چگونه بر ترس از خلاقیت غلبه کنیم؟ - ۲۳ آذر ۹۱
مترجم: مریم رضایی
چه چیزی باعث میشود جرقه خلاقیت در ذهن شما زده شود؟ برای دوگ دیتز، مدیر اجرایی تجهیزات پزشکی شرکت جنرال الکتریک، این جرقه با گریه یک دختربچه زده شد وقتی احساس خوشحالی دارید، اطمینان به نفس در شما قوت میگیرد و انتخابهایی میکنید که شانس بهتری را در موفقیت برای شما به وجود میآورد، اما وقتی کاری را به تعویق میاندازید و در برابر تغییر مقاومت میکنید، در واقع ترس بر شما غلبه کرده است. ترسها در واقع شما را از دردهای احساسی و تجربههای بد احتمالی محافظت میکنند، اما این دینامیک به صورت طبیعی ما را از ارایه ایدههای خلاقانه در کار بازمیدارد.
چه چیزی باعث میشود جرقه خلاقیت در ذهن شما زده شود؟ برای دوگ دیتز، مدیر اجرایی تجهیزات پزشکی شرکت جنرال الکتریک، این جرقه با گریه یک دختربچه زده شد وقتی احساس خوشحالی دارید، اطمینان به نفس در شما قوت میگیرد و انتخابهایی میکنید که شانس بهتری را در موفقیت برای شما به وجود میآورد، اما وقتی کاری را به تعویق میاندازید و در برابر تغییر مقاومت میکنید، در واقع ترس بر شما غلبه کرده است. ترسها در واقع شما را از دردهای احساسی و تجربههای بد احتمالی محافظت میکنند، اما این دینامیک به صورت طبیعی ما را از ارایه ایدههای خلاقانه در کار بازمیدارد.
مترجم: مریم رضایی
چه چیزی باعث میشود جرقه خلاقیت در ذهن شما زده شود؟ برای دوگ دیتز، مدیر اجرایی تجهیزات پزشکی شرکت جنرال الکتریک، این جرقه با گریه یک دختربچه زده شد وقتی احساس خوشحالی دارید، اطمینان به نفس در شما قوت میگیرد و انتخابهایی میکنید که شانس بهتری را در موفقیت برای شما به وجود میآورد، اما وقتی کاری را به تعویق میاندازید و در برابر تغییر مقاومت میکنید، در واقع ترس بر شما غلبه کرده است. ترسها در واقع شما را از دردهای احساسی و تجربههای بد احتمالی محافظت میکنند، اما این دینامیک به صورت طبیعی ما را از ارایه ایدههای خلاقانه در کار بازمیدارد. تنها راه غلبه بر این ترس و شکوفایی خلاقیت، تمرین کردن است. اگر میخواهید بر هوش احساسی خود مسلط شوید، باید از فرآیند نوآوری در کار لذت ببرید.
دوگ دیتز آن روز را به روشنی به یاد دارد؛ وقتی به بیمارستان آمده بود تا بر عملکرد یکی از دستگاههای MRI ساخت شرکت نظارت کند، در ابتدا همه چیز راضیکننده به نظر میرسید. اسکنر خوب کار میکرد و تکنیسین مسوول آن هیچ شکایتی نداشت، اما درست زمانی که دیتز قصد داشت بیمارستان را ترک کند، کودک پریشانی را دید که به دلیل ترسی که از منظره دستگاه MRI داشت، دست والدینش را گرفته بود و گریهکنان از رفتن به داخل آن خودداری میکرد. چون نتوانستند او را آرام کنند، مجبور شدند متخصص بیهوشی را بیاورند. همانجا بود که دیتز فهمید بیمارستانها معمولا برای تسهیل در روند این کار کودکان را بیهوش میکنند. این آگاهی باعث شد دیتز فکر کند تمرکز بیش از حد او بر کیفیت محصول، باعث شده به برخی جزییات مهم توجه نکند. همان زمان تصمیم گرفت، استفاده از دستگاه MRI را به تجربه مثبتی برای کودکان بیمار تبدیل کند.
ابتدا این تصمیم را با رییس خود در جنرال الکتریک، در میان گذاشت که قبلا پیشنهاد داده بود دیتز در کلاسهای خلاقیت بر اساس مشتریمداری در یکی از موسسات دانشگاه استنفورد شرکت کند. دیتز به کمک تجربهای که در این کلاسها به دست آورده بود، تیم کوچکی از کارشناسان آموزشی کودک و پزشکان اطفال را به صورت داوطلبانه جمع کرد تا به او کمک کنند در مورد تجربه استفاده کودکان از تکنولوژی MRI تحقیق کاملی انجام دهد.
کار نهایی این گروه خیلی زود به تولید نمونه اولیهای منجر شد که بعدها به مجموعه داستانهای ماجراجویانه اسکنرهای جنرال الکتریک تبدیل شد. تجهیزات پیچیده داخل دستگاه تغییری نکرد، اما ظاهر آن و در واقع کل اتاق MRI مملو از کاغذهای رنگی شد که با رفتن به داخل دستگاه، تصویر سفر به فضا یا سفر با کشتی دزدان دریایی تداعی میشد. همچنین این تیم متنهایی تصویری را برای مسوولان اتاق MRI آماده کردند که بتوانند بیماران خردسالشان را برای حضور در یک داستان راهنمایی کنند، مثلا قبل از اینکه صدای بلند و ترسناک دستگاه هنگام روشن شدن به گوش برسد، به آنها میگویند که همین الان موشکی به فضا پرتاب میشود. این ابتکارات و تغییرات ساده، شرایط کاملا متفاوتی را به وجود آورد که مهمترین تاثیر آن کاهش استفاده از داروهای بیهوشی برای کودکانی بود که به MRI نیاز داشتند و این موضوع رضایت خانوادهها را به دنبال داشت. از آن پس، دیگر اتاقهای عکسبرداری نیز به شیوهای مشابه تغییر کرد و نتایج یکسانی داشت.
اما نشانه واقعی موفقیت دیتز، شنیدن صدای کودک دیگری در بیمارستان بود که تازه از سفر ماجراجویانه خود در اتاق MRI بیرون آمده بود و از مادرش میخواست فردا هم به همین جا برگردند.
دیتز توانست این تجربه را با موفقیت پشت سر بگذارد، چون اعتماد به نفس خلاقانهاش را به کار گرفت. در واقع، او ترس از چهار موضوع را که همه ما به طور طبیعی گرفتار آن میشویم، کنار گذاشت:
* با ترک میز کار و بازدید از یک بیمارستان محلی برای جمعآوری دیدگاههای دست اول محصول خود، به جنبه ناشناختهای از کسبوکار قدم گذاشت.
* وقتی به رییسش گفت که به تولید یک دستگاه موفق و سودآور فکر میکند، این ترس را که مورد قضاوت او قرار بگیرد کنار گذاشت.
* با جمعآوری افراد غیرفنی و خارج از شرکت جنرال الکتریک تحت عنوان یک تیم در پروژهاش، پذیرفت که موقعیت مدیریتیاش کمرنگ شود.
* خیلی سریع، با ساخت یک نمونه اولیه که تصاویر کارتونی آن در ابتدا احمقانه به نظر میرسید، قدم اولیه را برداشت.
درست است که آن دختربچه باعث شد خلاقیت در ذهن دیتز جرقه بزند، اما غلبه بر این 4 ترس مهم، به او کمک کرد در کاری بزرگ سرمایهگذاری کند. برای غلبه بر این گونه ترسها، اقدامات زیر میتوانند کمککننده باشند:
۱ به صدای درونی خود گوش دهید
ترس با نحوه ارتباط شما با خودتان شروع میشود. اگر ایدهای را در ذهن خود سازماندهی کنید، اما افکارتان قبل از شروع کار این ایده را تجزیه کند، به سرعت انگیزه انجام کار را از دست میدهید؛ بنابراین باید با خودتان خلوت کنید و الگوهایی را که از ذهن شما بیرون میآیند مشاهده کنید. آیا نگران این هستید که دیگران به تلاشهای شما بخندند؟ اگر به آنچه در نهایت اتفاق میافتد توجه کنید، بهتر میفهمید چه چیزی ترس شما را تحریک میکند.
۲ بدانید احساستان درست است
احساسات همیشه وجود دارند و تلاش میکنند از شما محافظت کنند. اگر میخواهید بر ترستان غلبه کنید، باید احساسی را که دارید بپذیرید و روشی پیدا کنید که این احساس را در جهت مثبتی حرکت دهد.
۳ اقدامات کوچک انجام دهید
اقداماتی در جهت تحقق اهداف کوچک، رسیدن به موفقیت را آسانتر میکنند؛ دستاوردهای کوچک به شما اعتماد به نفس میدهند.
۴ پیشرفتتان را مرور کنید
پیشرفتهای کوچکی را که به دست آوردهاید، مرور و آنها را تقدیر کنید. اگر این کار را انجام ندهید، انگیزه شما رفته رفته تحلیل میرود. ترس، یک احساس نیرنگآمیز است و ممکن است شما را مجبور کند به جنبههای منفی کاری که انجام دادهاید فکر کنید.
۵ از کار خلاقانه لذت ببرید
قدم آخر این است که از غلبه بر ترس لذت ببرید. اگر این حس وجود نداشته باشد، لحظههایی را که برای شما امکان یادگیری به وجود میآورند از دست میدهید.
منابع: HBR، The Change
چه چیزی باعث میشود جرقه خلاقیت در ذهن شما زده شود؟ برای دوگ دیتز، مدیر اجرایی تجهیزات پزشکی شرکت جنرال الکتریک، این جرقه با گریه یک دختربچه زده شد وقتی احساس خوشحالی دارید، اطمینان به نفس در شما قوت میگیرد و انتخابهایی میکنید که شانس بهتری را در موفقیت برای شما به وجود میآورد، اما وقتی کاری را به تعویق میاندازید و در برابر تغییر مقاومت میکنید، در واقع ترس بر شما غلبه کرده است. ترسها در واقع شما را از دردهای احساسی و تجربههای بد احتمالی محافظت میکنند، اما این دینامیک به صورت طبیعی ما را از ارایه ایدههای خلاقانه در کار بازمیدارد. تنها راه غلبه بر این ترس و شکوفایی خلاقیت، تمرین کردن است. اگر میخواهید بر هوش احساسی خود مسلط شوید، باید از فرآیند نوآوری در کار لذت ببرید.
دوگ دیتز آن روز را به روشنی به یاد دارد؛ وقتی به بیمارستان آمده بود تا بر عملکرد یکی از دستگاههای MRI ساخت شرکت نظارت کند، در ابتدا همه چیز راضیکننده به نظر میرسید. اسکنر خوب کار میکرد و تکنیسین مسوول آن هیچ شکایتی نداشت، اما درست زمانی که دیتز قصد داشت بیمارستان را ترک کند، کودک پریشانی را دید که به دلیل ترسی که از منظره دستگاه MRI داشت، دست والدینش را گرفته بود و گریهکنان از رفتن به داخل آن خودداری میکرد. چون نتوانستند او را آرام کنند، مجبور شدند متخصص بیهوشی را بیاورند. همانجا بود که دیتز فهمید بیمارستانها معمولا برای تسهیل در روند این کار کودکان را بیهوش میکنند. این آگاهی باعث شد دیتز فکر کند تمرکز بیش از حد او بر کیفیت محصول، باعث شده به برخی جزییات مهم توجه نکند. همان زمان تصمیم گرفت، استفاده از دستگاه MRI را به تجربه مثبتی برای کودکان بیمار تبدیل کند.
ابتدا این تصمیم را با رییس خود در جنرال الکتریک، در میان گذاشت که قبلا پیشنهاد داده بود دیتز در کلاسهای خلاقیت بر اساس مشتریمداری در یکی از موسسات دانشگاه استنفورد شرکت کند. دیتز به کمک تجربهای که در این کلاسها به دست آورده بود، تیم کوچکی از کارشناسان آموزشی کودک و پزشکان اطفال را به صورت داوطلبانه جمع کرد تا به او کمک کنند در مورد تجربه استفاده کودکان از تکنولوژی MRI تحقیق کاملی انجام دهد.
کار نهایی این گروه خیلی زود به تولید نمونه اولیهای منجر شد که بعدها به مجموعه داستانهای ماجراجویانه اسکنرهای جنرال الکتریک تبدیل شد. تجهیزات پیچیده داخل دستگاه تغییری نکرد، اما ظاهر آن و در واقع کل اتاق MRI مملو از کاغذهای رنگی شد که با رفتن به داخل دستگاه، تصویر سفر به فضا یا سفر با کشتی دزدان دریایی تداعی میشد. همچنین این تیم متنهایی تصویری را برای مسوولان اتاق MRI آماده کردند که بتوانند بیماران خردسالشان را برای حضور در یک داستان راهنمایی کنند، مثلا قبل از اینکه صدای بلند و ترسناک دستگاه هنگام روشن شدن به گوش برسد، به آنها میگویند که همین الان موشکی به فضا پرتاب میشود. این ابتکارات و تغییرات ساده، شرایط کاملا متفاوتی را به وجود آورد که مهمترین تاثیر آن کاهش استفاده از داروهای بیهوشی برای کودکانی بود که به MRI نیاز داشتند و این موضوع رضایت خانوادهها را به دنبال داشت. از آن پس، دیگر اتاقهای عکسبرداری نیز به شیوهای مشابه تغییر کرد و نتایج یکسانی داشت.
اما نشانه واقعی موفقیت دیتز، شنیدن صدای کودک دیگری در بیمارستان بود که تازه از سفر ماجراجویانه خود در اتاق MRI بیرون آمده بود و از مادرش میخواست فردا هم به همین جا برگردند.
دیتز توانست این تجربه را با موفقیت پشت سر بگذارد، چون اعتماد به نفس خلاقانهاش را به کار گرفت. در واقع، او ترس از چهار موضوع را که همه ما به طور طبیعی گرفتار آن میشویم، کنار گذاشت:
* با ترک میز کار و بازدید از یک بیمارستان محلی برای جمعآوری دیدگاههای دست اول محصول خود، به جنبه ناشناختهای از کسبوکار قدم گذاشت.
* وقتی به رییسش گفت که به تولید یک دستگاه موفق و سودآور فکر میکند، این ترس را که مورد قضاوت او قرار بگیرد کنار گذاشت.
* با جمعآوری افراد غیرفنی و خارج از شرکت جنرال الکتریک تحت عنوان یک تیم در پروژهاش، پذیرفت که موقعیت مدیریتیاش کمرنگ شود.
* خیلی سریع، با ساخت یک نمونه اولیه که تصاویر کارتونی آن در ابتدا احمقانه به نظر میرسید، قدم اولیه را برداشت.
درست است که آن دختربچه باعث شد خلاقیت در ذهن دیتز جرقه بزند، اما غلبه بر این 4 ترس مهم، به او کمک کرد در کاری بزرگ سرمایهگذاری کند. برای غلبه بر این گونه ترسها، اقدامات زیر میتوانند کمککننده باشند:
۱ به صدای درونی خود گوش دهید
ترس با نحوه ارتباط شما با خودتان شروع میشود. اگر ایدهای را در ذهن خود سازماندهی کنید، اما افکارتان قبل از شروع کار این ایده را تجزیه کند، به سرعت انگیزه انجام کار را از دست میدهید؛ بنابراین باید با خودتان خلوت کنید و الگوهایی را که از ذهن شما بیرون میآیند مشاهده کنید. آیا نگران این هستید که دیگران به تلاشهای شما بخندند؟ اگر به آنچه در نهایت اتفاق میافتد توجه کنید، بهتر میفهمید چه چیزی ترس شما را تحریک میکند.
۲ بدانید احساستان درست است
احساسات همیشه وجود دارند و تلاش میکنند از شما محافظت کنند. اگر میخواهید بر ترستان غلبه کنید، باید احساسی را که دارید بپذیرید و روشی پیدا کنید که این احساس را در جهت مثبتی حرکت دهد.
۳ اقدامات کوچک انجام دهید
اقداماتی در جهت تحقق اهداف کوچک، رسیدن به موفقیت را آسانتر میکنند؛ دستاوردهای کوچک به شما اعتماد به نفس میدهند.
۴ پیشرفتتان را مرور کنید
پیشرفتهای کوچکی را که به دست آوردهاید، مرور و آنها را تقدیر کنید. اگر این کار را انجام ندهید، انگیزه شما رفته رفته تحلیل میرود. ترس، یک احساس نیرنگآمیز است و ممکن است شما را مجبور کند به جنبههای منفی کاری که انجام دادهاید فکر کنید.
۵ از کار خلاقانه لذت ببرید
قدم آخر این است که از غلبه بر ترس لذت ببرید. اگر این حس وجود نداشته باشد، لحظههایی را که برای شما امکان یادگیری به وجود میآورند از دست میدهید.
منابع: HBR، The Change
ارسال نظر