداد قابل توجه ایرانیان مقیم آمریکا که زمینه آشنایی آمریکایی‌ها را با فرهنگ ایرانی فراهم می‌کند، این کشور می‌تواند به‌عنوان بازار بالقوه گردشگری ایران مطرح شود. این تحقیق در زمینه‌ اکوتوریسم نیز رفع مشکلات مدیریتی، شناسایی و شناساندن پتانسیل‌های طبیعی کشور و ایجاد و ارتقای زیرساخت‌ها و امکانات مورد نیاز این گردشگران را گامی در جهت افزایش تعداد گردشگران ورودی در این بخش می‌داند؛ چه‌اینکه کشش‌پذیری در این نوع گردشگری به مراتب کمتر از گردشگری تفریحی است.

علاوه‌بر این، در حوزه گردشگری سلامت با توجه به ارزش پایین ریال نسبت به سایر ارزها، ایران می‌تواند مقصد مناسبی برای آن دسته از گردشگران سلامت به‌ویژه گردشگران پزشکی باشد که حساسیت قیمتی بیشتری دارند و خواهان دریافت خدمات و کیفیت استاندارد و با قیمت پایین‌تر هستند. جاذبه‌های کم‌نظیر ایران مانند گنبدهای نمک بی‌نظیر قشم، گل‌فشان‌های چابهار و چشمه‌های آب گرمی که عمدتا از دو رشته کوه البرز و زاگرس سرچشمه می‌گیرند، می‌تواند ایران را به یک مقصد با مطلوبیت زیاد در این زمینه تبدیل کند که کشش‌پذیری کمی داشته و با عوامل جانبی مانند قانون جدید آمریکا تغییرات کمتری از خود نشان دهد.

در گردشگری فرهنگی و تاریخی نیز جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی غنی یک کشور و تنوع قومی و زبانی به عنوان عامل اصلی کشش برای یک مقصد عمل کرده و برای گردشگران ایجاد مطلوبیت می‌کند. از این‌رو می‌توان گفت این نوع گردشگری نیز می‌تواند به عنوان یک بخش کم‌کشش برای گردشگران علاقه‌مند به تاریخ و فرهنگ غنی ایران، اثرات عوامل و موانع جانبی را به حداقل برساند.