گالری اتومبیل زیاد داریم؛ گالری هنری کم - ۲۵ آبان ۹۱
جمشید بایرامی میگوید خیلی از خانوادههای متمول حاضرند صدها میلیون تومان برای خرید یک ماشین خرج کنند، اما سه میلیون تومان که معادل یک یخچال یا تلویزیون است، نمیپردازند، در حالی که خرید اثر هنری به دلیل مستهلک نشدن، به مرور ارزش افزوده هم پیدا میکند. جمشید بایرامی، عکاسی که در اولین هفته آبان نمایشگاهی با عنوان «هیچ چیز سرجایش نیست حتی اینجا» را در گالری سیحون برگزار کرد، وقتی صحبت از گالریگردی میشود، از این موضوع به عنوان یک پدیده لازم برای جامعه نام میبرد و تاکید دارد باید در این زمینه فرهنگسازی کرد.
جمشید بایرامی میگوید خیلی از خانوادههای متمول حاضرند صدها میلیون تومان برای خرید یک ماشین خرج کنند، اما سه میلیون تومان که معادل یک یخچال یا تلویزیون است، نمیپردازند، در حالی که خرید اثر هنری به دلیل مستهلک نشدن، به مرور ارزش افزوده هم پیدا میکند. جمشید بایرامی، عکاسی که در اولین هفته آبان نمایشگاهی با عنوان «هیچ چیز سرجایش نیست حتی اینجا» را در گالری سیحون برگزار کرد، وقتی صحبت از گالریگردی میشود، از این موضوع به عنوان یک پدیده لازم برای جامعه نام میبرد و تاکید دارد باید در این زمینه فرهنگسازی کرد. او در مورد گالریگردی میگوید: «مردم ما در هنگام اوقات فراغت خود به خصوص روزهای جمعه به مکانهای مختلفی مانند پارک و رستوران میروند. خیلی خوب است در کنار این تفریحات بتوانند گالریگردی را هم جز برنامههای خود قرار دهند، چون گالریگردی غذای روح انسانها را تامین میکند و به فهم بصری آنها کمک میکند و به مرور شعور هنری یک جامعه را بالا میبرد.» این عکاس باسابقه ادامه میدهد: «البته گالریگردی به این معنی نیست که الزاما هرکسی که وارد گالری میشود باید اثری بخرد یا از اول نیت خرید اثری را داشته باشد، چون ممکن
است همه مردم توان خرید یک اثر را نداشته باشند، ولی همین که مردمی به آثار هنری توجه کنند نگاهشان به جامعه هم عوض میشود.» او درباره تاثیر بازدید از گالریها در نگرش مردم به دنیای اطراف خود اینطور میگوید: «به هرحال نباید از یاد ببریم هنرمندان همیشه در یک بده و بستان با کشور خود هستند که اتفاقا شفاهی نیست و میتواند زاویه دید تازهای به مردم بدهد. برای همین است وقتی اتفاقی در گوشهای از جهان میافتد، بازتاب آن را در اثر هنری میبینیم.» بایرامی در مورد این تاثیر اضافه میکند: «هنرمند مردم را به دیدن آثارش دعوت میکند و به این وسیله کسانی که فرصتی ندارند از همه رویدادها باخبر شوند میتوانند از زاویه دید یک هنرمند به دنیا نگاه کنند. در واقع هنرمند زمان و مکان را برای بیننده کوچک میکند و در جلوی چشمان او قرار میدهد.»
او سپس به کسانی که قصد خرید اثر هنری دارند، اشاره میکند: «در کنار افرادی که به گالری میروند تا اثر هنری ببینند، کسانی هم برای خرید یک اثر، گالریگردی میکنند. خیلی از آنها سرمایهدارانی هستند که دوست دارند روی آثار هنری سرمایهگذاری کنند. این افراد علاوهبر اینکه میتوانند از راهنمایی و مشاوره مدیران گالری، هنرمندان و افراد باتجربه در این زمینه استفاده کنند، یک راه دیگر هم دارند.» بایرامی خطاب به کسانی که میخواهند اثر هنری بخرند، عنوان میکند: «بازدید مداوم از گالریها فایده زیادی دارد چراکه دیدن مرتب کارهای هنری و بودن در محیطهای هنری، شناخت تجربی به افراد در مورد هنر و فرهنگ میدهد که به مرور آنها را به درک هوشمندانهای میرساند و آنها قادر خواهند بود اثر خوب را از یک کار بیکیفیت تشخیص دهند.» او در مورد سرمایهگذاری روی آثار هنری نیز معتقد است: «سرمایهگذاری روی آثار هنری چند سالی است که در کشور ما آغاز شده است اما هنوز نتوانسته به عنوان یک حرفه در میان افراد متمول رواج پیدا کند.» بایرامی در این مورد مثالی ذکر میکند: «در بسیاری از کشورها مرسوم است افرادی که امکان مالی دارند، با خرید کارهای هنری سرمایه خود را تضمین میکنند، چون این آثار برخلاف خیلی از کارهای دیگر فرسوده نمیشوند و به مرور بر ارزش آنها افزوده میشود، مثلا تابلویی از سهراب که در زمان زنده بودنش چند هزار تومان فروخته شده بود اکنون چند میلیون تومان به فروش میرسد ولی یک ماشین گرانقیمت مستهلک میشود.»-او صحبتهایش را اینگونه پایان میدهد: «متاسفم بگویم خیلی از خانوادههای متمول ما حاضرند صدها میلیون تومان برای خرید یک ماشین خرج کنند، ولی سه میلیون تومان برای خرید یک تابلو نمیدهند. به هر کشوری که گالریهای آن زیاد است، میتوان امیدوار بود جامعه فهیمتری خواهد شد. متاسفانه ما در کشورمان گالریهای اتومبیل زیاد داریم ولی گالری هنری کم داریم.»
او سپس به کسانی که قصد خرید اثر هنری دارند، اشاره میکند: «در کنار افرادی که به گالری میروند تا اثر هنری ببینند، کسانی هم برای خرید یک اثر، گالریگردی میکنند. خیلی از آنها سرمایهدارانی هستند که دوست دارند روی آثار هنری سرمایهگذاری کنند. این افراد علاوهبر اینکه میتوانند از راهنمایی و مشاوره مدیران گالری، هنرمندان و افراد باتجربه در این زمینه استفاده کنند، یک راه دیگر هم دارند.» بایرامی خطاب به کسانی که میخواهند اثر هنری بخرند، عنوان میکند: «بازدید مداوم از گالریها فایده زیادی دارد چراکه دیدن مرتب کارهای هنری و بودن در محیطهای هنری، شناخت تجربی به افراد در مورد هنر و فرهنگ میدهد که به مرور آنها را به درک هوشمندانهای میرساند و آنها قادر خواهند بود اثر خوب را از یک کار بیکیفیت تشخیص دهند.» او در مورد سرمایهگذاری روی آثار هنری نیز معتقد است: «سرمایهگذاری روی آثار هنری چند سالی است که در کشور ما آغاز شده است اما هنوز نتوانسته به عنوان یک حرفه در میان افراد متمول رواج پیدا کند.» بایرامی در این مورد مثالی ذکر میکند: «در بسیاری از کشورها مرسوم است افرادی که امکان مالی دارند، با خرید کارهای هنری سرمایه خود را تضمین میکنند، چون این آثار برخلاف خیلی از کارهای دیگر فرسوده نمیشوند و به مرور بر ارزش آنها افزوده میشود، مثلا تابلویی از سهراب که در زمان زنده بودنش چند هزار تومان فروخته شده بود اکنون چند میلیون تومان به فروش میرسد ولی یک ماشین گرانقیمت مستهلک میشود.»-او صحبتهایش را اینگونه پایان میدهد: «متاسفم بگویم خیلی از خانوادههای متمول ما حاضرند صدها میلیون تومان برای خرید یک ماشین خرج کنند، ولی سه میلیون تومان برای خرید یک تابلو نمیدهند. به هر کشوری که گالریهای آن زیاد است، میتوان امیدوار بود جامعه فهیمتری خواهد شد. متاسفانه ما در کشورمان گالریهای اتومبیل زیاد داریم ولی گالری هنری کم داریم.»
ارسال نظر