گردشگری مغفول اما پرطرفدار چگونه در ایران شکل میگیرد؟
پولسازی و حفاظت از حیاتوحش
افریکن پارک یک سازمان مردمنهاد (NGO) حفاظتی است که تلاش میکند مدیریت مناطق حفاظت شده را با مشارکت دولتها و جوامع محلی پارک ملی پنجاری انجام دهد. آنها در ۲۲ منطقه حفاظتشده در ۱۲ کشور به مساحت بیش از ۲۰ میلیون هکتار فعالیت میکنند. این موسسه تمرکز زیادی بر توسعه اقتصادی و گردشگری پایدار جهت کاهش فقر جوامع پیرامون این مناطق دارد تا اطمینان حاصل کند که هر پارک از نظر محیطزیستی، اجتماعی و مالی در بلندمدت شرایط پایداری را تجربه میکند. همزمان با این مذاکرات درباره توسعه گردشگری در پارک ملی «پنجاری» یک کارشناس حیاتوحش ایرانی به دنبال حفاظت از معدود جمعیت باقیمانده از «یوزپلنگ شمال غرب» در دو کشور بنین و چاد بود. «علی شمس» بیولوژیست حفاظت و محقق دانشگاه «کیپتاون» در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» از مشاهدات و تجربه فعالیتهای سهسالهاش در کشورهای توسعهنیافته بنین و چاد در حوزه توریسم میگوید. به گفته این کارشناس حیاتوحش، ایران ظرفیت توسعه این گردشگری را دارد و توسعه آن به یک شرایط برد- برد منجر میشود، از یکسو بازار توریسم رونق مییابد و از طرف دیگر با درآمد میتوان حفاظت از زیستگاههای حیاتوحش را بهبود بخشید.
چه شد که سازمان «افریکن پارک» وارد بنین و پارک ملی «پنجاری» شد؟
ما در شمال آفریقا با مشکل رشد و تراکم بالای جمعیت مواجهیم. به عنوان مثال در بنین طی ۱۵ سال جمعیت حدود دو برابر شده است که همین عامل به طبیعت و تنوع زیستی آسیب جدی میزند، این امر بهویژه زمانی برجستهتر خواهد بود که کشورها توسعهنیافته باشند و آمایش سرزمین مورد بیتوجهی قرار بگیرد. برای مثال حدود ۹۰درصد از زیستگاههای یوزپلنگ شمال غرب در این نواحی ناامن غرب آفریقا طی ۳۰ سال گذشته از دست رفته و امروز تنها چند لکه جمعیتی از آنها باقیمانده است که جمعیتی کمتر از ۱۰۰ فرد میشود. علاوه بر رشد جمعیت، کشورهای این نواحی مانند «بنین»، «بورکینافاسو»، «تیگو» و ... مشکل ناامنی بوکوحرام را داشتند منتها رئیسجمهور بنین تصمیم داشت که گردشگری را در کشورشان توسعه دهد و در همین زمینه با افریکن پارک که یک سازمان غیرانتفاعی بینالمللی بود وارد مذاکره شد. رویکرد افریکن پارک توسعه و حفاظت در کشورهایی از آفریقاست که کمتر گروه و افراد دیگری در آنها فعالیت داشتهاند، شاید دلیل آن بکر بودن بازار آنها باشد. فراموش نکنیم که اصلیترین هدف افریکن پارک در کنار حفاظت از تنوع زیستی مناطق، توسعه گردشگری و ایجاد درآمد از هر منطقه است.
افریکن پارک وقتی تصمیم گرفت وارد بنین شود که پروژههای نسبتا موفقی در برخی کشورهای توسعهنیافته مشابه مثل چاد را آغاز کرده بود. در چاد هم مانند بنین مساله گروههای تروریستی بسیار پررنگ بود. اما این موسسه با همه این چالشها استارت گردشگری ماجراجویانه را در چاد و پارک ملی زاکوما زده بود. همزمان دولت بنین هم نسبت به کشورهای همسایه خود در ایجاد امنیت کشور نسبتا موفق شده بود و خود دولت هم بسیار راغب به توسعه گردشگری بود. از این رو همه چیز برای یک سرمایهگذاری جدید که همزمان با حفاظت، گردشگری را نیز توسعه دهد فراهم بود. برای همین افریکن پارک در سال ۲۰۱۷ قرارداد ۲۳ میلیون یورویی با دولت بنین بست که طی ۱۰ سال حفاظت از محیطزیست و توسعه اکوتوریسم را در دو پارک دبلیو و پنجاری به عهده بگیرد. شاید تصور شما این باشد دولت ۲۳میلیون هزینه کرد؛ اما دقیقا برعکس. این قرارداد مبتنی بر هزینهکرد پول از سوی یک NGO به دو پارک ملی و به این ترتیب نوعی از سرمایهگذاری بود. در این قرارداد علاوه بر مدیریت پارک ملی و توسعه زیرساختهای گردشگری، افریکن پارک موظف بود که آموزش و توانمندسازی نیروهای محلی را نیز انجام دهد و در ازای همه این خدمات و هزینهها، بتواند از سود گردشگری در سالهای آتی بهره ببرد.
تمرکز آنها روی چه شیوهای از گردشگری بود؟
پروژه افریکن پارک از سال ۲۰۱۷ شروع شده و من سال ۲۰۲۱ وارد این کشور شدم که میلیونها دلار، این سازمان و دولت هزینه کرده بودند. منتها به واسطه تهدید بوکوحرام ارتش هم حضور موثری داشت. در ماههای ابتدایی سال ۲۰۲۱ شاهد بودم که توریستها از همه کشورهای دنیا بهویژه اروپا، آمریکا و کشورهای عربی به بنین سفر میکردند. البته این گردشگران عموما توریستهای ماجراجو بودند که با وجود شرایط سخت منطقه به بنین سفر میکردند. آنها حاضر بودند چند برابر کنیا هزینه کرده و در محلهای اقامت با استاندارد پایینتر ساکن شوند. به عنوان مثال یک شب اقامت در اقامتگاهی در پارک ملی پنجاری ۴۰۰ دلار بود که از خیلی از بهترین هتلهای دنیا گرانتر است، در حالی که در این محل اقامت آب و برق محدود بود و حتی تهویه هوا هم نداشت. اینکه چرا گردشگران با همه این سختیها اینقدر به سفر به این مناطق علاقه داشتند، دقیقا مرتبط با شیوه افریکن پارک در ارائه خاص بودن منطقه، بکر بودن، و تجربیات متفاوت از تمام دنیاست. برای مثال شیر غرب آفریقا و یوزپلنگ شمال غرب، زیرگونههایی هستند که تقریبا در هیچ منطقهای از آفریقا جمعیت زیادی ندارند اما توریستهای ماجراجو در یک سافاری چند روزه از نزدیک آنها را میدیدند و اگر خوش شانس بودند، همزمان با پروژههای زندهگیری و نصب قلاده یا دوربینهای تلهای همراه ما در یک تور تجربهگرا وارد اقدامات حفاظتی نیز میشدند.
این پارک چه جاذبههایی داشت؟
علاوه بر شیر و یوزپلنگ که گونههای منحصر به فرد این پارک بودند، جمعیت بهبود یافته فیل، اسب آبی، انواع آنتلوپهای (شاخدرازان یا بزگوزنها) منحصر به فرد مثل داملیست و هارتپیست و رون، انواع پرندهها، خزندهها و دوزیستها و... را هم در این منطقه دارند. جاذبه گردشگری پنجاری فقط مختص به گونههای خاص آن نبود. توپوگرافی منحصر به فرد این منطقه که در عین بیوم (زیستبوم) ساوان، کوههای بسیار خاص با آبشارهای دیدنی و دریاچهها و آبگیرهای متنوع را در خود جا داده بود نیز جذابیت ویژهای داشت. همزمان رودخانه پنجاری در اطراف خود پناهگاه هزارانهزار گونه حیات وحش بود و درختان ویژهای مثل بائوباب و بوراسوس مثل تابلوهای نقاشی خودنمایی میکردند. نکته جالب دیگر اقامتگاهی در روی یک کوه و حتی محلی برای کمپ زدن در مناطق گردشگری دیده شده بود، که در عین رعایت المانهای محلی و سنتی منطقه، امکانات حداقلی و رفاه نسبی گردشگران در آنها لحاظ شده بود.
آیا درآمد گردشگری برای مدیریت این پارک کافی بود؟
سرمایهگذاری افریکن پارک به عنوان یک سازمان مردم نهاد متکی بر بازده زودهنگام نبود. زیرا هدف اول حفاظت از این مناطق و احیای جمعیت گونهها بود که تا حد خوبی تا امروز در آن موفق بوده است. زیرساختهای گردشگری هم به شکل خوبی تا سال ۲۰۲۱ پیشرفت کرد و همچنان در حال توسعه بود. در یک افق ۱۰ساله درآمد گردشگری قرار بود هزینههای انجام شده را برگرداند و در سالهای بعد از آن مدیریت این پارک مستقل از فاندهای بینالمللی و تنها متکی به درآمد گردشگری شود. اما متاسفانه اقدامات تروریستی از اواخر ۲۰۲۱ شدت گرفت و برای مدت زیادی گردشگری این منطقه تعطیل شد. هنوز هم بعد از ۳ سال همچنان محدودیتهای ورود گردشگر به علت مشکلات امنیتی وجود دارد. احتمالا افریکن پارک در بدو ورود پیشبینی همه این مشکلات و سختیهای همزیستی با تروریستها را در این مناطق کرده است. اما در یک افق طولانیمدت و همزمان با مذاکرات با دولتهای همسایه در حال بهبود این جریان و بازگرداندن امنیت برای توسعه گردشگری است. ناامنیها و حملههای تروریستی به حدی زیاد شد که من ژانویه ۲۰۲۲ بسیاری از تجهیزات کار خود مانند دوربینهای تلهای و قفسهای زندهگیری یوزپلنگ را در پنجاری رها کردم و به آفریقای جنوبی بازگشتم. این جریانات شاید پاسخ خیلی از افرادی را که همیشه میگویند ایران برای سرمایهگذاری ناامن است میدهد. بین ایران و بنین کدام را برای ۲۳ میلیون یورو سرمایهگذاری انتخاب میکنید؟!
آیا ایران چنین جذابیتی به لحاظ گونههای حیات وحش دارد که گردشگران بخواهند وارد کشورمان شوند؟
چنانچه فضای گردشگری ایران مهیا شود و سازو کار درستی برای آن تعریف شود، این امکان وجود دارد. ما تنها کشور در دنیا هستیم که زیرگونه یوز آسیایی را داریم. یوزی که نمونه آن در هیچ باغ وحشی در دنیا نیست. خرس سیاه ایران غربیترین پراکنش خرس سیاه در دنیاست. همچنین خرس قهوهای را در زیستگاههای بیشتری داریم. بنابراین اینطور نیست که ما پتانسیلی برای گردشگری حیات وحش نداشته باشیم. در این راستا باید نسبت به سرمایهگذاری در این حوزه اقدام و چالشهای ورود گردشگر خارجی را کاهش داد.
تصور بسیاری از ما ابتدا این است که چون تعداد گونههای ما شاید کمتر از بسیاری از مناطق آفریقاست احتمالا گردشگران حیاتوحش کمتری به ایران جذب میشوند. اما از دید گردشگران، نگاه به گردشگری حیات وحش چیزی فرای رکورد گونههاست. اولا ما از بسیاری از کشورهای دنیا تنوع زیستی بهتر و تا حدی بکرتری داریم که در بسیاری از نقاط قابل مشاهده است. دوما گردشگران حیاتوحش گروهها و دستههای متعددی با علایق و رویکردهای متنوع هستند. برای مثال گردشگرانی به چاد میآمدند، تا فقط یک آنتلوپ خاص را ببینند، حتی اگر موفق به دیدن آن نمیشدند از دیدن ردها و آثار و نمایههای آن بسیار خرسند میشدند. جالب است در میان هزاران گردشگری که در سه سال فعالیت در چاد و بنین دیدم فقط یک گروه شانس دیدن یوزپلنگ شمال غرب را داشتند، اما همه آنها ساعتها از من در مورد این زیرگونه، رفتارها، تغذیه و ویژگیهایش میپرسیدند و از تلاشهای ما برای حفاظت از این زیرگونه قدردانی میکردند. بسیاری از گردشگران هستند که میخواهند حیات وحش ایران را ببینند و با تبلیغات مناسب هم میتوان بخش بزرگتری را برای این موضوع تشویق کرد. متاسفانه ما تابه حال خیلی متمرکز بر پتانسیل گردشگری حیات وحش در ایران نبودیم. از سوی دیگر در دولت و سازمانهای متولی مانند محیطزیست و میراث فرهنگی نیز ساز و کار دقیقی برای این نوع از گردشگری تعریف نشده است. جمع بزرگتری از توریستها درباره جاذبههای تاریخی و فرهنگی کشورمان اطلاعاتی دارند ولی درباره جاذبههای طبیعی و جانوری دادههای کمی وجود دارد. همچنین ما به توریستهای ماجراجو و تجربهگرایی که علاقه دارند با فعالیتهای حفاظتی همراه شوند، توجه زیادی نمیکنیم.
سازمانهایی مشابه «افریکن پارک» حاضر به سرمایهگذاری در ایران هستند؟
در صورتی که ساز و کارهای درست و قابل نظارتی از سوی دولت و سازمانهای متولی تعریف شود، مطمئنا موسسات داخلی و بینالمللی بسیاری علاقهمند خواهند شد که در این جریان سرمایهگذاری کنند. بسیاری از مدیران افریکن پارک از من در خصوص تنوع زیستی ایران میپرسیدند و با دیدن جاذبههایی مانند یوزپلنگ آسیایی، دو گونه خرس سیاه و خرس قهوهای، گور ایرانی، زاغ بور و... غافلگیر و هیجانزده میشدند. بیشتر آنها این سوال را می پرسیدند که چرا برای توسعه گردشگری در ایران اقداماتی انجام نمیشود. و بسیاری از آنها آرزوی دیدن این پتانسیلهای ارزشمند طبیعی، حیات وحش و همچنین فرهنگ و تاریخ ایران را داشتند. اما افسوس که تاکنون برای توسعه گردشگری حیاتوحش در ایران و جذب سرمایهگذاران سازوکاری اتخاذ نشده است.
منظورتان از سازو کار چیست؟
فرض کنید من به عنوان یک شهروند بخواهم منطقهای مانند پارک ملی گلستان را ببینم، ورود من به این پارک به راحتی نیست.
نامهنگاری با سازمان، درخواست جواز و... اما در آفریقا زمانی که شما تصمیم میگیرید از یک پارک ملی دیدن کنید کافی است به ورودی پارک یا وبسایت آن مراجعه کرده رزرو کنید، هزینه را پرداخت کنید و از دیدن حیات وحش آن لذت ببرید. همچنین تمامی مسیر بازدید شما کنترل و همزمان حیات وحش و خود شما توسط کادر پارک و تیم گردشگری حفاظت میشود. بسیاری از شرکتهای خصوصی نیز این فرآیند را تسهیل میکنند و با پکیجهای تور آماده، کار شما آسانتر نیز میشود. ما نیز باید سازوکارهای مرتبط با این شیوه توریسم حیاتوحش را تعریف، اقامتگاههای مرتبط را مجهز و بستههای گردشگری را تعریف کنیم. لازم است در تمام این فرآیند، جوامع محلی و نقش پررنگ آنها تعریف و دیده شود. همچنین در فرآیند این ساز و کارها با در نظر گرفتن ظرفیت برد گردشگری از آسیب به حیات وحش و تنوع زیستی جلوگیری کنیم. نه اینکه کلا مناطق را به روی همه ببندیم یا افراد خیلی خاصی را به مناطق حفاظت شده راه دهیم. فراموش نکنیم که پتانسیل گردشگری حیات وحش ایران همراه با رویکرد تورهای تجربهگرا و ماجراجویانه میتواند حفاظت از تنوع زیستی کشور را متحول کند. چه از نظر اقتصادی و درآمدی که این صنعت برای حفاظت از مناطق و جوامع محلی پیرامون دارد، چه از نظر حضور گردشگر مسوولیتپذیر به عنوان محیطبانان داوطلب.