در ستایش گفتوگو به چاپ دوم رسید - ۲۹ تیر ۹۱
چاپ دوم کتاب «در ستایش گفتوگو» به قلم خسرو ناقد، توسط موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب منتشر شد. گفتوگو برای ایجاد تفاهم، طبیعیترین و پربارترین بهرهای است که آدمی میتواند از ذهن خود ببرد. اما به کارگیری این طبیعیترین کارکرد ذهن و استفاده از آن، خود هنری است که باید توانایی کسب آن را آموخت. نرم کردن خوی و مداومت و مدار شرط اول این کار است. اگر گفتوگویی، از همان آغاز به منظور متقاعد کردن «دیگری» صورت بگیرد، حتی اگر با تندخویی همراه نباشد، گفتوگو نیست، جدل است، مناظره است که چیره شدن بر کسی در دلیل و خاموش گرداندن او، هدف است و غایت کار.
چاپ دوم کتاب «در ستایش گفتوگو» به قلم خسرو ناقد، توسط موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب منتشر شد. گفتوگو برای ایجاد تفاهم، طبیعیترین و پربارترین بهرهای است که آدمی میتواند از ذهن خود ببرد. اما به کارگیری این طبیعیترین کارکرد ذهن و استفاده از آن، خود هنری است که باید توانایی کسب آن را آموخت. نرم کردن خوی و مداومت و مدار شرط اول این کار است. اگر گفتوگویی، از همان آغاز به منظور متقاعد کردن «دیگری» صورت بگیرد، حتی اگر با تندخویی همراه نباشد، گفتوگو نیست، جدل است، مناظره است که چیره شدن بر کسی در دلیل و خاموش گرداندن او، هدف است و غایت کار. گفتوگورویدادی میان ذهنی است که دست کم میان دو تن اتفاق میافتد. گرچه داشتن زمینهای مشترک با «دیگری»، گفتوگو را امکان پذیر میکند، اما داشتن زمینه مشترک به معنای داشتن نظرهای مشترک نیست، بلکه هدف پی بردن به دیدگاههای «دیگری» است. در واقع، گفت و شنود تجربهای مشترک است که نتیجه آرمانی آن، فهم جهان و معنای درک زندگی است. ما در گفتوگو نه تنها دیگری، بلکه بیش از هر چیز خود را مینمایانیم و خویشتن خویش را مییابیم. گفتوگوبا «گفتن» نسبت دارد و انسان با «گفتن» است که انسانیت
خود را میآفریند. انسان دارنده «لوگوس» است؛ اما لوگوس تنها به معنی عقل نیست، بلکه معنای نطق و سخن نیز در آن نهفته است. از این رو انسان نه تنها حیوان عاقل نیست، بلکه حیوان ناطق نیز هست و همین وجه تمایز انسان با دیگر جانواران است. پس با گفتوگو ما مهمترین وجه انسانی خود را بروز میدهیم، سخن میگوییم و خود را، انسان را، میآفرینیم. زیرا سخن گفتن بدون مخاطب ممکن نیست و مخاطب، زمانی مخاطب است که او نیز بتواند سخن بگوید و با ما به گفتوگونشیند، وگرنه فرقی میان او و شیء بیجان مانند سنگ نیست. پس ما در گفتوگو«من» خود را مییابیم یا دقیقتر اینکه، خود را میسازیم. اگر روزی روزگاری گذارتان به آلمان افتاد، حتما سری هم به شهر وایمار در شرق این کشور بزنید...
ارسال نظر