مترجم: مجید اعزازی رتبه‌بندی جهانی صنعت نشر که پس از سال 2007 سالانه به روز می‌شود، 54 شرکت انتشاراتی با درآمد بیش از 150 میلیون یورو (یا 200 میلیون دلار) را معرفی می‌کند.
تعداد کل شرکت‌ها‌ی رتبه‌بندی شده بین 50 تا بیش از 60 شرکت نوسان داشته است. (در عین حال، مشاهده‌ها‌ی تاریخی در گزارش تحلیلی پیش رو تنها به 50 شرکت برتر مربوط می‌شود تا زمینه مقایسه مناسب‌تر فراهم شود.)
رتبه‌بندی کنونی بر اساس داده‌ها‌ی مربوط به درآمد سال ۲۰۱۲ هر یک از شرکت‌ها‌ی یادشده صورت گرفته است. این داده‌ها‌ از گزارش‌ها‌ی رسمی ‌شرکت‌ها‌ به دست آمده‌اند یا اینکه توسط برخی از آنها با هدف انعکاس در تحقیق حاضر فراهم شده‌اند.
این رتبه‌بندی براساس دسته‌بندی درآمدهایی که از تمام انواع انتشارات (از جمله کتاب، مواد دیجیتالی و اطلاعات حرفه ای) و همچنین توزیع کتاب حاصل شده ، صورت گرفته است. درآمدهای ناشی از انتشار روزنامه و مجله و همچنین فعالیت آژانس‌ها‌ی خبری و انتشاراتی‌ها‌ی دارای شخصیت حقوقی از جامعه آماری این رتبه‌بندی کنار گذاشته شده‌اند.
این رتبه‌بندی بر اساس واحد پول یورو بنا نهاده شده است. داده‌ها‌ی گزارش شده بر اساس سایر ارزها به نرخ مبادله‌ای یورو در تاریخ ۲۹ دسامبر ۲۰۱۲ تبدیل شده‌اند.
رتبه‌بندی جهانی شرکت‌ها‌ی انتشاراتی ابتکار شرکت فرانسوی Livres Hebdo، شرکت انگلیسی bookseller، شرکت آلمانی Buchreport، شرکت Publishers weekly از ایالات متحده آمریکا و شرکت PublishNews از برزیل است.

مشاهده‌ها‌ی کلی
رتبه‌بندی مبتنی بر آمارهای مربوط به درآمد شرکت‌ها‌ در سال ۲۰۱۲ است، ۶۰ گروه انتشاراتی را با درآمد ۵۶ میلیون و ۵۶۶ هزار یورو (رقمی‌بیشتر از رقم ۵۴ میلیون و ۳۰۳ هزار یورو درآمد ۵۴ شرکتی که در سال گذشته رتبه‌بندی شدند) رتبه‌بندی کرده‌است. اما مقایسه دقیق ۵۰ شرکت برتر، برخی نیرو محرکه‌ها‌ی پرقدرت صنعت نشر جهانی را آشکار می‌کند.
۱۰ شرکت بزرگ انتشاراتی جهان بیش از نیمی ‌از درآمد ۵۰ شرکت رتبه‌بندی شده را به خود اختصاص می‌دهند. البته این سهم به کندی و به تدریج از ۵۷ درصد (در سال‌ها‌ی ۲۰۰۸، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰) به ۵۵ درصد در سال ۲۰۱۲ کاهش یافته است. همزمان، سهم ۳۰ شرکت که بین رتبه‌ها‌ی ۲۱ و ۵۰ قرار دارند از ۲۱ درصد در سال‌ها‌ی ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ به ۲۵ درصد در سال ۲۰۱۲ افزایش یافته است. (نمودار شماره یک را ببینید).
این ارزیابی به خوبی نشان می‌دهد که چگونه شرکت‌ها‌ی جدید به ویژه شرکت‌ها‌ی برآمده از بازارهای نوظهور به عرصه جهانی وارد می‌شوند و نقش خود را در این عرصه به خوبی به ایفا می‌کنند.
همچنین سه بخش عمده صنعت نشر، شامل انتشارات اطلاعات حرفه ای، علمی، تکنولوژیک و پزشکی (اس.‌تی.‌ام)؛ انتشارات آموزشی و انتشارات تجاری به طور کاملا متفاوت رشد کرده‌اند.
بخش اس.‌تی‌.ام ۴۱ درصد از درآمدهای گزارش شده را به خود اختصاص می‌دهد، درحالی که انتشارات آموزشی بیش از یک سوم یا ۳۴ درصد درآمدها را نمایندگی می‌کند، در مقابل نقش انتشارات تجاری (یا ادبیات عمومی) در صنعت انتشارات بین‌المللی تا ۲۵ درصد ارزش کل ایجاد شده کاهش یافته است. به طور قابل توجهی شکاف بین سهم انتشارات آموزشی و تجاری حتی بیش از پیش در حال بزرگ شدن است و نشان می‌دهد که بخش «آموزشی» صنعت نشر در حال حاضر شاید رقابت‌پذیرترین بخش این صنعت باشد. (نمودار شماره ۲ را ببینید.)
در اولین نگاه، به نظر می‌رسد که حلقه برتر صنعت نشر جهانی نوعی دوام و ثبات شگفت‌انگیز را بازتاب می‌دهد، به‌طوری که طی سه سال گذشته چهار شرکت برتر در رتبه یکسانی قرار داشته‌اند. افزون بر این، برخلاف اثر بحران اقتصادی، تمام ده رتبه برتر طی سه سال گذشته تازه‌وارد نبوده‌اند و تنها رتبه‌ها‌ی آنها تغییر کرده است. اما در نظر گرفتن چنین دوامی‌به عنوان گواه تثبیت در این بخش، منجر به تاویل و تفسیر بد آن دسته از تغییرات پر فراز و نشیبی می‌شود که لایه‌ها‌ی زیرین این صنعت را توصیف می‌کنند. در واقع، تمام اکوسیستم کتاب و خوانندگان و همچنین صنعت نشری که آن را تغذیه می‌کند در حال دگردیسی و بازسازی است و رتبه‌بندی پیش رو به خوبی این فرآیند را نشان می‌دهد.
بازاری که روزگاری تحت حاکمیت گروهی از شرکت‌ها‌ی بزرگ مستقر در اروپای غربی، نیویورک و ژاپن بود، حالا شاهد ظهور گروه‌ها‌ی انتشاراتی از چین، روسیه یا برزیل است که به صحنه رقابت‌ها‌ی جهانی راه یافته‌اند. آنها نه تنها در بازارهای داخلی خود دارای وزن سنگینی هستند، بلکه آماده شراکت بین‌المللی هستند یا - در مورد چین- به‌اندازه‌ای از جاه‌طلبی دست یافته‌اند که بتوانند به بازیگران بین‌المللی تبدیل شوند.
به عبارت دیگر، بازیگران جدید به طور کل یا از بخش خرده‌فروشانی مانند آمازون می‌آیند یا ازطرف صنایع رسانه‌ای مرتبط (به طور مثال اپل از طریق iTunes یا iBookstore) به این حوزه وارد می‌شوند و نقش‌ها‌یی را در زنجیره ایجاد ارزش به عهده می‌گیرند؛ نقش‌ها‌یی که در گذشته به طور کامل مستقل بودند و به انتشاراتی‌ها‌ اختصاص داشتند. بررسی این مساله در قلمروی پژوهش حاضر نمی‌گنجد، اما به احتمال زیاد رتبه‌بندی حاضر، بستری معنادار و مرتبط برای ارزیابی شرکت‌ها‌ی انتشاراتی پیش‌روی ِ بین‌المللی به شمار می‌رود.

ده گروه انتشاراتی برتر جهانی
همانند سال‌ها‌ی گذشته، سه گروه از ده گروه‌ها‌ی انتشاراتی برتر تقریبا به طور اختصاصی روی اس. تی. ام متمرکز هستند. یک گروه تمرکز مشابهی روی متون آموزشی (گروه McGraw-Hill) دارد، در حالی که هر دو انتشاراتی Pearson با رتبه یک و Holtzbrinck با رتبه ده درآمدهای حاصل از انتشار متون آموزشی، گزارش می‌دهند که از درآمد انتشار متون تجاری بیشتر است. (نمودار سه را ببینید). در عین حال، این بررسی کلی نشان می‌دهد که سیر تکامل درآمدهای شرکت‌ها‌ یکسان نبوده است.
تنها انتشارات Pearson (با درآمدهای ناشی از انتشار متون آموزشی) رشدی پیوسته را تجربه کرده است. برای برخی مانند Random House در کنارافزایش چشمگیر سود در سال ۲۰۱۲، درآمدی پرنوسان گزارش شده است. (نمودار شماره چهار را ببینید)
پس از تلاطم‌ها‌ی ناشی از تغییر دیجیتالی در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا، این دو کشور با توجه به این امر بازارها را تعریف می‌کنند، با این وجود درآمد دو کشور طی سال ۲۰۱۲ درحال بهبود بوده‌ است. با این حال بررسی اینکه آیا این ارزیابی به طور مثبت روی سود شرکت‌ها‌ی انتشاراتی تجاری هم اثر می‌گذارد یا نه بسیار جالب خواهد بود.
داده‌ها‌ی ۲۰۱۲ که این رتبه‌بندی بر اساس آنها صورت گرفته است، برخی تغییرات قریب‌الوقوع مالکیتی در این بخش را بازتاب نمی‌دهد و آگهی‌ها‌ی مربوط به ادغام‌ها‌ و تملک‌ها‌ هنوز به فشار برای ادغام بیشتر و تغییر ساختار عمده در انتشاراتی‌ها‌ی تجاری منجر نشده است. با این وجود انتشار اعلامیه ادغام Random House و Penguin در اواخر سال ۲۰۱۲، بسیاری از ناظران دریافتند که دوره تازه‌ای از ادغام‌ها‌ در این صنعت در حال ظهور است. هرچند که در این مرحله، بازسازی‌ها‌ و تغییر ساختارهای بیشتری در میان بزرگ‌ترین بازیگران اعلام نشده است. اما در میان گروه‌ها‌ی انتشاراتی محلی و منطقه‌ای، برخی چشم‌اندازها و الهام‌ها‌ی جدید غیرقابل چشم‌پوشی هستند.

نگاهی به بازار نشر متون آموزشی
نشر آموزشی، بخشی به شدت پیچیده است. این پیچیدگی فقط به دلیل گذار از متون درسی چاپی به مواد و خدمات آموزشی دیجیتال نیست، بلکه به دلیل این است که چند نهاد از بزرگ‌ترین نهادهای انتشاراتی جهان ظرفیت و خدمات یکپارچه خود را به بازارهای سراسر جهان سوق می‌دهند.
همزمان، آموزش به شدت سیاسی است و کشورهای بسیاری - در«جهان کهن» به‌اندازه «اقتصادهای نوظهور»- می‌خواهند در این بخش حرفی برای گفتن داشته باشند و به همین دلیل، یک یا چند بازیگر قدرتمند داخلی اغلب به منظور تامین جاه‌طلبی‌ها‌ی دولت مورد توجه واقع می‌شوند.
همزمان، بازارهای بزرگ جدید در تمام اقتصادهای نوظهور - نه تنها در دولت‌ها‌ی عضو بریک (برزیل، روسیه، هند و چین) که فراتر از این گروه در کشورهای دارای جمعیت زیاد و طبقه متوسط در حال ظهور مانند مکزیک، ترکیه، اندونزی و همچنین کشورهای حاشیه خلیج‌فارس - پتانسیل زیادی برای رشد دارند. (نمودار شماره ۵ را ببینید).