آگاهسازی؛ ضرورت حفظ منابع
بسیاری از مسوولان برای کسب رضایت مردم و گاه برای جلب آرا در انتخابات وعدههای بسیاری دادهاند، سخنرانیهای پرشور داشتهاند که آب حق ما است و اینکه انتقال آب بینحوضهای زندگی مردم منطقه را دگرگون میکند (تاثیر مثبت در حوضههای دریافتکننده و منفی در حوضههای مبدا). اما از این حقیقت غافل بودند که اگر به هر دلیل وعدهها محقق نگردد یا اطلاعات به طور مبالغه آمیز در اختیار مردم قرار بگیرد آنچه بر جا می ماند نارضایتی و حس ناامیدی در جامعه است و گاه قناعت از بین رفته و توقع غیرمعقول جای آن را در اذهان میگیرد و تنازعات در جامعه افزایش پیدا میکند.
بسیاری از مسوولان برای کسب رضایت مردم و گاه برای جلب آرا در انتخابات وعدههای بسیاری دادهاند، سخنرانیهای پرشور داشتهاند که آب حق ما است و اینکه انتقال آب بینحوضهای زندگی مردم منطقه را دگرگون میکند (تاثیر مثبت در حوضههای دریافتکننده و منفی در حوضههای مبدا). اما از این حقیقت غافل بودند که اگر به هر دلیل وعدهها محقق نگردد یا اطلاعات به طور مبالغه آمیز در اختیار مردم قرار بگیرد آنچه بر جا می ماند نارضایتی و حس ناامیدی در جامعه است و گاه قناعت از بین رفته و توقع غیرمعقول جای آن را در اذهان میگیرد و تنازعات در جامعه افزایش پیدا میکند. در حالی که مسوولان در پی حفظ ثبات اقتصادی و افزایش رضایت در محدوده مدیریت خود هستند. کارشناسان معتقدند که اگر توسعه به صورت هماهنگ ایجاد نشود مهاجرت کنترل نمیشود و با عدم تامین نیازها، سیل هجوم به شهرهای بزرگ بیشتر خواهد شد. هرچقدر افزایش نارضایتیها و توقعات در جامعه فشار بیشتری بر مسوولان برای تسریع طرحهای انتقال آب ایجاد میکند، نگرانیهای مدافعین محیطزیست افزایش مییابد. آنها نگرانند که در این فرآیند تسریع شده مطالعات جامعی صورت نگیرد یا اینکه مصالح امنیتی و سیاسی موقت، پایداری محیطزیست را به خطر اندازد. جامعه حوضه مبدا هم به درستی نمیداند که آیا طبق قانون از منافع انتقال آب بهرهمند میشود یا اینکه بهرغم وعدهها پس از اجرای طرح به کنار رانده خواهد شد. در این شرایط در حالی که تجربه سایر کشورها در انتقال آب نادیده گرفته شده و مسائل اجتماعی و زیست محیطی این نوع طرح ها در کشورمان هنوز حل نشده، بحث انتقال از آبهای مرزی (ارس،خزر و خلیج فارس) مطرح میشود که به مراتب آثار پیچیدهتری را به همراه خواهد داشت. اعتمادسازی و تقویت حس همدلی امروزه اعتمادسازی به عنوان یکی از اصول موفقیت در مدیریت شناخته شده است. اعتمادی که بر پایه آگاهی و شناخت باشد ثبات بیشتری را به همراه دارد. اما متاسفانه در طرحهای بزرگ و کوچک کشورمان پیامدهای منفی عنوان نمیشوند و اطلاعات کافی در اختیار جامعه تحتتاثیر قرار نمی گیرد. به عنوان مثال در مورد طرحهای انتقال آب به فلات مرکزی حتی متخصصان و کارشناسان هم از مصارف واقعی آب انتقال یافته بیاطلاعند. برخی صاحبنظران در مورد حجم انتقال آب، نحوه مصرف و کاربری آن در مناطق مقصد نقدهای بسیاری دارند. با وجود اینکه طرح محدوده وسیعی را متاثر کرده، مردم از مشکلات سایر مناطق بیخبرند. چرا که تنها از مزایای آن شنیدهاند و از آسیبها درمناطق مبدا بیاطلاعند. در این محیط بیخبری، عدهای با استفاده از تحریک عواطف، در پی کسب منافع شخصی هستند. صحبتهای مسوولان بسیار اجمالی و مبهم است و به سختی می توان فهمید که کدام بخش از گفتهها واقعا اجرا شده یا اینکه اساسا امکان محقق شدن آن وجود دارد. بنابراین صداقت در بیان واقعیتها، تاکید و تمرکز بر اهداف مشترک، دوری از ایجاد تبعیض و تقویت حس همدلی میتواند مقاومت جامعه در گذر از مشکلات و موانع را افزایش دهد؛ همچنین اعتمادسازی به پذیرش هشدارها کمک میکند.
ارسال نظر