چگونه خودرو، سرمایه شد؟ - ۱۸ آبان ۹۱
ممکن است محافظهکار باشید و سپردهگذاری در بانک را انتخاب کنید که سود مشخصی دارد و تهدیدی هم متوجه پولتان نمیشود. جای پولتان نزد بانک امن است و ضرری هم به سلامتیتان نمیزند. اما اگر از سودی که به پولتان میرسد ناخشنود باشید، چطور؟ از این هم فراتر برویم؛ فرض کنید پولی داشتید که کفاف خرید یک خودرو متوسط یا یک گردنبند طلای ۱۸ عیار را میداد، تصمیم میگیرید کمی ریسک کنید و از بانک، مثلا به بورس بروید یا اصلا کمی آن طرفتر از بورس، از صرافیهای ارز و سکه قیمت بگیرید، ضرب و تقسیم کنید و ریالتان را تبدیل به دلار کنید یا اینکه سکه بخرید.
ممکن است محافظهکار باشید و سپردهگذاری در بانک را انتخاب کنید که سود مشخصی دارد و تهدیدی هم متوجه پولتان نمیشود. جای پولتان نزد بانک امن است و ضرری هم به سلامتیتان نمیزند. اما اگر از سودی که به پولتان میرسد ناخشنود باشید، چطور؟ از این هم فراتر برویم؛ فرض کنید پولی داشتید که کفاف خرید یک خودرو متوسط یا یک گردنبند طلای 18 عیار را میداد، تصمیم میگیرید کمی ریسک کنید و از بانک، مثلا به بورس بروید یا اصلا کمی آن طرفتر از بورس، از صرافیهای ارز و سکه قیمت بگیرید، ضرب و تقسیم کنید و ریالتان را تبدیل به دلار کنید یا اینکه سکه بخرید... فرقی نمیکند. تا این جای کار، نتیجه کارتان چندان بد نبوده است. شما پولی داشتید و تصمیم به سرمایهگذاری گرفتهاید. کسی هم به شما خُرده نمیگیرد. مهم انتخاب شماست. یک انتخاب که کالایی را «نشان» میکند و ممکن است به هدف بخورد یا نخورد. این کالا، حالا یک «کالای سرمایهای» است. وقتی نام کالای سرمایهای میآید، اولین چیزی که به ذهن هر کسی خطور میکند؛ خانه است. بله، درست است. یک خانه، یک آپارتمان کوچک در هر نقطهای که باشد، سرمایهای است برای آیندهتان. اما خرید یک خانه چیزی
نیست که بشود با مثلا مانده دخل و خرجتان انجام دهید. برنامهریزی بلندمدت میخواهد. باید نمودار هزینههایتان را طوری ترسیم کنید که از درآمدها بیشتر نشود. به گونهای که در برنامهای شاید 5 ساله بتوانید خانهدار شوید. پس با این حساب، بهتر است فعلا خانه را از فهرست کالاهای سرمایهای که میتواند «بالفعل» برای شما سودآوری داشته باشد خارج کنیم. هر چه باشد ما در مورد سرمایهگذاری «خُرد» صحبت میکنیم. به جز بازار رسمی، بازار غیررسمی هم به سرمایه «خُرد» شما چراغ سبز نشان میدهد. دلار و سکه در بازار غیررسمی سرمایهها، حرف اول را میزند. معطل نمیکنید و وارد بازار میشوید؛ خرید میکنید و منتظر میمانید تا سرمایهگذاریتان پاسخ دهد. اما شک نکنید که در ادبیات اقتصادی، این «دم دستیترین» کاری است که سرمایه خُرد انجام میدهد. با اینکه این مقدمه کمی طولانی شده؛ اما حالا وقت پرسیدن یک سوال است: چرا و چگونه یک کالا سرمایهای میشود؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید داستان خودم را تعریف کنم.
تولد کالای سرمایهای
دوستی میگفت که پس از مدتها، پولی پس انداز کرده و به دنبال خرید یک خودرو متوسط (متناسب با جیب خود) بود. میگفت برای خرید خودرو، حدود یک ماه وقت صرف کرده و جستوجو بینتیجه بود. تا این که دوست مشترکی پیشنهاد میدهد که «خودرو خود را به او بفروشد» تا بتواند «خودرو مدل بالاتری را بخرد.» او هم خوشحال، این پیشنهاد را میپذیرد ؛ اما درست در دقیقه 90، دوست مشترک زیر قولش میزند. چون حالا قیمت خودرو افزایش پیدا کرده و معتقد است که «با این پول نمیتواند خودرو جدید بخرد»، بنابراین «ترجیح میدهد که همان خودرو خود را نگه دارد.» مشابه این داستان را یکی دو نفر دیگر هم برایم تعریف کردهاند. نتیجهای که از این رخدادها میشود گرفت، یک چیز است. رفته رفته خودرو هم به یک «کالای سرمایهای» تبدیل میشود. تبدیل شدن یک کالا به «کالای سرمایهای» بستگی مستقیمی به «رفتار» خریداران کالا دارد. کالای سرمایهای، در طول زمان ارزش خود را از دست نمیدهد؛ حتی شاید قیمت آن بالاتر هم برود. اما پایین نمیآید. در نهایت ممکن است اگر زمان زیادی از خرید کالا بگذرد؛ زیان اندکی به کالای شما (و در واقع سرمایه شما) وارد شود. اما اصل پولتان برمیگردد و
احتمال سود هم بالاست. شما ممکن است یک خودرو صفر کیلومتر خریداری کنید، از کمپانی بخرید. اما چون ساز و کاری برای کنترل قیمت در بیرون کمپانی وجود ندارد؛ خودرو شما ارزش ذاتی بالاتری پیدا میکند. بنابراین گرانتر میفروشید. این مکانیزمی است که در سالهای دهه 60، که تولید خودرو بسیار محدود بود و تنوعی نداشت، رایج بود. در آن زمان، بازار ارز و سکه به شدت از سوی دولت کنترل میشد. بنابراین، آنهایی که به اصطلاح دستشان به دهانشان میرسید؛ دست به خرید و فروش خودرو میزدند. اما آیا حالا بعد از گذشت بیشتر از 20 سال، باز هم آن شرایط تکرار شده است؟
خودرو بخریم یا دلار؟
به دو جدولی که ضمیمه این مطلب است دقت کنید. این دو جدول روند تغییرات قیمتی دو خودرو پرتیراژ پراید و پژو 206 تیپ 2 را نشان میدهد. جدول دوم روند تغییرات قیمتی دلار و سکه بهار آزادی طرح جدید است. هر دو این جدولها از زمانی بررسی شده که نخستین تکانهها در بازار غیررسمی شروع شده است؛ یعنی از زمانی که مردم هوشمندانه متوجه شدهاند که باید فکری به حال سرمایه خود کنند. در آن زمان بانکها به سپردههای بانکی سود بالایی پرداخت نمیکردند. مردم هم پولشان را برداشتند و زدند به بازار. اما این دو جدول چه میگوید؟ در جدول مربوط به قیمت خودروها، خرید یک خودروی پراید در مهرماه سال 89 و نگهداری آن تا فروردینماه سال 90 هیچ سودی نداشته اما برای خودروی 206، سود نزدیک به 5 درصدی داشته است. حالا در جدول دوم، خرید یک سکه بهار آزادی در همین مدت سودی نزدیک به 27 درصد و یک دلار سودی نزدیک به 5/6 درصد داشته است. بنابراین میشود با کمی اغماض گفت که خرید دلار با خرید 206 تیپ 2 در این مدت فرق زیادی نداشته و هر دو در یک سطحی بازده خوبی برای سرمایه محسوب میشده است. اما در سه فصل بعد چطور؟ فصلهایی که شاهد دو حمله به بازار غیررسمی دلار و
سکه بوده است؟ یکی در تیر 90 و دیگری در مهر ماه؟ جداول میگوید هر دلار در مهرماه 90، نسبت به اول سال، نزدیک به 60 درصد بازدهی داشته است. این یک آمار خیرهکننده از سودی چشمگیر است. اما آیا در بازار خودرو هم این گونه بود؟ البته که نه. پراید در این 6 ماه شاید در نهایت 10 درصد سوددهی داشته و پژو 206 تیپ 2 هم 6 درصد. اما گویا در 6 ماه آینده ورق برای بازار خودرو برمیگردد. بازدهی سرمایهگذاری بر روی خرید خودرویی مانند پراید تا نزدیک 20 درصد بالا میرود.
البته این را هم باید گفت که در همین مدت دلار نیز به رشد قیمت خود ادامه داده و شرایط را برای بازدهی بالاتر برده است. حالا هم قیمت خودرویی مانند پراید به نزدیک ۱۴ میلیون تومان رسیده؛ بازدهی سرمایهگذاری روی این خودرو نسبت به اول سال تا ۴۰ درصد هم بالا کشیده است. در واقع شرایطی به وجود آمده که شاید از این به بعد باید به فهرست کالاهای سرمایهای، خودرو را هم اضافه کرد. چرا که این افزایش بازدهی برای آنهایی که پول کلان دارند و قصد سرمایهگذاری، به ویژه برای خودروهای وارداتی، وسوسهانگیز است.
کاهش تولید و منحنی تقاضا
اما چه عاملی در بازار موجب میشود تا خودرو ظرف یک سال و نیم راهی را برود که ۲۰ سال پیش میرفت؟ در آن زمان، ایران درگیر جنگ تحمیلی با همسایه غربی بود. شرایط فوق العادهای داشت و این موضوع قابل پذیرش بود. اما حالا چه اتفاق فوقالعادهای افتاده است؟
به نظر میرسد بیش از هر چیز کاهش تولید خودرو در به وجود آمدن این شرایط دخیل باشد. آخرین آمار وزارت صنعت، معدن و تجارت نشان میدهد که تولید خودرو در ۶ ماه اول امسال، به شدت کاهش پیدا کرده است. در شهریورماه امسال، ۵۳ هزار و ۲۷ دستگاه انواع خودرو تولید شده که نسبت به آمار تولید شهریور سال گذشته؛ یعنی ۱۵۶ هزار و ۹۵۸ دستگاه کاهش قابل توجهی داشته است. تولید خودرو در شش ماهه نخست امسال نیز ۴۵۹ هزار و ۴۴۰ دستگاه بود، در حالیکه در شش ماه نخست سال گذشته، ۷۹۲ هزار و ۲۸۶ دستگاه خودرو تولید شده است. بنابراین تولید خودرو در شهریورماه بیش از ۶۶ درصد و نسبت به سال گذشته ۴۲ درصد کاهش پیدا کرده است. این یک رابطه ساده اقتصادی است. وقتی تقاضا برای محصولی همچنان در سطح بالایی باقی بماند، در حالی که طرف عرضه پاسخگو نیست؛ باید پول بیشتری پرداخت کرد. البته در این بین به لطف دلالان و واسطههایی که این بار سر و کلهشان در بازار خودرو پیدا شده؛ قیمت درب کارخانه خودرو با قیمت بازار شکاف عمیقی پیدا کرده و موجب شده تا خودرو هم به صف کالاهای سرمایهای بپیوندد. اتفاقی که شاید تا یکی دو ماه بعد بخشی از سرمایههای سرگردان را به سمت
این بازار بکشاند. این خبر خوبی برای نهادهای سیاستگذار پولی کشور است. آنها مدتهاست که منتظرند تا نقدینگی سرگردان موجود در کشور به جایی غیر از بازار غیررسمی ارز و سکه برود. این میتواند خبر خوبی برای آنهایی باشد که سرمایهای بالا دارند و در اندیشه سود بیشتر هستند. اما شاید بدترین خبر برای آنهایی باشد که به دنبال خرید یک خودرو متوسط هستند. مثل دوست من که هنوز نتوانسته خودروی متناسب با جیب خود بخرد و ترجیح داده در صف خرید خودرو صفر کیلومتر بایستد تا از بین داشتن خودرو یا فروش آن و سود بیشتر یکی را انتخاب کند.
ارسال نظر