همخانه‌ای از نوع زبان بسته! - ۲۹ تیر ۹۱
حمیدرضا میرزاده
در خانه‌های قدیمی، معمولا حوضی با چند ماهی قرمز وجود داشت و بسیاری از مردم هم علاقه زیادی به نگهداری پرندگانی مثل بلبل، قناری و کبوتر نشان می‌دادند. بسیاری از مردم اگر از روی علاقه از حیوانات نگهداری نمی‌کردند، دست‌کم حیواناتی مانند مرغ و خروس را برای استفاده از منافعشان را در منزل داشتند، اما تغییرات اجتماعی باعث فاصله گرفتن افراد (خصوصا شهرنشین‌ها) از حیوانات و دنیای کمتر شناخته شده آنها شد. از طرفی، رشد شهرها نیز باعث شد تا شهرنشینان به غیر از گونه‌های پرجمعیت نظیر گنجشک و قمری و گربه و موش، کمتر حیوانی را در نزدیکی محل سکونت خود مشاهده کنند.
هر چند که ممکن است بسیاری از گونه‌های حیوانات شهری، به عنوان آفت و جانور موذی تلقی شوند، اما همین کاهش مشاهدات افراد، تبعات نامطلوبی را در پی داشته است که اولین آن را می‌توان ترس بی مورد از مشاهده گونه‌ها دانست. به عنوان مثال در سال گذشته، در گرماگرم انتشار اخبار زنده‌گیری چند توله شیر در تهران خبر از زنده‌گیری یک «دال» (کرکس) و یک روباه در شهر منتشر شد که جالب‌تر از خود خبر، واکنش‌های اجتماعی نسبت به حضور این حیوانات در شهر بود. به طور کلی، روباه جزو گونه‌هایی است که با زندگی در نزدیکی سکونتگاه‌های انسانی سازگاری یافته و در بسیاری از مناطق شهری ازجمله تهران به سادگی قابل مشاهده است. نگارنده بارها در مناطق مختلف تهران از جمله بام تهران، حاشیه بزرگراه‌های شهید بابایی و همت، منطقه «ده ونک» و حتی در داخل پادگان محل خدمت سربازی، روباه‌های زیادی را مشاهده کرده‌ام. درباره دال نیز وضع به همین منوال است؛ اگرچه شاید مشاهده دال درون شهر زیاد نیست، اما دو نکته را نباید دور از ذهن داشت که حیوانات برای حضور و زندگی در هر محلی احتیاج به دو فاکتور اساسی «غذا» و «امنیت» دارند و طبیعتا گونه‌هایی مانند روباه و دال قادرند تا این دو فاکتور را برای خود در شهرها پیدا کنند. حتی در سال 1389، تصادف یک «گورکن» با خودروهای عبوری در اتوبان شهید بابایی تهران نه تنها تعجب عمومی را برانگیخت، بلکه مایه تعجب بسیاری از کارشناسان حیات وحش نیز شده بود. در هر صورت مشاهده گونه‌های جانوری در شهرها چندان مساله‌ای پیچیده و دور از ذهن نیست؛ چرا که قلمرو این گونه‌ها از هزاران سال قبل در عرصه‌هایی که امروزه تبدیل به شهر شده‌اند، گسترش داشته و باید گفت که احتمالا حضور انسان‌ها در این مناطق برای حیوانات بیشتر مایه تعجب است!
در هر صورت شناخت کم از حیوانات و احساس غربت همراه با ترسی که نسبت به حیوانات در جامعه وجود دارد، همواره باعث آسیب‌هایی به جمعیت گونه‌های جانوری شده است. مثلا در سال ۱۳۷۰، یک چوپان در یکی از شهرهای مرکزی ایران با انگیزه حفظ گوسفندان خود از حمله احتمالی، سه توله یوزپلنگ آسیایی را در لانه خود به آتش کشیده بود؛ غافل از آنکه به ندرت گزارشی از حمله یوزپلنگ به دام اهلی وجود دارد و خطری از سوی یوزپلنگ متوجه گله گوسفندان نیست. اما این عدم آگاهی موجب شد در زمانی که شاید جمعیت آخرین بازمانده‌های یوزپلنگ آسیایی جهان (که همه در ایران زندگی می‌کنند) به زحمت به ۷۰ می‌رسید، سه توله کشته شوند.
کارشناسان محیط زیست و حیات وحش راه برون رفت از این ناآگاهی را در شناخت بیشتر جامعه نسبت به حیوانات و همچنین تقویت حس حیوان دوستی در بین افراد جامعه می‌دانند. آگاهی جامعه به راحتی از طریق همکاری رسانه‌ها و تهیه محتوای آموزشی قابل دستیابی است که همین افزایش آگاهی در تقویت حس حیوان دوستی نیز موثر است. اما ایجاد علاقه به حیوانات تنها از طریق آموزش عمومی امکان‌پذیر نیست. تجربه‌های متعدد چه درایران و چه در سایر کشورها نشان داده که افراد جامعه تا از نزدیک زندگی حیوانات را لمس نکنند، قادر نخواهند بود بدون ترس با آنها مواجه شوند و حتی علاقه زیاد به آنها نشان دهند. از همین رو است که امروزه باغ وحش‌های بزرگ جهان بخشی را برای لمس جانوران یا نمونه‌های پوست آنها تاسیس کرده‌اند تا کودکان و بزرگسالان بتوانند از نزدیک حیوانات زنده را لمس کنند، توله‌های آنها را در آغوش بگیرند و با آنها عکس یادگاری داشته باشند.
اما «لمس کردن» تنها به معنی تماس فیزیکی با حیوان نیست. در واقع مشاهده موجود زنده، نحوه زندگی و رفتارهای آن از نزدیک به نوعی لمس کردن زندگی غیرملموس آن موجود محسوب می‌شود که معمولا برای افراد بسیار لذت بخش است و البته یکی از روش‌های روان‌شناسان در درمان برخی بیماری‌های روانی نیز، همین نگهداری و لمس حیوانات است. نگهداری از حیوان زنده در محل زندگی، جدا از آنکه باعث ایجاد رابطه عاطفی بین انسان و حیوان می‌شود، حس مسوولیت پذیری را نیز در انسان تقویت می‌کند. فرد، مکلف است تا از موجودی که به محرک‌های محیطی پاسخ می‌دهد، دارای حافظه است و وابسته می‌شود نگهداری کند که این مسوولیت مهمی است. از لحاظ پزشکی نیز یک پژوهشی در ایالات متحده این مساله را به اثبات رسانده است که کودکانی که در خانه حیوانات خانگی نگهداری می‌کنند، نسبت به کودکان دیگر پنج برابر مقاومت بیشتری در برابر بیماری‌ها از خود نشان می‌دهند. این مساله به دلیل آن است که بسیاری از ویروس‌ها و باکتری‌های بی‌خطر برای انسان، از طریق حیوانات به بدن این کودکان وارد می‌شود و باعث تقویت سیستم دفاعی بدن آنها می‌شود.
اگرچه نگهداری از برخی حیوانات از نظر مسائل عرفی و عقیدتی جامعه با محدودیت‌هایی روبه‌رو است، اما می‌توان با نگهداری از گونه‌های دیگر مانند پرندگان و یا آبزیان این کار را آغاز کرد. گونه‌های زیادی از پرندگان همانند سهره‌ها، مرغ مینا، طوطی، قناری، فنچ را می‌توان به راحتی و بدون دردسر در منزل نگهداری کرد و از این طریق زندگی در کنار حیوانات را تجربه کرد. تهیه آکواریوم و نگهداری از ماهی‌های زینتی معمول نیز همین نتیجه را خواهد داشت. اما یک نکته به هیچ وجه نباید دور از ذهن بماند و آن نگهداری از گونه‌های پرجمعیت است. فراموش نکنید نگهداری از گونه‌های غیرمتعارف و گونه‌های وحشی مانند توله شیر، ایگوانا، سمندر، پرندگان شکاری، طوطی‌های وارداتی مناطق گرمسیری و... بیش از آنکه به تقویت حس حیوان دوستی کمک کرده باشد، باعث دامن زدن به قاچاق حیوانات و انقراض گونه‌های وحشی می‌شود. نگهداری صحیح از ماهی قرمزی که برای سفره هفت سین خریداری شده، به همان اندازه لذت بخش، مفید و مهم است که نگهداری از ماهی زینتی گران قیمت آب شور آکواریوم‌ها و نکته دوم آنکه هیچ گاه نباید به حیوانات نگاهی ابزاری داشت. حیوانات (چه کوچک و چه بزرگ) همانند انسان‌ها درد و رنج را درک می‌کنند و شرایط سخت نادرست محل زندگی به آنها آسیب می‌زند و نگاه ابزاری به آنها (همان گونه که در ایام نوروز درباره ماهی‌های قرمز وجود دارد) مهم‌ترین عامل فاصله گرفتن عاطفی انسان از حیوانات شده است.