انتشارات «دنیای اقتصاد» هفته آینده منتشر میکند
آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟
کتاب «آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟» نوشته جوزف نای، هفته آینده منتشر میشود. این کتاب را ایوب فرخنده ترجمه کرده است. محور مباحث این کتاب، نقاط قوت و ضعف ایالات متحده آمریکا در عرصه جهانی است. بخشی از این کتاب که هفته آینده توسط انتشارات «دنیای اقتصاد» منتشر میشود، به شرح زیر است: «حتی اگر ایالاتمتحده در وضعیت افول کامل نباشد، قرن آمریکایی ممکن است با ظهور دیگر قدرتها به پایان برسد. ممکن است کشوری از آمریکا قدرتمندتر شود، چنانکه بریتانیا از هلند کامیاب در قرن هفدهم قدرت بیشتری پیدا کرد.
کتاب «آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟» نوشته جوزف نای، هفته آینده منتشر میشود. این کتاب را ایوب فرخنده ترجمه کرده است. محور مباحث این کتاب، نقاط قوت و ضعف ایالات متحده آمریکا در عرصه جهانی است. بخشی از این کتاب که هفته آینده توسط انتشارات «دنیای اقتصاد» منتشر میشود، به شرح زیر است: «حتی اگر ایالاتمتحده در وضعیت افول کامل نباشد، قرن آمریکایی ممکن است با ظهور دیگر قدرتها به پایان برسد. ممکن است کشوری از آمریکا قدرتمندتر شود، چنانکه بریتانیا از هلند کامیاب در قرن هفدهم قدرت بیشتری پیدا کرد. در پایان قرن نوزدهم، خیزش همزمان آلمان و روسیه در اروپا، ژاپن در اقیانوسیه و ایالاتمتحده در نیمکره غربی، بریتانیا را مجبور به توافق با آمریکا در مسائل مختلف و محدود کردن دکترین دریایی خود (داشتن ناوگانی بزرگتر از مجموع ناوگان دو کشور در رتبههای بعدی) در آبهای نزدیک اروپا کرد. شاید هیچ کشوری نتواند بر ایالاتمتحده پیشی بگیرد، اما اتحاد میان دیگر دولتها ممکن است بر برتری آمریکا و قابلیتش در تنظیم نظم بینالمللی نقطه پایانی بگذارد. آیا برای ایفای چنین نقشی گزینههایی وجود دارند؟
از زمانی که اقتصاد چین رو به رشد قرار گرفته است، این احتمال وجود دارد که هزینههای نظامی این کشور نیز افزایش یابد. چین حدود ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی (که نیمی از همین نسبت در ایالاتمتحده است) را در بخش نظامی هزینه میکند، اما تولید ناخالص داخلی چین با سرعت در حال رشد است. بودجه نظامی رسمی چین در سال ۲۰۱۴ با میزان ۱۳۲ میلیارد دلار چیزی حدود یکچهارم بودجه ایالات متحده بود، اما آمارهای چین در بخش هزینههای نظامی شامل بسیاری از اقلامی که در بودجه دفاعی آمریکا لیست شده است، نمیشود. موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک بر رقم اعلامی دولت چین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دیگر میافزاید. متعاقب دورهای از سرمایهگذاری پایین، از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۹ بودجه نظامی رسمی چین هر ساله دو برابر شد و در سال ۲۰۱۳ به ۱۲ درصد افزایش نسبت به سال پیشین رسید. زمانی نیروی نظامی غیرپیشرفته و نهچندان پیچیده چین بر دفاع ارضی در برابر اتحاد شوروی متمرکز شده بود، اما امروزه ارتش آزادیبخش خلق به نیرویی مدرنتر تکامل یافته که هدفش مقابله با مداخله آمریکا در منطقه آسیای شرقی است.
در عینحال، سهم ۱۱ درصدی چین از کل بودجه نظامی جهان خیلی کمتر از سهم ۳۹ درصدی آمریکا است. در نرخ رشد فعلی، بودجه نظامی چین شاید در سال ۲۰۲۰ به میزان نیمی از بودجه آمریکا برسد و ظاهرا در میانه این قرن با آن برابر خواهد شد، اما به لحاظ زرادخانههای متراکم تجهیزات نظامی مدرن، حتی بدون در نظر گرفتن متحدان ایالاتمتحده، برتری این کشور بر چین ۱۰ به یک است.» این واقعیت که چین بهزودی در طرحریزی قدرت جهانی رقیب ایالاتمتحده نخواهد شد نباید موجب چشمپوشی از این واقعیت شود که سرمایهگذاری چین برای ساخت جنگندهها، زیردریاییها، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک با برد متوسط، موجب افزایش هزینه هرگونه دخالت آمریکایی در آبهای نزدیک سواحل چین شده است. برد نظامی جهانی نباید با کارآمدی نظامی منطقهای خلط شود. اگر روند فعلی ادامه یابد و ایالاتمتحده تمایل به اطمینانبخشی مجدد به متحدان خود در منطقه داشته باشد، مجبور به کاهش آسیبپذیری نیروی خود در مواجهه با استراتژی بیرون راندن آمریکا از منطقه خواهد بود.
این امر مستلزم سرمایهگذاریهای هنگفت در توسعه ظرفیتهایی است نظیر؛ پهپادهای رادارگریزِ قابل کنترل از عرشه ناوهای هواپیمابر، زیردریاییهایی با قابلیت بیشتر برای حمله زمینی، دفاع موشکی بالستیک منطقهای، سیستم ماهوارههای کوچکتر دارای قابلیت انعطاف بیشتر و ظرفیتهای سایبری تهاجمی. در سال ۲۰۰۷، رئیسجمهوری هو جینتائو خطاب به حزب کمونیست چین اعلام کرد که این کشور نیاز به افزایش قدرت نرم خود دارد. برای یک قدرت در حال رشد مانند چین، که افزایش قدرت نظامی و اقتصادی آن موجب نگرانی همسایههای این کشور و تلاش برای پیوستن به یک ائتلاف برای ایجاد موازنه با آن میشود، یک استراتژی هوشمندانه استفاده از قدرت نرم است تا به اینصورت تهدید چین در نظر همسایگان کمتر جلوه کند و نیاز به ائتلافهای موازنهبخش کاهش یابد. قدرت نرم یک کشور عمدتا از سه منبع سرچشمه میگیرد: فرهنگ آن (در بخشهایی که برای دیگران دارای جاذبه است)، ارزشهای سیاسی آن (اگر پشتوانه آن کشور در داخل و خارج باشد) و سیاستهای خارجی آن (زمانی که مشروع جلوه کند و دارای اقتدار اخلاقی باشد). اما ترکیب کردن منابع قدرت نرم و سخت درون یک استراتژی هوشمندانه همواره آسان نیست.
ارسال نظر