فاطمه باباخانی - واردات ۶/۶ میلیون تن گندم در سال ۹۱ (۸۸ کیلوگرم گندم به ازای هر ایرانی)، با دلار ۱۲۲۶ تومانی، آن هم در شرایطی که هشت سال پیش واردات گندم در کشور به صفر رسیده بود، احتمالا خبر خوشایندی نیست. ناخوشایند خواندن این خبر، به هیچ عنوان به دلیل دفاع از تفکر «خودکفایی در تولید همه محصولات» نیست، بلکه به دلیل ارزش استراتژیک محصول گندم است که اندکی نوسان در تامین آن (مثلا به دلیل محدودیت‌های وارداتی ناشی از تحریم‌ها) می‌تواند تبعات منفی اقتصادی و اجتماعی متعددی به بار آورد. افزایش شدید واردات گندم در سال ۹۱، باعث شد بلافاصله تحلیل‌های متعددی در این زمینه شکل بگیرد، از افرادی که «پایین بودن قیمت خرید تضمینی گندم» را عامل افزایش صادرات غیرقانونی گندم به کشورهای همسایه می‌دانند، تا افرادی که معتقدند اختصاص دلار ۱۲۲۶ تومانی برای واردات گندم، عاملی برای تشویق سازمان‌های دولتی به واردات گندم (به جای خرید گندم از کشاورزان داخلی) بوده است. عده‌ای از کارشناسان هم، اعتقاد دارند که در عصر جهانی شدن اقتصاد و در هم‌تنیده شدن روزافزون اقتصاد کشورهای مختلف، تاریخ مصرف مفهوم «خودکفایی در تولید محصولات مختلف»، حتی در مورد محصولاتی استراتژیک مانند گندم، به پایان رسیده است و باید در بازار رقابت با کشورهای دیگر وارد شد و از باز کردن درها نهراسید. گوناگونی نظرها در این حوزه، روزنامه «دنیای‌اقتصاد» را بر آن داشت تا در قالب یک پرونده دیدگاه‌های مختلف در این حوزه را گرد هم آورد.