ادبیات و اقتصاد آزادی: آشتی‌کنان روشنفکری و اقتصاد

از اواخر قرن نوزدهم به ‌بعد، یکی از جنبه‌های اصلی روشنفکری بدگمانی به اقتصاد آزاد بوده است. این بدگمانی در قرن بیستم پررنگ‌تر شد و بین روشنفکری و اقتصاد آزاد یا اقتصاد بازار، خط تمایزی کشیده شد که در نهایت به شکل‌گیری رابطه‌ای خصمانه انجامید. روشنفکران غالبا چپگرا شدند و اقتصاد آزاد را محمل نابرابری و بی‌عدالتی انگاشتند. به‌همین علت آثار هنری و ادبی جهان غالبا با ذهنیت ضداقتصادی، خلق شدند. در این دوران، اقتصاد آزاد، نظریه‌ای در دفاع از توانگران و ستمگران پنداشته شد و روشنفکرانی که می‌خواستند از تهیدستان و ستمدیدگان حمایت کنند، منشأ همه بی‌عدالتی‌های اقتصادی و ناهنجاری‌های اجتماعی را در اقتصاد آزاد دیدند و به‌تدریج نام این نوع تفکر و عمل اقتصادی را «سرمایه‌داری» گذاشتند.

تقابل «روشنفکری-سرمایه‌داری»، به‌تدریج از یادها برد که روشنفکریِ اعتراضی قرون نوزدهم و بیستم از درون جنبش روشنگری قرن هجدهم بیرون آمده است و جانمایه آن جنبش هم استقلال مالی طبقه متوسط از شاهان و اشراف یا همان اقتصاد آزاد بوده است. این هم از یادها رفت که نظریه‌پردازان اقتصاد آزاد، نخستین کسانی بودند که در باب تمنا و تبانی سرمایه‌داران و دولت‌ها برای بی‌اثر کردن سازوکارهای رقابتی بازار و ایجاد انحصارهای غیرطبیعی هشدار داده بودند. اما با وجود این ذهنیت ضداقتصادی، بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان به‌دام نیرنگ دولت‌ها و سرمایه‌داران نیفتاده‌اند و با ظرافتی ستودنی، روابط جاری در بازار را توضیح داده‌اند. انتشارات «دنیای اقتصاد»، اواخر سال گذشته کتابی منتشر کرد که نشان می‌دهد این دسته از نویسندگان، زشتی‌هایی را که پشت سیمای بازار و به‌نام اقتصاد آزاد، پنهان شده‌اند اما در واقع در جهت منافع خاص و انحصاری عمل می‌کنند، افشا کرده‌اند. در مقدمه این کتاب (ادبیات و اقتصاد آزادی) آمده است:

پول، ثروت، بازار، حرص، تقلب، ستم، چپاول، بی‌رحمی، خشونت، زمختی، استثمار، انحصار، بردگی، رشوه، اجحاف و...اینها و واژگان پرشمار دیگر، در زبان عوام تقریبا همیشه و در زبان خواص در غالب موارد، ترجمان «اقتصاد» شمرده شده است. این تلقی از اقتصاد که شیوع جهانی هم دارد و خاص ایران نیست، موجب جدایی نظری و عملی اهالی ادب و هنر از متفکران و کنشگران اقتصادی شده است: گروه اول به حوزه معنا و لاهوت و گروه دوم به حوزه ماده و ناسوت رانده شده‌اند. کار اهل ماده در چشم اهل معنا، تجلی رویه پست انسان تصور شده و کار اهل معنا در چشم اهل ماده، خیال‌پردازی و وهم انگاشته شده است. این دوگانگی لابد علت‌های بسیاری دارد؛ اما تا آنجا که به علم اقتصاد مربوط می‌شود، علت را باید در وهله نخست در انفکاک علم اقتصادِ متعارف از فلسفه و دیگر دانش‌های انسانی، به‌ویژه ادبیات و هنر جست‌وجو کرد. تن دادن اقتصاد به سلطه تکنیک و تهی ‌شدنش از اصول موضوعه فیلسوفانه، قدرت اقناعی آن را میان دانشوران دیگر معارف انسانی کاهش داده و لاجرم اقتصاد را به «دانش کسب پول» فروکاسته است. سهم اهالی ادب و هنر در این جدایی نیز به تلقی ایشان از علم اقتصاد مربوط می‌شود. شاعران، نویسندگان و روشنفکرانی که از روایت‌های فیلسوفانه اقتصاد خبر داشته باشند کم‌شمارند و بر ایشان حرجی نیست، چرا که اقتصاددانانِ بی‌اطلاع از این مضامین و مفاهیم، پرشمارند. در دانشکده‌های اقتصادی جهان و به‌طریق اولی ایران، علم اقتصاد پا را از محدوده حساب و کتاب که از حواشی علم اقتصاد (و البته از ضروریات بنگاهداری اقتصادی) است بیرون نگذاشته‌اند و به این تصور دامن زده‌اند که علم اقتصاد چیزی نیست مگر مهارت‌های کسب سود.

همین تلقی از اقتصاد، در حدود یک قرن گذشته، محمل نقدهای بسیار بر علم اقتصاد به‌عنوان ابزار توجیه طبقات مسلط شده است. بخشی از این نقدها را دانشمندان علوم اجتماعی و اقتصادی نوشته و گفته‌اند و بخشی دیگر در قالب آثار ادبی و هنری ظاهر شده‌اند. سلطه بی‌چون‌و‌چرای چپگرایی بر ادبیات جهان آشکارترین نشانه چنین وضعی است. این نقدها که عمدتا ملهم از کارل مارکس و شاخه‌های مختلف مارکسیسم هستند، جانمایه‌ای مشترک دارند که همانا نشان دادن کاستی‌های نظام اقتصادی کاپیتالیستی و علم اقتصاد «بورژوایی» یا اقتصاد بازار است.مولف کتاب «ادبیات و اقتصاد آزادی» با تاکید بر فقره اخیر کوشیده است نشان دهد که داستان‌نویسان بزرگ جهان، از سروانتس تا توماس مان، زشتی‌ها و بی‌عدالتی‌های جهان را با استادی تمام نشان داده‌اند؛ اما تحلیل ادبی و فلسفی آثار ایشان نشان می‌دهد که ریشه این تباهی‌ها را اقتصاد آزاد یا رقابتی نمی‌دانسته‌اند، بلکه در این آثار نشان داده‌اند که دقیقا برعکس این صادق است، یعنی چیرگی قدرت سیاسی بر بازار است که موجب فقر و تیره‌روزی شده است نه جاری بودن سازوکارهای بازار. مطالعه این کتاب نشان می‌دهد هدف اولیه و بنیادی علم اقتصاد-دست‌کم از منظری که در این کتاب معرفی شده- آموزش مهارت‌های کسب پول نیست؛ بلکه تبیین فلسفه‌ای روشن درباب کنش‌های بشری و نشان دادن درونمایه‌های فلسفی و هنری کردارهای آدمی است که در داد‌و‌ستد و بازار متبلور و بازنموده می‌شود. چنین دانشی به زندگی انسان معنا می‌بخشد و عناصر مشروعیت‌بخشی به آزادی او را کشف می‌کند. بنابراین کتاب «ادبیات و اقتصاد آزادی» را می‌توان اثری دانست که تلاش می‌کند گسست میان «ثروت‌آفرینی و معناآفرینی» را که نوعا مفاهیم معارض انگاشته می‌شوند پر کند و بالطبع باب همنشینی نقادانه عوالم ماده و معنا را بگشاید و امکان‌هایی تازه برای گفت‌وگوی فیلسوفانه میان اقتصاددانان، نویسندگان و هنرمندان فراهم آورد.

دوره های مالی و سرمایه گذاری دوره های مدیریت و اقتصاد دوره های ارتباطات و روزنامه نگاری
کتاب های اقتصادی کتاب های مدیریت و بازرگانی کتاب های سیاسی
کتاب های اندیشه و فرهنگ کتاب های کودک و نوجوان کتاب های ادبیات و هنر