دزد بیتقصیر!
سازمان بورس و اوراق بهادار وظیفه دارد با تهیه آییننامهها و دستورالعملهای اجرایی، نظارت بر اجرای قوانین، اتخاذ تدابیر لازم برای پیشگیری از وقوع تخلفات در بازار، بهکارگیری ابزارهای مالی جدید، تسهیل مقررات دستوپاگیر برای ایجاد نهادهای مالی و کمک به سرمایهگذاری غیرمستقیم و... به انجام معاملات روان و شفاف کمک کند. در واقع نوسانها و رشد و سقوطهای بازار سرمایه، ربط چندانی به عملکرد مدیران سازمان بورس ندارد. بازار سرمایه متاثر از متغیرهای کلان اقتصادی مانند نرخ بهره، نوسانات نرخ ارز، قیمتهای جهانی کامودیتیها و شرایط اقتصادی حاکم بر کشور است. اما برخی از مسوولان گاه با برخی اظهارات و اقدامات، خودشان مسوولیت روندهای حاکم بر بازار را برعهده میگیرند. به طور مثال، در زمستان ۹۹ و در میانه اصلاح بازار بورس تهران، ریاست وقت سازمان در اظهارنظری عجیب گفت: بازار سرمایه ایران تاریخساز خواهد شد و در یک اقدام تاریخی برای جلوگیری از ادامه اصلاح بازار، دامنه نوسان سهام را به صورت نامتقارن کرد که تنها نتیجه آن کاهش نقدشوندگی بازار سرمایه بود.
عامل بعدی، نقش دولت در اقتصاد است. نقش گسترده دولت در اقتصاد ایران باعث میشود سهامداران گمان کنند بورس تهران در تسلط کامل دولت است که این فرضیه چندان با آمار و ارقام همخوانی ندارد. در بهار ۹۹، دولت ایران در تلاش بود بتواند وام ۵میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول دریافت کند، در حالی که در تابستان همان سال، ارزش بورس تهران به بالای ۴۰۰میلیارد دلار رسیده بود.
در مرحله آخر نوبت به «تحلیلگران همیشه پیروز» میرسد؛ تحلیلگرانی که حتی اگر متوجه اشتباه در تحلیلهای خود شوند ترجیح میدهند برای حفظ وجهه و اعتبار خود شکستها را به گردن دیگری بیندازند. این مسائل دست به دست هم میدهند تا سرمایهگذاران به این نتیجه برسند که پشت هر اصلاح و ریزشی در بازارهای مالی یک دسیسه و توطئه وجود دارد که ذهنیت بسیار خطرناکی است. بهطور مثال پس از ریزش بورس تهران در تابستان ۹۹، بازار کریپتوکارنسیها شروع به رشد کرد. سرمایهگذارانی که ریزش بورس تهران را ناشی از دستهای پشت پرده میدانستند، بیمحابا و بدون ترس وارد بازار کریپتوکارنسیها شدند. آنها اعتقاد داشتند حضور در یک بازار بینالمللی نسبت به فعالیت در بورس تهران به مراتب ریسک کمتری دارد و گمان میکردند بازاری که در آن، از فروش سنگین حقوقیها و دولتی که به دنبال تامین مالی از بورس است خبری نیست ریزشهای سنگین رخ نخواهد داد و در نهایت، شد آنچه نباید میشد. بدون شک بازارهای مالی دارای نوسانها و فراز و نشیبهای خاص خودشان هستند که حتی برترین تحلیلگران و سرمایهگذاران هم توانایی پیشبینی و فرار از آن را ندارند. اتفاقا گاه برخی تلاشها باعث ایجاد زیان بیشتر میشود. اما اگر سرمایهگذار این نوسانات را بخشی از ذات بازارهای مالی ببیند، بهتدریج تلاش میکند در این شرایط مدیریت دارایی مطلوبی داشته باشد. شاید بالاتر از مطالعه و آموزش، برگشت به گذشته و بررسی و تجزیه و تحلیل شکستها و دلایل آن باشد. اما ذهنیتی که همه اتفاقات را ناشی از مسائل بیرونی بازار میبیند، تلاشی برای تحلیل اتفاقات گذشته نمیکند؛ ذهنیتی که باعث میشود سرمایهگذار حتی پس از سالها فعالیت، نتواند تجربه لازم برای فعالیت در بازارهای مالی را کسب کند.