وفادار یا دلنشین؟ - ۵ بهمن ۹۱
آیدین اغداشلو
نقاش
چندی پیش فیلم مستند «فرش ایرانی» که شامل نگاه ۱۵ کارگردان ایرانی به فرش ایرانی در قالب ۱۵ فیلم کوتاه است، به شبکه نمایش خانگی رسید. این فیلم که در جشنواره فجر و در کوران رقابت فیلم‌های بخش مسابقه به نمایش گذاشته شده بود، آنقدر که باید در آن زمان دیده نشد و مورد توجه قرار نگرفت. این فیلم، اثری ارزشمند و به یاد ماندنی از یک هنر اصیل ایرانی است. بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، بهمن فرمان‌آرا، مجید مجیدی، جعفر پناهی، بهروز افخمی، رخشان بنی‌اعتماد، کمال تبریزی، خسرو سینایی، مجتبی راعی، رضا میرکریمی، محمدرضا هنرمند، سیف‌الله داد و نورالدین زرین کلک هر یک فیلمی کوتاه درباره فرش ایرانی ساخته‌اند.
این فیلم‌ها به تهیه‌کنندگی رضا میرکریمی و به سفارش مرکز ملی فرش ایران تولید شده و در قالب یک فیلم سینمایی نمایش داد می‌شود.
البته قرار بود ابراهیم حاتمی‌کیا هم سازنده یکی از این فیلم‌های کوتاه باشد که به دلیل مشغله کاری موفق به ساخت فیلم نشد و جعفر پناهی به جای او یکی از فیلم‌ها را کارگردانی کرد. جالب اینکه از ناصر تقوایی هم به‌عنوان یکی از سازندگان فیلم‌ها نام برده می‌شد، اما تقوایی پس از مدتی از این مساله اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت که فقط در روزنامه‌ها خوانده که قرار است فیلمی کوتاه با چنین موضوعی را کارگردانی کند، اما در فیلم فرش ایرانی، تقریبا اکثر کارگردانان به کار با فرم پرداخته‌اند و از دیدگاه خودشان موضوع مورد نظر را به تصویر کشیده‌اند.
در میان فیلم‌های ساخته شده، آثار رخشان بنی‌اعتماد و جعفر پناهی از ساختار و روایت جذاب‌تری برخوردار است.
بنی اعتماد در فیلمش با عنوان «مشترک مورد نظر در دسترس نیست» تاثیرگذارترین فیلم این مجموعه را ساخته است. او در فیلمش که ساختاری مستندگونه دارد، به‌راستی عظمت فرش ایرانی و در عین حال مظلومیت بافندگان آن را به تصویر کشیده است. بنی‌اعتماد در این فیلم به فرشی که از روی سردر مسجد جامع اصفهان بافته شده، پرداخته است.
فیلم او با نشان دادن فردی که خود را طراح فرش مسجد جامع معرفی می‌کند، شروع می‌شود و در ادامه بنی‌اعتماد با سفر به اصفهان بافندگان اصلی فرش را پیدا کرده و با آنها گفت‌وگو می‌کند. فرشی که آنها بافته‌اند به راستی شاهکاری از هنر ایرانی است که متاسفانه به دلایلی لای پتو پیچیده شده و در انبار نگهداری می‌شود، اما فیلم جعفر پناهی نیز با عنوان «گره‌گشا» سر و شکل و روایت جذابی دارد. پناهی برخلاف دیگر کارگردانان به تعریف داستان در فیلم کوتاهش پرداخته است. او در فیلمش با ظرافتی همراه با جذابیت به مجموعه فرش‌های موجود در «بانک کارگشایی» می‌پردازد که مراجعه کنندگان در قبال به امانت گذاشتن فرش‌ها، مبلغی را به صورت وام دریافت می‌کنند. فیلم پناهی که فقط یک پلان دارد به صورت دوربین روی دست روایت می‌شود. پناهی در این فیلم کوتاه به تعریف قصه می‌پردازد و فیلمش به نوعی داستان‌گو است. داستانی که با فرش ایرانی پیوند خورده است.
اما در دیگر فیلم‌ها اگر انتظار داستان‌گویی را نداشته باشید، می‌توانید نمونه‌های بی نظیری از فرش ایرانی را روی پرده سینما تماشا کنید. اگر چه «فرش ایرانی» توقع تماشاگران را از سینماگران مطرح ایران برآورده نمی‌کند و فیلم‌های برخی از آنها حرف چندانی به لحاظ ساختار و یا نوع روایت ندارند، اما به هر حال تلاشی گرانبها در جهت معرفی هنر فرش ایران است که جای تقدیر دارد.