نگاهی آماری به سینمای نوین ایران بعد از انقلاب
سیر نزولی مقبولیت سینما در ایران
طبل سینما بدون در نظر گرفتن مخاطب توخالی است
امیرحسین علمالهدی بیش از 34 سال از عمر سینمای نوین ایران اسلامی میگذرد و سینما در این سالها توانسته است با تمام فراز و نشیبهای موجود به حیات طبیعی (بالاخص در دهه 60 شمسی) و تا حدودی مصنوعی (و بالاخص در 4 سال گذشته) خود ادامه دهد.
بهتر است در آستانه روز سینما نگاهی منصفانه «به دور از خودشیفتگی یا با دشمنی» به این تاریخ داشته باشیم. بسیاری از سینماگران معتقدند قبل از پیروزی انقلاب اسلامیدر اوایل شروع دهه 50 تا سال 57 سیطره همه جانبه فیلم خارجی، نفس تولیدکنندگان فیلم را به شماره انداخته بود و با توجه به هزینههای بالای تولید فیلم در ایران و استقبال سینماداران از فیلمهای خارجی ارزان به دلیل تقاضای بالای مردم، تولید فیلم به پایینترین میزان خود رسید (نگارنده این یادداشت معتقد است که مهمترین دلیل شکست تولید در ایران، کپیکاری این سینما از روی مضامین فیلمهای خارجی بوده است و مردم به دلیل دسترسی به مضامین اورجینال این فیلمها دلیلی نمیدیدهاند که به سراغ فیلمهای داخلی با مضامین دست چندم بروند !). با انقلاب اسلامیسینما در ایران به حالت رکود کامل رسید؛ تا اینکه در10 اسفند سال 1357 دوباره سینماها به فعالیت خود پرداختند و دوران نوینی از سینما با استناد به سخنان تاریخی امام راحل(ره) در بهشت زهرا آغاز شد. در این دوره از 420 سینمای فعال قبل از انقلاب در سراسر کشور بیش از 180 سینما دچار حریق و آتش سوزی شده بود (به نقل از رییس
انجمن سینماداران در سال 1358)، بنابراین کمتر از 300 سینما فعالیت مجدد خود را آغاز کردند و در دهه 60 توانستند با سیاستهای حمایتی از تولید داخلی و ورود نیروهای جوان به عرصه سینما و پرهیز از «سکس و خشونت»، این دهه را به عنوان یک نوستالژی در تاریخ سینمای ایران ماندگار کنند. به گونهای که در سال 1368 سینماها در ایرانی با جمعیت 40 میلیون نفری توانستند با رکوردی به یادماندنی بین 75 تا 80 میلیون مخاطب را پذیرا باشند (با جمعیت شهرنشین حدود 40 درصد !). متاسفانه ما شاهدیم که در سال 1392 به 25 درصد این رقم رسیدهایم (در این سال پیشبینی میشود 8 میلیون نفر به سینما مراجعه کنند!) در حالی که جمعیت ایران در این سال به 76 میلیون نفر رسیده است و حدود 70 درصد جمعیت نیز شهری هستند.
مجموع سیاستهای هوشمندانه هدایتی، حمایتی و نظارتی در دهه ۶۰ بالاخص در دوران جنگ تحمیلی توسط سیاستگذاران سینما در کنار محدودیت شدید رقیب اصلی (فیلم خارجی)، موجب شد تولیدات داخلی یکهتاز عرصه تولید، توزیع و نمایش سینماهای سراسر کشور باشند و در سال ۱۳۶۸ که با اولین سال پس از ۸ سال جنگ تحمیلی مصادف بود به بالاترین میزان مخاطب دست پیدا کنند. با این وجود سیاستگذاران فرهنگی و هنری کشور بهرغم سیاستهای اصولی در سینمای ایران تا سال ۱۳۶۸، در ادامه متاسفانه نتوانستند به درک صحیحی از چشماندازهای این عرصه و رصد استراتژیهای جدید تغییر در کانالهای ارتباطی رسانهای کشورهای رقیب و بالاخص بازتعریف کارکرد سرگرمگونه در سالهای پس از جنگ دست یابند. آنها در سالهای ابتدایی پس از دفاع مقدس همچنین نتوانستند روند رو به رشد سینما در ایران را حداقل در جذب مخاطبین نهادینه کنند. به این ترتیب با تغییر شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور در دهههای ۷۰ و ۸۰ و بالاخص سالهای آغازین دهه ۹۰ سیاستهای سینمایی دستخوش بازی سیاست مدارانی قرار گرفت که با توجه به اوضاع وخیم اقتصادی و سیاسی کشور رییس دولت یازدهم
نیز به ناچار از عدم اولویت «فرهنگ» در سیاستهای خود در این دولت خبر داد! بهتر است قبل از ادامه این یادداشت نگاهی داشته باشیم به تعداد بینندگان سینما از سال ۱۳۶۸ تا به امروز که نشان از سیر نزولی مقبولیت سینما در مردم ایران زمین دارد:
در دهه ۶۰ شبکههای تلویزیونی (۱و۲) رقیب قدرتمندی برای سینما نبودند اما به مرور زمان که مردم از طریق کانالهای غیررسمی توانستند به سینمای خانگی دست یابند رقیبان اصلی سینما کمکم خود نمایی کردند. در اواسط این دهه زمانی که خانوادههای ایرانی با تکنولوژی «بتاماکس» توانستند بر اساس «حقانتخاب» (حقی که سینمای ایران تا به امروز به آن در سالنهای سینما بها نداده است) به سینمای دیگر کشورها دسترسی راحتی داشته باشند سیر نزولی سینما آغاز شد. در کنار این عامل، اعوجاج در سیاستگذاریهای فرهنگی دولتها، تغییر مدیریتهای سینمایی هر ۳ سال یکبار، ممیزیهای سلیقهای و انحصارطلبی تولیدکنندگان داخلی و افزایش کانالهای دسترسی مردم به محصولات رسانهای همانند همه گیر شدن تجهیزات ویدئویی و شبکههای ماهوارهای و افزایش ضریب نفوذ اینترنت در منازل مخاطبان میلیونی سینماها موجب شد «کوچ مخاطب» از سالنهای سینما به خانهها آغاز شود و مردم بدون هیچ مزاحمتی در منازل خود به راحتی به سینمای جهان در تیراژ نامحدود (با مبلغی پایین تر از هزینه سینما رفتن) دسترسی پیدا کنند. دولت و تولیدکنندگان داخلی به جای جبران
سیاستهای اشتباه خود مشکل را در افزایش نفوذ رقبا در زمین بازی مصرفکنندگان ایرانی و نه در کمکاری و انحصارطلبی خود دنبال کردند. عدم رویکرد حل مسالهای موجب شد در عرض ۲۴ سال مخاطب ۴۰ میلیونی در سال ۶۸ «هر ایرانی در طول سال ۲ بار به سینما رفته است» به مخاطب ۸ میلیونی در کشور ۷۶ میلیون نفری در سال ۹۲ کاهش یابد «هر ایرانی در وضعیت فعلی هر ۹ سال یکبار سینما میرود!»
از دیدگاه بنده تولید و حمایت بی چون چرا از تولیدکنندگان غیرکیفی توسط دولتها مهمترین آسیب فعلی سینما در ایران است. جدول زیر نگاهی دارد به وضعیت تولید فیلم سینمایی در کشورهای جهان:
• تعداد تولید فیلم کشورها شامل تولیدات با سرمایهگذاری مشترک با سایر کشورها نیز میشود.
و اما قبل از اینکه سینمای ایران را در دو شاخص مهم سرانه مخاطب و سرانه سالن سینما با سینمای جهان قیاس نماییم، بهتر است نگاهی به وضعیت سرانه سینما در کشور داشته باشیم:
• تعداد شهرهای کشور: ۱۱۴۱
• ۲۴۷سالن سینما (پرده) در کشور به فعالیت نمایش فیلم مشغول میباشند.
• تعداد شهرهای دارای سینما: ۶۰
• تعداد شهرهای فاقد سینما: ۱۰۸۱
• جمعیت کشور: ۷۵۰۹۳۴۴۴
• جمعیت کشور بر اساس دسترسی به سینما: ۳۱.۸۱۹.۶۷۹
• جمعیت کشور بر اساس عدم دسترسی به سینما:۴۳.۲۷۳.۷۶۵
• جمعیت شهری که به سینما دسترسی ندارند: ۲۱.۸۲۶.۹۸۲
• جمعیت روستایی: ۲۱.۴۴۶.۷۸۳
و اما قیاس اول از بین ۶۰ کشور دارای سالن سینما و مخاطبین آن (سرانه مخاطب براساس تعداد):
• امارات عربی متحده با ۳/۲، قطر با ۳/۱، کویت با ۶/۰ و لبنان با ۷/۰ در ردههای بالاتر از ایران در جدول سرانه مخاطب قرار دارند.
و اما مهمترین شاخص دیگر در میان کشورهای دارای سینما، تعداد سالنهای سینما است که به عنوان مهمترین شاخص شناخته میشود و اما جایگاه ایران در میان کشورها:
• استانداردهای جهانی به ازای هر ۱۰ هزار نفر یک سالن سینما را تعریف کرده است و با توجه به جمعیت ایران این استاندارد به ازای هر ۳۱۰ هزار نفر یک سالن سینما است. امارات متحده عربی با ۲۵۵ سالن سینما و جمعیت ۵/۵ میلیون نفری خود جزو کشورهای برتر سرانه سالنهای سینما در جهان است.
موخره:
سینمای ایران در صورت رشد سایر بخشهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... میتواند به رشد مطلوبی دست پیدا کند.کشورمان برای حفظ رابطه مخاطب با سینماهایش راهی به جز واگذاری ۳۰ تا ۴۰ درصد از فضای نمایشی خود به فیلمهای خارجی و کاهش تولیدات و افزایش کیفیت فیلمها ندارد؛ در صورت عدم تحقق این امر سینمای ایران روز به روز از تماشاگرانش کاسته خواهد شد. ایران به دلیل دارا نبودن ساختهای نمایش سینمایی نگاه ویژهای به حوزه نمایش خانگی دارد و بیش از ۳۰۰ میلیون دلار در طول سال گردش مالی این شبکه (شبکه رسمی و غیررسمی) در ایران است، این در حالی است که تنها در سال ۲۰۱۱ سینمای ایران توانسته است به ۱۰ میلیون دلار در نمایش سینمایی دست پیدا کند! دولت برای حفظ این شاخص توسعه اجتماعی راهی ندارد جز اینکه به تغییرات اساسی در سیاستگذاریهای خود بپردازد و ضمن کمرنگ کردن حضور خود در تصدیگریها و کاهش ممیزی نسبت به افزایش سوبسیدهای کارآ در توسعه ساختارهای نمایشی نقش اساسی پیدا کند. تولیدکنندگان داخلی به دلیل انحصار در بازار سینمایی کشور از اتوریته زیادی برخوردارند و دولت نیز از این تولیدکنندگان حمایتهای کافی
میکند، اما غافل از این است که راز موفقیت سینما در سالنها، ایجاد رقابت و احترام به حق مسلم مخاطب است که همان «حق انتخاب» نامیده میشود. تازمانی که این حق به رسمیت شناخته نشود حرف زدن از رونق سینما در ایران کوبیدن بر طبل خالی است و دستاوردی برای سینما نمیتوان با این وضعیت متصور بود.
منابع:
• آمار فروش سینماهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
• تاریخ سینمای ایران جلد ۲ تالیف جمال امید
• گزارش سینمای جهان در سال ۲۰۱۲ توسط مرکز سمعی و بصری اتحادیه اروپا
ارسال نظر