تیغههای آهنی چطور علامت میشوند - ۲۵ آبان ۹۱
علمکشی هم آداب و رسم خاصی داشت. اما علمها کجا ساخته میشوند؟ بیایید با هم سری به آهنگریهای قدیمی بزنیم، امروز دیگر محل خاصی ندارد. خیلی از آهنگریهای تهران علم هم میسازند، اما همچنان چهارراه سیروس و کوچه حمام گلشن سرآمد است.
علمکشی هم آداب و رسم خاصی داشت. اما علمها کجا ساخته میشوند؟ بیایید با هم سری به آهنگریهای قدیمی بزنیم، امروز دیگر محل خاصی ندارد. خیلی از آهنگریهای تهران علم هم میسازند، اما همچنان چهارراه سیروس و کوچه حمام گلشن سرآمد است. این روزها و نزدیک محرم، آهنگریها شبانهروزی کار میکنند. زودتر باید علمها را تحویل دهند، دیگر محرم شروع شده، همیشه سال را کار میکنند اما این روزها باید «تیغه»، «شاه تیغه» و «شیر دست»ها را زودتر آماده کنند.
صنعت علمسازی امروز با قدیمها خیلی فرق کرده، قدیمها که خبری از سنگ فرز نبود، اصلا مگر برق بود که سنگ فرز باشد؟ بنابراین علمساز مجبور بود تسمههای فنری آلمانی را خودش برش بزند، با ابزار خودش سرگل بالای علم را طراحی کند و دست آخر یک مهر هم به اثرش بزند، که این به هنر البته نزدیکتر بود. حالا در سال 1391، اما دیگر خبری از آن همه زحمت نیست، هنوز هم کار زحمت دارد، ولی نه شبیه آن روزها. الان تیغهها را سریکاری و با پرس آماده میکنند. چند تیغه لازم داریم؟ تعداد تیغه به اندازه شاسی و تعداد شیر دستها بستگی دارد، همه اینها هم به سفارش هر هیئت بستگی دارد. تعداد تیغههای علم همیشه فرد است، چون یک شاه تیغه در وسط قرار میگیرد و برای حفظ تعادل فیزیکی و بصری کار، باید به تعداد زوج در دو طرف شاه تیغه سایر تیغهها نصیب شوند. مثلا علمها 11 تیغه، 13 تیغه، 15 تیغه، 17 تیغه و... هستند، به این ترتیب که در 13 تیغه، یک تیغه همان شاه تیغه وسط است که ارتفاع آن از همه بلندتر در نظر گرفته میشود و دو ردیف 6 تیغه در دو طرف شاه تیغه قرار میگیرد که روی هم 12 تیغه را تشکیل میدهند. بعد از برش و آماده شدن تیغهها که در واقع پایه
کار هستند، کار خطاطی شروع میشود. آیات قرآنی، احادیث، نام و کنیه ائمه اطهار و معصومین و شهدای کربلا، احادیث، اشعار و روایات مضامینی هستند که روی تیغهها خطاطی میشوند.
خطاطی روی تیغههای علم با لاکی مخصوص انجام میشود، بعد تیغهها را در مایعی که به آن اصطلاحا «اسید» گفته میشود میخوابانند، بعد تشت اسید که تیغهها در آن قرار دارد باید حرکت کند. این حرکت در گذشته با روش الاکلنگی انجام میشد، اهرمی شبیه الاکلنگ وجود داشت که در یک طرف تشت اسید و تیغهها قرار میگرفت و در طرف دیگر آهنگر یا شاگرد او اهرم الاکلنگ را به صورت مداوم حرکت میدادند تا مایع درون تشت به حرکت در بیاید و سطح تیغهها به یک نسبت خورده شود، به خاطر بخارات ناشی از مایع معروف به اسید، علمسازان زیادی به خاطر سرطانهای ریه و دیگر آسیبها بیمار میشدند، اما امروز این کار با استفاده از قدرت دینام و برق انجام میشود.
بعد از مرحله خواباندن در اسید، همه جای تیغه خورده میشود اما نقاط خطاطی شده (که با لاک مخصوص نوشته شده بودند) خورده نمیشود و به این ترتیب نقش خطاطیها روی تیغهها برجسته میشود. اما هنوز کار تمام نشده، الان تیغهها براق و شفاف هستند، اما علمها که این شکلی نیستند، مرحله بعدی سیاه کردن تیغههاست. این سیاه کردن علاوه بر جلوه خاصی که به کار میدهد، سبب بهتر خوانده شدن نوشتههای روی تیغه هم میشود. الکل، دوده و روغن مواد اصلی سیاه کردن تیغهها را تشکیل میدهند. اول به خوبی تیغهها با این مخلوط سیاه میشوند و بعد پرداختکار باید با سمباده تیغهها را پرداخت کند، این مرحله یکی از مرحلههای مهم و اساسی کار است، پرداختکار باید ماهر باشد.
حالا کار تیغهها تقریبا تمام شده، این تیغهها باید روی چیزی در کنار هم و به صورت مرتب نصب شوند. پس کار سوراخ کردن تیغهها برای اتصال به انبرکها آغاز میشود. انبرکها سبب صاف ایستادن تیغهها روی علم میشوند، در واقع واسطه اتصال تیغهها به شیردست و شاسی هستند. اگر دقت کرده باشید، دور تا دور تیغهها معمولا یک نوار هم هست، این نوار در گذشته از تسمه دور بشکه ساخته میشد، اما حالا از لولههای فلزی ساخته میشود و استحکام و تمیزی بیشتری به کار میبخشد. حالا نوبت وصل کردن گاوسرها و زنگولهها روی تیغه هاست، تیغهها با گاوسر و... آماده شدند. الان دیگر باید به فاصله ۲۰ سانتیمتر از همدیگر روی «شیر دست و شاسی» یعنی پایهای که تیغهها روی آن قرار میگیرند پیچ شوند. شیردست و تیغهها که به هم وصل شدند، حالا روی «دستهزیر» نصب میشوند، دست زیر همان جایی است که «علامتکش» در آنجا مستقر میشود و علامت را بلند میکند و تعادل علم به این بخش بستگی دارد. دقت در محل نصب بخشهای مختلف بسیار اهمیت دارد. چند سانتیمتر اختلاف میتواند تعادل علم را بر هم بزند.
در ساخت علم، از نمادهایی هم بهره میبرند، مثلا شش گوش زیر شاه تیغه اشاره به قبر شش گوشه امام حسین(ع) دارد. آن کره زیر شاسی علامتی از زمین است، شیر نماد قدرت است، آهو نماد گذشت (اشاره به امام رضا(ع) و ضمانت آهو)، استفاده از طاووس در نقشهای علم اشاره به داستانی دارد: علامت سازان میگویند در روز عاشورا طاووس با پرهای خود سایبانی روی اجساد 72 تن در صحرای کربلا ایجاد کرده است، تبر و کشکول هم مظهر درویشی است. در سالهای گذشته در موعدی مقرر، علامتکشهای معروف تهران علمهای خود را به اماکن خاصی نظیر چهار راه سیروس یا سیمتری میبرند و دستهای از علمها به راه میافتاد، اما اخیرا راهاندازی چنین دستههایی با توجه به اختلافات نظری آن لغو شده، اما همچنان علمها پیشاپیش دستهها حرکت میکنند.
همه اینها بهانههای کوچکی است برای بزرگداشت واقعهای که ۱۴۰۰ سال قبل اتفاق افتاده است، یادآوری که هر سال روی خیلی از همین علمها از قول محتشم کاشانی میخوانیم: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟»
ارسال نظر