از کفتر نامه بر تا کفتربازی سایبری - ۲۵ آبان ۹۱
صدرا محقق
از خانه عشق آنک بپرد چو کبوتر
هر جا که رود عاقبت کار بیاید
(مولوی)
کفتر همان کبوتر است و کبوتر همان کفتر، اما برای عدهای نام هر دوی اینها یک چیز است؛ «عشق». این را نه دیگران که خودشان میگویند، خیلیها آنها را به اسم کفترباز یا کبوترباز میشناسند، خودشان اما میگویند عشقبازند. عشقبازانی که بسیاریشان خانومان و زندگی را پای عشقشان فنا کردهاند. پافشاری و ثابتقدمی آنها در راهشان آنقدر بوده است که در گزارشها و کتابهای موجود در این باره (هر چند بسیار معدودند) به صورتی رسمی آمده است: «کفتربازی در ایران به عشقبازی هم معروف است.
از خانه عشق آنک بپرد چو کبوتر
هر جا که رود عاقبت کار بیاید
(مولوی)
کفتر همان کبوتر است و کبوتر همان کفتر، اما برای عدهای نام هر دوی اینها یک چیز است؛ «عشق». این را نه دیگران که خودشان میگویند، خیلیها آنها را به اسم کفترباز یا کبوترباز میشناسند، خودشان اما میگویند عشقبازند. عشقبازانی که بسیاریشان خانومان و زندگی را پای عشقشان فنا کردهاند. پافشاری و ثابتقدمی آنها در راهشان آنقدر بوده است که در گزارشها و کتابهای موجود در این باره (هر چند بسیار معدودند) به صورتی رسمی آمده است: «کفتربازی در ایران به عشقبازی هم معروف است.
صدرا محقق
از خانه عشق آنک بپرد چو کبوتر
هر جا که رود عاقبت کار بیاید
(مولوی)
کفتر همان کبوتر است و کبوتر همان کفتر، اما برای عدهای نام هر دوی اینها یک چیز است؛ «عشق». این را نه دیگران که خودشان میگویند، خیلیها آنها را به اسم کفترباز یا کبوترباز میشناسند، خودشان اما میگویند عشقبازند. عشقبازانی که بسیاریشان خانومان و زندگی را پای عشقشان فنا کردهاند. پافشاری و ثابتقدمی آنها در راهشان آنقدر بوده است که در گزارشها و کتابهای موجود در این باره (هر چند بسیار معدودند) به صورتی رسمی آمده است: «کفتربازی در ایران به عشقبازی هم معروف است.» در گوشه و کنار ایران، شهر و روستا هم فرقی نمیکند، هر جا که در آسمانش پرواز دستههای کبوتر دیده شود؛ یعنی در زمینش و بر روی پشتبام خانههایش کبوتربازانی عاشق هم هستند. کبوتربازی در ایران بر خلاف دیگر گونههای علاقهمندی به جانوران، اما رسمی جدید و وارداتی نیست. به گواه تاریخ قرنها پیش و در زمان هخامنشیان، آنگاهی که حاکمان ایرانزمین میخواستند دستوری را به ساتراپی (نام باستانی تقسیمات کشوری معادل استان امروزی) ارسال کنند یا گزارشات فرمانداران خود را از آنجا دریافت کنند، این کار به مدد کبوتران نامهبری انجام میشد که با همین هدف پرورش یافته بودند.
غیر از آن، برج و باروی کبوترخانههای بازمانده در گوشه و کنار ایران، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب کشور هم نشانی دیگر از سنت و صنعت تاریخی کبوتربازی و کبوترداری گواهی میدهد، آنقدر که نویسندهای به نام «محیالدین بن عبدالطاهر» در قرن هفتم، کتابی با عنوان «تمائم الحمائم» درباره مزایای کود تولید شده توسط کبوتران نوشت، علاوه بر این در جلد ۱۲ از کتاب معروف «تاریخ ابن کثیر»، نیز با اشاره به مرسوم بودن کبوتربازی در قرنهای چهارم و پنجم در این باره آمده است: «رسم کبوتربازی در قرن چهارم و پنجم معمول بود و چون کبوتربازها برای مردم ایجاد مزاحمت میکردند، گاهی از طرف فرمانروایان دستور جلوگیری از آنان داده میشد؛ چنان که مقتدی عباسی (نیمه دوم قرن پنجم)، مردم را از کبوتربازی منع کرد.» علاوه بر این به نوشته برخی دیگر از کتابهای تاریخی همین حاکم (مقتدی عباسی) دستور تخریب برجهای کبوتر را نیز صادر کرد با این دلیل که «این برجها مُشرف بر خانههای مردم بود.»
کبوتربازی ممنوع
کبوتربازی در ایران دورههایی را هم به ممنوعیت گذرانده است، مانند آنچه در زمان مقتدی عباسی رخ داد، اما از ممنوعیت کبوتربازی در ایران توسط این حاکم تا قرن اخیر اطلاع دیگری در دست نیست، اما یک بار دیگر در ۲۳ آبان ۱۳۴۵ خورشیدی، شهربانی کل کشور در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی که همه توش و توان خود و کشور را مصروف افزایش قدرت نظامی در زمین و آسمان کرده بود و علاقهای نداشت هیچ چیزی در این راه مانعش شود، با صدور بیانیهای دستور به منع کبوتربازی داد. داستان از این قرار بود که با سقوط چند فروند از هواپیماهای جت ارتش شاهنشاهی، معلوم شد علت سقوط، برخورد دستههای کبوتر به جتهای غران ارتش بود، به همین دلیل شهربانی کل کشور به تمام کبوتربازان اخطار کرد دست از کبوتربازی بردارند و این تفریح و سرگرمی را برای همیشه کنار بگذارند. شهربانی کل کشور به همه کلانتریها دستور داد خاطیان را جلب کنند و برابر مفاد آییننامه خلافی شدید تحت تعقیب قانونی قرار دهند. با این همه نه آن دستور و تخریبهای مقتدی عباسی و نه این آییننامه شدیداللحن شهربانی محمدرضا پهلوی هیچکدام نتوانستند کبوتربازان را از عشقبازیشان با کبوترها منع کنند، نشان به آن نشان که همین امروز هم کفتربازی با همان شدت و حدت در همه شهرهای کشور عاشقانی سینهچاک دارد، بیآنکه هیچ اهمیتی برای آن ممنوعیتها قائل باشند، آنها تاریخ خودشان را دارند، تاریخی که محوریتش دست نژادها و گونههای مختلف کفتر و کفتربازان نامی است.
کفتربازان اینترنتی
حالا کفتربازی از نامهبری در زمان هخامنشیان و دوران کبوترخانه در عصر صفویان، تا عشقبازی در دوره قاجار و مسابقات گروگیری سالهای گذشته، حالا مدرنتر هم شده است، حالا بیشتر از صد وب سایت و وبلاگ تخصصی و نیمهتخصصی به زبان فارسی در جهان اینترنت هست که مدیریتشان را کفتربازان مدرن بر عهده دارند، وبلاگهایی که در آن از بحث و جدل پیرامون نژادهای مختلف و به رخ کشیدن کفترهای خود، تا روشهای پرورش و تکثیر و خرید و فروشهای میلیونی کفتر صورت میگیرد. نام یکی از همین وبلاگها کفترباز سایبری است، کفتربازانی که بخشی از وقتشان روی پشت بام میگذرد و بخش دیگرش پشت کامپیوتر.
کفتربازی سنتی کاملا مردانه
از عجایب جهان کفتربازی یکی هم اینکه این سنت و علاقه در همه طول تاریخ، سنتی مردانه بود و هیچگاه کسی یاد ندارد زنی به این عرصه پا گذاشته باشد، از سویی اگر چه تصور غالب و رایج از کفتربازان مردانی بیکار و عاطل و باطل است که شبانه روز خود را روی پشت بامها در پی این پرندگان میگذرانند و زندگی خود و نزدیکانشان را تباه کردهاند، اما بد نیست بدانیم که در همین میدان هستند کسانی که از پرورش و فروش کبوتر درآمدهای میلیونی کسب میکنند، کافی است به قیمت برخی نژادهای محبوب این کبوتران نگاه شود، قیمتهایی که گاه سر به دهها میلیون میکشد.
ملکالشعرای کفترباز
در همه این سالها در کنار هزاران کفترباز بینام و نشان در گوشه و کنار کسانی هم بودند که نام و اعتباری ورای عشق و علاقهشان به کبوتر معروفشان کرده بود، صاحبنامترینشان در دوره معاصر هم محمدتقی بهار، ملقب به ملکالشعرا، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و سیاستمداری است که در خلال سالهای ۱۲۶۵ تا ۱۳۳۰ خورشیدی میزیست. بهار البته بیش از آنکه به کفتربازی شهره باشد به ویژگیهای دیگرش نامور بود.
دوستعلی خان معیرالممالک یکی از کفتربازان معروف صد سال گذشته در ایران بود، قبل از او هم پدر و پدر بزرگش در جرگه عشقبازان کبوتر بودند، او خود در نوشتهای تاریخی درباره علاقه خود به کبوتربازی با نام بردن از برخی کبوتربازان نامی آن روزهای تهران و آئین کفتربازی و کفترداری اینگونه نوشته است: «پدرم دوست محمدخان از کودکی به کبوتر عشق فراوان داشت و در زمان حیات پدرش بیش از هزار کبوتر گرد آورده بود. در سال 1306 قمری که پدر به اروپا رفت در بازگشت ششصد کبوتر از شصت نوع از جمله نامهبر با خود به ایران آورد. پدرم بر روی هم پنج هزار کبوتر داشت. من هم از ده سالگی به کبوتر رغبت بهم رسانیدم و اولین بار در باغ فردوس برایم لانه کوچکی ساختند و دو کبوتر از پدرم گرفته و در آن انداختم از آن پس در حلقه عشقبازان درآمدم و تعداد کبوترانم به دو هزار رسید. هر جمعه در منزل یکی از کبوتربازان از ناهار گرد میآمدیم و به تماشای کبوتران و هنرنمایی آنها و سخنان مناسب روز را به خوشی میگذراندیم. یکی از روزها که در منزل استاد بهار بودیم، او چکامه آبداری را که درباره کبوتر سروده بود در مقابل لانههایش با سبک مخصوص خود و اشاره به کبوترها و لانه آنها و هوا برای حضار خواند و بر لطف محفل و حال عشقبازان دو چندان افزود. کبوتربازان معروف از طبقات دیگر نیز در این روزها حضور داشتند که مرشد آنها مردی بود بهنام علی حاجحسن آقا؛ در عمرم کسی را به واردی و تمامعیاری او در فن کبوتربازی ندیدم، او به تمام معنی دلداده، دیوانه و خبره بود. چند خانه و دکان را که از پدرش به ارث برده بود بر سر کبوتربازی گذاشت. وی تمام وقت خود را به معاشقه با کبوترانش میگذرانید و میگفت «جان خود را در تن کبوترهایم مییابم شب به فکر آنها چشم بر هم میگذارم و روز به امید آنها دیده میگشایم...» سرانجام در تابستان 1320 شمسی، روی بام خانه در کنار کبوترانش جان سپرد. اکنون مرا با آنکه هشتاد و چند سال از عمر میگذرد، هنوز میل روزهای نخست در دل باقیست و نزدیک به دویست کبوتر دارم. هر روز ساعتی چند بدانها میپردازم و سیگارکشان زمانی در آنها خیره مینگرم. نقشهای محو شده گذشته را در نقش و نگار دلانگیز پرهایشان تماشا میکنم و روزگاران بیخبری را در عالم خیال بازمییابم. از ناله عاشقانه کبوتران نغمههای دلنواز بهشت جوانی را در دوزخ پیری و ناتوانی بهگوش جان میشنوم و بر گذشته و گذشتگان درود میفرستم.»
گروگیری؛ هر کفتر یک سکه
در گروگیری هر کدام از طرفین بر روی تعداد مشخصی کبوتر توافق میکنند، در روز مسابقه آنها را پر میدهند و میانگین ساعات پرش آنها را در آسمان محاسبه میکنند و برای هر کدام بیشتر شد، او برنده مسابقه اعلام میشود. البته گروگیری به سادگی همین دو جملهای که در این متن آمده نیست، چرا که برنده این رقابت گاه تا دهها میلیون تومان برنده میشود. تیر ماه امسال در یکی از گروگیریهای تهران، کفتربازان بین خود عهد کردند به ازای هر کفتری که دیرتر از کفترهای رقیب به لانهاش برگردد، بازنده یک سکه بهار آزادی به صاحبش پرداخت کند. مسابقهای که در آن هر رقیب 200 کبوتر هوا کرده بود! صد البته برای مسابقههایی با جایزههایی در این حد، قوانین سختگیرانه و دقیق لازم است، عشقبازان هم همانقدر که در عشقبازیشان جدی و مصمم هستند در گروگیریشان هم همینطورند.
بنا بر سنتی مرسوم، تیر ماه هر سال به این دلیل که گرمترین ماه سال است، زمان گروگیری و مسابقه است، این زمان از آن رو تعیین شده که سختجانترین و قویترین کبوترها و کبوتربازها مشخص شوند.
خودشان میگویند: کبوتردار دقیقا مثل یک مربی است و کبوتران همچون اعضای تیم او. موفقیت تیم در مسابقات، با توجه به میزان تمرین مربی با اعضای تیم و کیفیت کار مربی و قدرت کبوتران دارد. در هر یک از مسابقات کبوترپرانی، ممکن است دو، سه یا چهار نفر، کبوترهای خودشان را در مسابقه شرکت دهند. یک کبوتردار ممکن است شخصا به کبوترهایش رسیدگی کند یا فردی اینکاره را که «بومدار» صدایش میکنند، به خدمت گیرد. هر رقیب هم داوری برای خود دارد که نماینده و امین اوست و مسوولیت مراقبت از کبوترهای طرف مقابل را در شب مسابقه بر عهده دارد. به این شکل که داور هر یک از طرفین در خانه طرف مقابل، روی پشت بام میخوابد تا از تقلب و دوپینگ تیم رقیب جلوگیری کند، دوپینگی که شامل این روشها میشود: دادن ویتامین و قرهماش خیس به کبوترها یا آبتنی دادن آنها شب قبل از مسابقه!
غیر از آن داور مسابقه وظایف دیگری هم دارد، از جمله اینکه روز گروگیری ناظر مسابقه باشد، مسابقه آنقدر جدی است که ممکن است صاحب کبوتران یک تیم، با همسایگان خود برنامهریزی کند که آنها در روی پشت بام و دور از چشم داور با تکان دادن چادر یا پارچهای سیاه اجازه نشستن به کبوتران ندهند. چنانچه داور صحنه و تقلبی مثل این را ببیند، پشت بام را ترک میکند و این یعنی تقلب و بیاعتبار بودن رقابت. رقابت از ساعت ۵ صبح روز گروگیری آغاز میشود و تا وقتی آخرین کبوتر بنشیند، ادامه دارد؛ صاحب کبوترهای شرکتکننده هم فقط میتواند وقت پر دادن اعضای تیمش روی بام بیاید و در ۵ دقیقه این کار باید انجام شود، او پس از آنکه کبوترهایش را هوا کرد، باید بام را ترک کند و تا غروب حق برگشتن ندارد، چرا که ممکن است کبوتران با دیدن او روی بام از ترس ننشینند. بهترین کبوتران ۸ ساعت مداوم میپرند، عالیترین اما گاه تا ۱۲ ساعت در آسمان است، صاحب چنین کبوتری یقینا برنده خواهد بود. اما چه میشود کرد که کبوتری با این ساعت پرواز کمیاب است و گاه تا چندین میلیون قیمت دارد.
محمود آهنگر قطب کفتربازان تهران
این عرصه در سالهای پس از آن نیز نامآورانی به خود دید که نامشان با کفتر و کفتربازی گره خورده است. از معروفترین عشقبازان که در تهران و شهرستانها نزد دیگر کفتربازان صاحب مقام و منزلتی رفیع بودند میتوان به مرحوم رحمان خان، اکبر خان معروف به پا مناری، رحیم امامبخش معروف به میرزا رحیم رنگساز، شاهزاده حبیبا... میرزا رکنی، سرتیپ علی اکبرخان سیاهپوش، سرهنگ وقار، حاجی سلهدار، اکبر خان قجر، پهلوان اکبرکاشی، ابوالقاسم معروف به لحافدوز، اسدا... باغبان، شعبان قمی، مشهدی رجب معروف به رجب تنبل که دوره همه آنها به بیشتر از ۳۰ تا ۴۰ سال قبل برمیگردد، آخرین بازمانده نسل بزرگان کفتربازی فردی بود به اسم محمود حاج نبی معروف به محمود آهنگر که محل قدرتنماییاش در خاوران تهران بود.
گفته میشود در هر مسابقه یا به گفته کفتربازان حرفهای «گرو»ی که او شرکت میکرد، بین 500 تا 700 کبوتر را به آسمان میپراند و کبوتران هیچ رقیبی نه در اوج گرفتن و نه در مدت پرواز به گرد پای او نمیرسیدند. محمود آهنگر پیش از آغاز مسابقه در یکی از گروگیریها به رقیبش گفته بود: «تو اومدی با من گرو ببندی و منو ببری؟ من از یک جفت نر و ماده فقط ۲۷ تا داداش درست کردم که سقف آسمونو سوراخ میکنن حالا خواهراشونو و فامیلاشون پیشکش.»
ایران کشور کبوترخانهها
آنطور که در سفرنامههای گردشگران سفرنامهنویس مشهور جهان شرح داده شده کبوترخانهها و علاقه ایرانیان به کبوتر آنچنان بوده است که هیچ کدام نتوانسته یا نخواستهاند بیتفاوت از کنار آن بگذرند، ابن بطوطه مراکشی، ژان باتیست تاورنیه و ژان شاردن فرانسوی و الیزابت بیزلی انگلیسی از آن جملهاند که هر کدام بخشهای از سفرنامه خود را با شرح کبوترخانههای ایران و به خصوص اصفهان نوشتهاند. شاردن که در عصر صفویه به ایران آمد در اینباره اینطور نوشته است: ««به باور من، ایران کشوری است که بهترین کبوترخانههای جهان در آنجا ساخته میشود... این کبوترخانههای عظیم، شش بار بزرگتر از بزرگترین پرورشگاههای پرندگان ماست. در پیرامون اصفهان بیش از 3 هزار کبوترخانه شمردهاند. برخی از این برجها گاه تا 14 هزار کبوتر در خود جای دادهاند.»
البته دلیل برپایی این همه کبوترخانه و برجهای کبوتری صرفا عشق و علاقه به این پرنده نبود، بلکه صاحبان این برجها از راه فروش کود تولید شده توسط این پرندگان و فروش آن به کشاورزان برای بارور کردن زمینها و باغهای خود درآمدهای کلانی کسب میکردند و جزو مشاغل پرسود بوده است. علاوه بر این دور کردن کبوتران از مزارع برای جلوگیری از آسیب رساندن به آنها و شکار و استفاده کردن از گوشت این پرنده نیز از اهداف ساخت این نوع بناها در گذشته بوده است. کبوتربازی از گذشته تا هنوز، در همه شهرهای ایران مرسوم بوده، اما به گفته حرفهایهای این عرصه، کفترها و کفتربازهای تهران، قم، مشهد، کاشان، همدان، اصفهان، سمنان و تبریز از دیگران صاحب نامتر بودهاند.
از خانه عشق آنک بپرد چو کبوتر
هر جا که رود عاقبت کار بیاید
(مولوی)
کفتر همان کبوتر است و کبوتر همان کفتر، اما برای عدهای نام هر دوی اینها یک چیز است؛ «عشق». این را نه دیگران که خودشان میگویند، خیلیها آنها را به اسم کفترباز یا کبوترباز میشناسند، خودشان اما میگویند عشقبازند. عشقبازانی که بسیاریشان خانومان و زندگی را پای عشقشان فنا کردهاند. پافشاری و ثابتقدمی آنها در راهشان آنقدر بوده است که در گزارشها و کتابهای موجود در این باره (هر چند بسیار معدودند) به صورتی رسمی آمده است: «کفتربازی در ایران به عشقبازی هم معروف است.» در گوشه و کنار ایران، شهر و روستا هم فرقی نمیکند، هر جا که در آسمانش پرواز دستههای کبوتر دیده شود؛ یعنی در زمینش و بر روی پشتبام خانههایش کبوتربازانی عاشق هم هستند. کبوتربازی در ایران بر خلاف دیگر گونههای علاقهمندی به جانوران، اما رسمی جدید و وارداتی نیست. به گواه تاریخ قرنها پیش و در زمان هخامنشیان، آنگاهی که حاکمان ایرانزمین میخواستند دستوری را به ساتراپی (نام باستانی تقسیمات کشوری معادل استان امروزی) ارسال کنند یا گزارشات فرمانداران خود را از آنجا دریافت کنند، این کار به مدد کبوتران نامهبری انجام میشد که با همین هدف پرورش یافته بودند.
غیر از آن، برج و باروی کبوترخانههای بازمانده در گوشه و کنار ایران، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب کشور هم نشانی دیگر از سنت و صنعت تاریخی کبوتربازی و کبوترداری گواهی میدهد، آنقدر که نویسندهای به نام «محیالدین بن عبدالطاهر» در قرن هفتم، کتابی با عنوان «تمائم الحمائم» درباره مزایای کود تولید شده توسط کبوتران نوشت، علاوه بر این در جلد ۱۲ از کتاب معروف «تاریخ ابن کثیر»، نیز با اشاره به مرسوم بودن کبوتربازی در قرنهای چهارم و پنجم در این باره آمده است: «رسم کبوتربازی در قرن چهارم و پنجم معمول بود و چون کبوتربازها برای مردم ایجاد مزاحمت میکردند، گاهی از طرف فرمانروایان دستور جلوگیری از آنان داده میشد؛ چنان که مقتدی عباسی (نیمه دوم قرن پنجم)، مردم را از کبوتربازی منع کرد.» علاوه بر این به نوشته برخی دیگر از کتابهای تاریخی همین حاکم (مقتدی عباسی) دستور تخریب برجهای کبوتر را نیز صادر کرد با این دلیل که «این برجها مُشرف بر خانههای مردم بود.»
کبوتربازی ممنوع
کبوتربازی در ایران دورههایی را هم به ممنوعیت گذرانده است، مانند آنچه در زمان مقتدی عباسی رخ داد، اما از ممنوعیت کبوتربازی در ایران توسط این حاکم تا قرن اخیر اطلاع دیگری در دست نیست، اما یک بار دیگر در ۲۳ آبان ۱۳۴۵ خورشیدی، شهربانی کل کشور در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی که همه توش و توان خود و کشور را مصروف افزایش قدرت نظامی در زمین و آسمان کرده بود و علاقهای نداشت هیچ چیزی در این راه مانعش شود، با صدور بیانیهای دستور به منع کبوتربازی داد. داستان از این قرار بود که با سقوط چند فروند از هواپیماهای جت ارتش شاهنشاهی، معلوم شد علت سقوط، برخورد دستههای کبوتر به جتهای غران ارتش بود، به همین دلیل شهربانی کل کشور به تمام کبوتربازان اخطار کرد دست از کبوتربازی بردارند و این تفریح و سرگرمی را برای همیشه کنار بگذارند. شهربانی کل کشور به همه کلانتریها دستور داد خاطیان را جلب کنند و برابر مفاد آییننامه خلافی شدید تحت تعقیب قانونی قرار دهند. با این همه نه آن دستور و تخریبهای مقتدی عباسی و نه این آییننامه شدیداللحن شهربانی محمدرضا پهلوی هیچکدام نتوانستند کبوتربازان را از عشقبازیشان با کبوترها منع کنند، نشان به آن نشان که همین امروز هم کفتربازی با همان شدت و حدت در همه شهرهای کشور عاشقانی سینهچاک دارد، بیآنکه هیچ اهمیتی برای آن ممنوعیتها قائل باشند، آنها تاریخ خودشان را دارند، تاریخی که محوریتش دست نژادها و گونههای مختلف کفتر و کفتربازان نامی است.
کفتربازان اینترنتی
حالا کفتربازی از نامهبری در زمان هخامنشیان و دوران کبوترخانه در عصر صفویان، تا عشقبازی در دوره قاجار و مسابقات گروگیری سالهای گذشته، حالا مدرنتر هم شده است، حالا بیشتر از صد وب سایت و وبلاگ تخصصی و نیمهتخصصی به زبان فارسی در جهان اینترنت هست که مدیریتشان را کفتربازان مدرن بر عهده دارند، وبلاگهایی که در آن از بحث و جدل پیرامون نژادهای مختلف و به رخ کشیدن کفترهای خود، تا روشهای پرورش و تکثیر و خرید و فروشهای میلیونی کفتر صورت میگیرد. نام یکی از همین وبلاگها کفترباز سایبری است، کفتربازانی که بخشی از وقتشان روی پشت بام میگذرد و بخش دیگرش پشت کامپیوتر.
کفتربازی سنتی کاملا مردانه
از عجایب جهان کفتربازی یکی هم اینکه این سنت و علاقه در همه طول تاریخ، سنتی مردانه بود و هیچگاه کسی یاد ندارد زنی به این عرصه پا گذاشته باشد، از سویی اگر چه تصور غالب و رایج از کفتربازان مردانی بیکار و عاطل و باطل است که شبانه روز خود را روی پشت بامها در پی این پرندگان میگذرانند و زندگی خود و نزدیکانشان را تباه کردهاند، اما بد نیست بدانیم که در همین میدان هستند کسانی که از پرورش و فروش کبوتر درآمدهای میلیونی کسب میکنند، کافی است به قیمت برخی نژادهای محبوب این کبوتران نگاه شود، قیمتهایی که گاه سر به دهها میلیون میکشد.
ملکالشعرای کفترباز
در همه این سالها در کنار هزاران کفترباز بینام و نشان در گوشه و کنار کسانی هم بودند که نام و اعتباری ورای عشق و علاقهشان به کبوتر معروفشان کرده بود، صاحبنامترینشان در دوره معاصر هم محمدتقی بهار، ملقب به ملکالشعرا، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و سیاستمداری است که در خلال سالهای ۱۲۶۵ تا ۱۳۳۰ خورشیدی میزیست. بهار البته بیش از آنکه به کفتربازی شهره باشد به ویژگیهای دیگرش نامور بود.
دوستعلی خان معیرالممالک یکی از کفتربازان معروف صد سال گذشته در ایران بود، قبل از او هم پدر و پدر بزرگش در جرگه عشقبازان کبوتر بودند، او خود در نوشتهای تاریخی درباره علاقه خود به کبوتربازی با نام بردن از برخی کبوتربازان نامی آن روزهای تهران و آئین کفتربازی و کفترداری اینگونه نوشته است: «پدرم دوست محمدخان از کودکی به کبوتر عشق فراوان داشت و در زمان حیات پدرش بیش از هزار کبوتر گرد آورده بود. در سال 1306 قمری که پدر به اروپا رفت در بازگشت ششصد کبوتر از شصت نوع از جمله نامهبر با خود به ایران آورد. پدرم بر روی هم پنج هزار کبوتر داشت. من هم از ده سالگی به کبوتر رغبت بهم رسانیدم و اولین بار در باغ فردوس برایم لانه کوچکی ساختند و دو کبوتر از پدرم گرفته و در آن انداختم از آن پس در حلقه عشقبازان درآمدم و تعداد کبوترانم به دو هزار رسید. هر جمعه در منزل یکی از کبوتربازان از ناهار گرد میآمدیم و به تماشای کبوتران و هنرنمایی آنها و سخنان مناسب روز را به خوشی میگذراندیم. یکی از روزها که در منزل استاد بهار بودیم، او چکامه آبداری را که درباره کبوتر سروده بود در مقابل لانههایش با سبک مخصوص خود و اشاره به کبوترها و لانه آنها و هوا برای حضار خواند و بر لطف محفل و حال عشقبازان دو چندان افزود. کبوتربازان معروف از طبقات دیگر نیز در این روزها حضور داشتند که مرشد آنها مردی بود بهنام علی حاجحسن آقا؛ در عمرم کسی را به واردی و تمامعیاری او در فن کبوتربازی ندیدم، او به تمام معنی دلداده، دیوانه و خبره بود. چند خانه و دکان را که از پدرش به ارث برده بود بر سر کبوتربازی گذاشت. وی تمام وقت خود را به معاشقه با کبوترانش میگذرانید و میگفت «جان خود را در تن کبوترهایم مییابم شب به فکر آنها چشم بر هم میگذارم و روز به امید آنها دیده میگشایم...» سرانجام در تابستان 1320 شمسی، روی بام خانه در کنار کبوترانش جان سپرد. اکنون مرا با آنکه هشتاد و چند سال از عمر میگذرد، هنوز میل روزهای نخست در دل باقیست و نزدیک به دویست کبوتر دارم. هر روز ساعتی چند بدانها میپردازم و سیگارکشان زمانی در آنها خیره مینگرم. نقشهای محو شده گذشته را در نقش و نگار دلانگیز پرهایشان تماشا میکنم و روزگاران بیخبری را در عالم خیال بازمییابم. از ناله عاشقانه کبوتران نغمههای دلنواز بهشت جوانی را در دوزخ پیری و ناتوانی بهگوش جان میشنوم و بر گذشته و گذشتگان درود میفرستم.»
گروگیری؛ هر کفتر یک سکه
در گروگیری هر کدام از طرفین بر روی تعداد مشخصی کبوتر توافق میکنند، در روز مسابقه آنها را پر میدهند و میانگین ساعات پرش آنها را در آسمان محاسبه میکنند و برای هر کدام بیشتر شد، او برنده مسابقه اعلام میشود. البته گروگیری به سادگی همین دو جملهای که در این متن آمده نیست، چرا که برنده این رقابت گاه تا دهها میلیون تومان برنده میشود. تیر ماه امسال در یکی از گروگیریهای تهران، کفتربازان بین خود عهد کردند به ازای هر کفتری که دیرتر از کفترهای رقیب به لانهاش برگردد، بازنده یک سکه بهار آزادی به صاحبش پرداخت کند. مسابقهای که در آن هر رقیب 200 کبوتر هوا کرده بود! صد البته برای مسابقههایی با جایزههایی در این حد، قوانین سختگیرانه و دقیق لازم است، عشقبازان هم همانقدر که در عشقبازیشان جدی و مصمم هستند در گروگیریشان هم همینطورند.
بنا بر سنتی مرسوم، تیر ماه هر سال به این دلیل که گرمترین ماه سال است، زمان گروگیری و مسابقه است، این زمان از آن رو تعیین شده که سختجانترین و قویترین کبوترها و کبوتربازها مشخص شوند.
خودشان میگویند: کبوتردار دقیقا مثل یک مربی است و کبوتران همچون اعضای تیم او. موفقیت تیم در مسابقات، با توجه به میزان تمرین مربی با اعضای تیم و کیفیت کار مربی و قدرت کبوتران دارد. در هر یک از مسابقات کبوترپرانی، ممکن است دو، سه یا چهار نفر، کبوترهای خودشان را در مسابقه شرکت دهند. یک کبوتردار ممکن است شخصا به کبوترهایش رسیدگی کند یا فردی اینکاره را که «بومدار» صدایش میکنند، به خدمت گیرد. هر رقیب هم داوری برای خود دارد که نماینده و امین اوست و مسوولیت مراقبت از کبوترهای طرف مقابل را در شب مسابقه بر عهده دارد. به این شکل که داور هر یک از طرفین در خانه طرف مقابل، روی پشت بام میخوابد تا از تقلب و دوپینگ تیم رقیب جلوگیری کند، دوپینگی که شامل این روشها میشود: دادن ویتامین و قرهماش خیس به کبوترها یا آبتنی دادن آنها شب قبل از مسابقه!
غیر از آن داور مسابقه وظایف دیگری هم دارد، از جمله اینکه روز گروگیری ناظر مسابقه باشد، مسابقه آنقدر جدی است که ممکن است صاحب کبوتران یک تیم، با همسایگان خود برنامهریزی کند که آنها در روی پشت بام و دور از چشم داور با تکان دادن چادر یا پارچهای سیاه اجازه نشستن به کبوتران ندهند. چنانچه داور صحنه و تقلبی مثل این را ببیند، پشت بام را ترک میکند و این یعنی تقلب و بیاعتبار بودن رقابت. رقابت از ساعت ۵ صبح روز گروگیری آغاز میشود و تا وقتی آخرین کبوتر بنشیند، ادامه دارد؛ صاحب کبوترهای شرکتکننده هم فقط میتواند وقت پر دادن اعضای تیمش روی بام بیاید و در ۵ دقیقه این کار باید انجام شود، او پس از آنکه کبوترهایش را هوا کرد، باید بام را ترک کند و تا غروب حق برگشتن ندارد، چرا که ممکن است کبوتران با دیدن او روی بام از ترس ننشینند. بهترین کبوتران ۸ ساعت مداوم میپرند، عالیترین اما گاه تا ۱۲ ساعت در آسمان است، صاحب چنین کبوتری یقینا برنده خواهد بود. اما چه میشود کرد که کبوتری با این ساعت پرواز کمیاب است و گاه تا چندین میلیون قیمت دارد.
محمود آهنگر قطب کفتربازان تهران
این عرصه در سالهای پس از آن نیز نامآورانی به خود دید که نامشان با کفتر و کفتربازی گره خورده است. از معروفترین عشقبازان که در تهران و شهرستانها نزد دیگر کفتربازان صاحب مقام و منزلتی رفیع بودند میتوان به مرحوم رحمان خان، اکبر خان معروف به پا مناری، رحیم امامبخش معروف به میرزا رحیم رنگساز، شاهزاده حبیبا... میرزا رکنی، سرتیپ علی اکبرخان سیاهپوش، سرهنگ وقار، حاجی سلهدار، اکبر خان قجر، پهلوان اکبرکاشی، ابوالقاسم معروف به لحافدوز، اسدا... باغبان، شعبان قمی، مشهدی رجب معروف به رجب تنبل که دوره همه آنها به بیشتر از ۳۰ تا ۴۰ سال قبل برمیگردد، آخرین بازمانده نسل بزرگان کفتربازی فردی بود به اسم محمود حاج نبی معروف به محمود آهنگر که محل قدرتنماییاش در خاوران تهران بود.
گفته میشود در هر مسابقه یا به گفته کفتربازان حرفهای «گرو»ی که او شرکت میکرد، بین 500 تا 700 کبوتر را به آسمان میپراند و کبوتران هیچ رقیبی نه در اوج گرفتن و نه در مدت پرواز به گرد پای او نمیرسیدند. محمود آهنگر پیش از آغاز مسابقه در یکی از گروگیریها به رقیبش گفته بود: «تو اومدی با من گرو ببندی و منو ببری؟ من از یک جفت نر و ماده فقط ۲۷ تا داداش درست کردم که سقف آسمونو سوراخ میکنن حالا خواهراشونو و فامیلاشون پیشکش.»
ایران کشور کبوترخانهها
آنطور که در سفرنامههای گردشگران سفرنامهنویس مشهور جهان شرح داده شده کبوترخانهها و علاقه ایرانیان به کبوتر آنچنان بوده است که هیچ کدام نتوانسته یا نخواستهاند بیتفاوت از کنار آن بگذرند، ابن بطوطه مراکشی، ژان باتیست تاورنیه و ژان شاردن فرانسوی و الیزابت بیزلی انگلیسی از آن جملهاند که هر کدام بخشهای از سفرنامه خود را با شرح کبوترخانههای ایران و به خصوص اصفهان نوشتهاند. شاردن که در عصر صفویه به ایران آمد در اینباره اینطور نوشته است: ««به باور من، ایران کشوری است که بهترین کبوترخانههای جهان در آنجا ساخته میشود... این کبوترخانههای عظیم، شش بار بزرگتر از بزرگترین پرورشگاههای پرندگان ماست. در پیرامون اصفهان بیش از 3 هزار کبوترخانه شمردهاند. برخی از این برجها گاه تا 14 هزار کبوتر در خود جای دادهاند.»
البته دلیل برپایی این همه کبوترخانه و برجهای کبوتری صرفا عشق و علاقه به این پرنده نبود، بلکه صاحبان این برجها از راه فروش کود تولید شده توسط این پرندگان و فروش آن به کشاورزان برای بارور کردن زمینها و باغهای خود درآمدهای کلانی کسب میکردند و جزو مشاغل پرسود بوده است. علاوه بر این دور کردن کبوتران از مزارع برای جلوگیری از آسیب رساندن به آنها و شکار و استفاده کردن از گوشت این پرنده نیز از اهداف ساخت این نوع بناها در گذشته بوده است. کبوتربازی از گذشته تا هنوز، در همه شهرهای ایران مرسوم بوده، اما به گفته حرفهایهای این عرصه، کفترها و کفتربازهای تهران، قم، مشهد، کاشان، همدان، اصفهان، سمنان و تبریز از دیگران صاحب نامتر بودهاند.
ارسال نظر