برشی از یک کتاب
ماجرای شب عروسی
«سرگذشت شاهزاده خانم ایرانی» عنوان کتابی به قلم زهرا تاجالسلطنه دختر ناصرالدین شاه قاجار است که انتشارات دنیایاقتصاد اواخر فروردین ۹۳ منتشر میکند. این کتاب را مسعود کوهستانینژاد تصحیح کرده و بر آن مقدمهای تحلیلی و تحقیقی نگاشته است. در بخشی از این کتاب به عنوان «شب عروسی» آمده است: پس از اینکه اعلیحضرت از بازدید اردوی زنانه منصرف و دستور بار حضور (همای بخت) را برای شب دادند، ماشطه[مشاطه]های درباری در صدد آرایش عروس بر آمدند ولی عروس مانند صید رمیده و فراری به هیچوجه اطاعت از اندرز و نصایح آنها نمیکرد و به اصطلاح تن به قضا نمیداد و جز گریه و زاری کاری نداشت.
«سرگذشت شاهزاده خانم ایرانی» عنوان کتابی به قلم زهرا تاجالسلطنه دختر ناصرالدین شاه قاجار است که انتشارات دنیایاقتصاد اواخر فروردین 93 منتشر میکند. این کتاب را مسعود کوهستانینژاد تصحیح کرده و بر آن مقدمهای تحلیلی و تحقیقی نگاشته است. در بخشی از این کتاب به عنوان «شب عروسی» آمده است:
پس از اینکه اعلیحضرت از بازدید اردوی زنانه منصرف و دستور بار حضور (همای بخت) را برای شب دادند، ماشطه[مشاطه]های درباری در صدد آرایش عروس بر آمدند ولی عروس مانند صید رمیده و فراری به هیچوجه اطاعت از اندرز و نصایح آنها نمیکرد و به اصطلاح تن به قضا نمیداد و جز گریه و زاری کاری نداشت.
تدبیری که به خاطر (فرشته خانم) مدیره کل اندرونیها که گیسسفید باهوشی [بود] رسید این بود که انجمنی از خانمهای روستاییزاده مخصوصا (طوبی خانم دماوندی) که زن خوش سلوک شیرین کلامی بود، ترتیبی داده و آنها را وادار کند به بازیهای دهاتی دست زده، وسایل تفریح عروس را تدارک و گاهگاهی با همان زبان دهاتی و عادات معمولی کوهپایه بازیهای فرحانگیزی ترتیب بدهند که اسباب اشتغال روحی عروس فراهم و از حال وحشت و هراس خارج و کمکم مأنوس با محیط تازه شده و از افکار تاریک و ناپسندی که دارد خارج و خاصه برای انس با وضعیت جدید بشود.
تا بعدازظهر این ترتیب ادامه داشت و ناهار را هم در منزل طوبی خانم با حضور ماشطهها و سایر خانمهای خوشطبع صرف کردند. بعدازظهر ماشطهها که با چربزبانی صمیمیتی نسبت به عروس تازه بروز داده بودند آهستهآهسته به آرایش عروس پرداخته اما هر چه کردند مطابق آیین شهری او را زینت کنند موفق نشدند ناچار قرار بر این شد که خیاطههای اندرونی چند دست [لباس] دهاتی شبیه به هم به فوریت، تا عصر تدارک نمایند که بعضی از خانمها پوشیده هم بساط تفریح را فراهم و هم عروس را آماده نمایند. لباسها تا عصر تهیه شد. آن شب منظره غریبی در سرتاسر فضای اندرونها پدیدار شده بود به هر خانمی که تصادف میکردید یک یل زری آتشی و یک تنبان بلند پا کرده و زلفها را چتری زده یا بسته و یک مشت مهره میلی و کهربا و مروارید اصل و بدل به خود آویخته و خال و ختات کشیده و ابروها را وسمه غلیظ یا رنگ روناسی کرده و به کلی محیط اندرونها شبیه به مجلس عروسیهای کوهستانی شده و از آلات طرب و داریه فراوان شده و صدای رنگ طشتی به عیوق میرسید.
شاه از تمام این ترتیبات و تزئینات تا شب بیاطلاع بودند. اعلیحضرت عصر آن روز را سوار شده بودند و تفرج ملوکانه قدری به طول انجامید و به این وسیله وسائل آرایش عروس کاملاً فراهم و تدارک شده بود تنها چیزی که به محسنات این مجلس بزم میافزود این بود که برای رفع وحشت عروس و اینکه مبادا از سطوت شاهانه بهراسد لازم بود اعلیحضرت هم در این شب جشن حاضر برای تکمیل سور و سرور شده و خودشان هم حاضر برای قبول رولی در این نمایش بشوند به این طریق: تصمیم خانمها بر این شده بود که برای اعلیحضرت شاه هم یکدست لباس دامادی کوهستانی تهیه کنند و همین که در شورای بانوان این پیشنهاد طرح شد آراء تصویب گردید و اغلبی از خانمها در موقع دادن این رای، از خنده رودهبر شدند...
ارسال نظر