فرهنگ یا تولید؟ - ۲۹ تیر ۹۱
آخرین آمار واردات اسباب بازی به ما میگوید در سال ۱۳۸۹ نزدیک به ۴۰ میلیون دلار اسباب بازی به کشور وارد شده است، تازه این آمار رسمی است و معلوم نیست حجم قاچاق چقدر بوده و رشد سالانه ۲۵ درصدی واردات اسباب بازی به کشور در سال ۱۳۹۰ نیز ادامه داشته است یا خیر! بچههای دهه شصت خوب به یاد دارند که اسباب بازیهای معمولی و عمومی در ایران همان عروسکها و کامیونهای پلاستیکی بودند و معدود «ماشین کنترلی»هایی که سوغات سفر بود. خبری از این همه تنوع نبود و خیلی از بچهها برای سرگرم کردن خود، سراغ کاردستی میرفتند.
آخرین آمار واردات اسباب بازی به ما میگوید در سال 1389 نزدیک به 40 میلیون دلار اسباب بازی به کشور وارد شده است، تازه این آمار رسمی است و معلوم نیست حجم قاچاق چقدر بوده و رشد سالانه 25 درصدی واردات اسباب بازی به کشور در سال 1390 نیز ادامه داشته است یا خیر! بچههای دهه شصت خوب به یاد دارند که اسباب بازیهای معمولی و عمومی در ایران همان عروسکها و کامیونهای پلاستیکی بودند و معدود «ماشین کنترلی»هایی که سوغات سفر بود. خبری از این همه تنوع نبود و خیلی از بچهها برای سرگرم کردن خود، سراغ کاردستی میرفتند. آتاری و میکرو و سگا که آمد، اگرچه بخشی از اوقات فراغت آنها را پر کرد، اما بازهم اسباب بازی جایگاهش را از دست نداد. کار کشید به دهه هفتاد و آرام آرام اسباب بازیهای خارجی که همراه مسافران کیش و قشم و جنوب بودند وارد بازار ایران شدند و در دهه هشتاد دیگر اسباب بازی خارجی در ایران چیز غریبی نبود. اما از اواسط دهه 80 به این سو، نهادها و مراجع نظارتی روی موضوع اسباب بازی دست گذاشتند، وقتی باربیها و مشابه باربیها بازار ایران را گرفتند، نیروی انتظامی از پیگیری ممانعت از فروش باربیها گفت. امروز بازهم مغازه پر هستند از
باربی! دارا و سارا که به بازار آمد، همه گفتند این خواهر و برادر آمدند که باربی را از ایران بیرون کنند(البته طراح آنها این اعتقاد را ندارد) دارا و سارا هم نتوانستند باربی را بیرون کنند و آنچه باقی ماند به قول قادری تبلیغ مضاعف برای باربی بود! حالا دو مقوله متفاوت پیش روی همه است، بحث فرهنگی و بحث اقتصادی. دست بر قضا دولت در بحث فرهنگی اصرار دارد دخالت داشته باشد، اما دست اندرکاران اسباب بازی میگویند خبری از صنعت اسباب بازی در کشور نیست. سالانه حجم بزرگی از خزانه دولت برای موضوع اسباب بازی هزینه میشود و مشخصا این هزینه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خرج میشود، اما آیا واقعا کانون توانسته یا وظیفه داشته که بازار اسباب بازی ایران را «ایرانیزه» کند؟ کانونیها که میگویند بحث اقتصادی مد نظرشان نبوده! پس چه کسی باید به این سوال پاسخ دهد؟ این همان حلقه مفقوده اسباب بازی در ایران است. پدر مادرها نگران از دست رفتن خلاقیت کودکانشان هستند، کودکانی که چیزی نمیسازند، بلکه تنها بازیهای ساخته شده را تماشا میکنند؛ نگاه کنید به اسباب بازی ها! همه چیز ساخته و آماده است، همگی کنترلی هستند. بازیهای کامپیوتری و...
که خود ماجرای جداگانه ای دارند. سوال این است، چطور و از کجا میشود اسباب بازی خرید، هر اسباب بازی مناسب است؟ سارا مالکی خبرنگار آخر هفته دنیای اقتصاد به دنبال پاسخ این سوالها و سوالهای دیگری در پرونده این هفته رفته است.
ارسال نظر